وزیر امور خارجه مجری سیاست های کلان بین المللی کشور طبق اسناد بالادستی نظام است نه سیاستگذار.
ساعد نیوز: آقای دکتر ظریف پیش از ترک وزارت خارجه با انتشار ویدئویی اعلام کرد که در این هشت سال تمام تلاش او صرف تأمین منافع ملت و کشور بوده است و هر نوع اقدامی از سوی ایشان و تیم سیاست خارجی دولت تدبیر و امید در راستای منافع ملی ایران صورت گرفته است. ایشان مدافعان و منتقدان خاص خودشان را دارند. اما بررسی کارنامه کاری ایشان از منظر تخصصی مستلزم دانش در حوزه روابط بین الملل و حقوق بین الملل است. حضرتعالی به عنوان یک استاد روابط بین الملل کارنامه کاری ایشان را چگونه ارزیابی می کنید؟
دکتر شهرام فتاحی: بسم الله الرحمن الرحیم. واقعیت این است که پیش از قضاوت درباره کارنامه کاری آقای دکتر ظریف، لازم است تا ما تکلیف مان را درباره یک مطلب مشخص کنیم. آیا آقای دکتر ظریف به عنوان وزیر امور خارجه ایران، سیاست گذار بوده یا مجری؟ آنچه در عرف بین الملل و تعاملات بین المللی مرسوم است، هیچ یک از وزرای خارجه کشورهای مختلف، سیاستگذار نیستند. مقام معظم رهبری نیز در سخنرانی هایشان به این نکته به صورت صریح اشاره کرده اند. وزیر امور خارجه مجری سیاست های کلان کشور در عرصه بین المللی بر اساس اسناد بالادستی است. ایشان یک اَجندا و دستور کار مشخص تعریف شده دارد که در چارچوب این دستور کار تلاش می کند تا از منافع حیاتی بین المللی کشور دفاع کند. البته این دستور کار و ترکیب اولویت های این دستور کار در مورد بازیگران مختلف ساختار متفاوتی درد. حفظ حاکمیت ملی و ماکسیمایزه کردن منافع و تلاش برای بقای نظام در صحنه و عرصه بین المللی جزو اولویت های اصلی این دستور کار است. البته این مسائل درباره تمام بازیگران صادق است ولی سطح پیگیری این مسائل از بازیگری به بازیگر دیگر متفاوت است.
رهبر معظم انقلاب بارها در سخنرانی هایشان از آقای دکتر ظریف با صراحت تمام به عنوان یک دیپلمات وطن پرست و انقلابی تعریف و تمجید کردند.
حقیقت این است که وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران با وزیر امور خارجه عمان یا وزیر امور خارجه سوئیس یک فرق اساسی دارد. آن فرق هم ریشه در موقعیت خاص و ژئوپلتیک استثنایی ایران دارد. ایران بین المللی ترین کشور در بین المللی ترین نقطه جهان است. بنابراین، رهبری دستگاه دیپلماسی یک چنین کشوری امری بسیار خطیر و مهم است و مستلزم عقلانیت و دقتی داهیانه است. در مورد شخص آقای ظریف، من می خواهم سخنان مقام معظم رهبری درباره ایشان را یادآوری کنم. فارغ از اتفاقاتی که در این سال ها رخ داد و فایل صوتی فاش شده از مصاحبه ایشان با آقای لیلاز که بخش هایی از مسائل مطرح شده برای خود بنده هم قابل هضم نیست و موجب رنجش خاطر بسیاری شد چرا که سردار سلیمانی و مسائل مطرح شده در آن فایل درباره ایشان برای کسانی که با خط مقاومت و شخص شهید سلیمانی ارتباط قلبی دارند قابل قبول نبود. هرچند، فاش شدن این فایل نیز خودش حکایتی است که نیازمند بررسی دقیقتر است. به هر روی، رهبر معظم انقلاب بارها در سخنرانی هایشان از آقای دکتر ظریف با صراحت تمام به عنوان یک دیپلمات وطن پرست و انقلابی تعریف و تمجید کردند. بنابراین، اگر نقدی هم به عملکرد ایشان داریم نباید این سخنان رهبری را درباره ایشان فراموش کنیم. رهبر معظم انقلاب با هیچ کس از باب تعارف سخن نمی گوید. سخنان ایشان و واژه هایی که انتخاب می کنند مشحون از حکمت و هوشمندی است. ایشان با کسی تعارف ندارند. بنابراین، اگر هم نقدی داریم طبیعتاً به اندازه رهبر انقلاب به سیاست های کلی نظام وارد نیستیم که در این مورد از ایشان پیشی بگیرم.
دکتر ظریف در بسیاری مواقع فی ما بین مصالح ایدئولوژیک و الزامات رئالیستیک و استراتژیک نظام دچار پارادوکس می شد.
اما به عنوان یک معلم روابط بین الملل، قبول دارم که نقدهایی به آقای دکتر ظریف وارد است و این نقدها در چارچوب حقوق بین الملل و مسائل تخصصی روابط بین الملل قابل طرح و بررسی است. مسأله اینجاست که آقای ظریف در طی مذاکرات بر این نکته تأکید داشت که باید یک فهم رئالیستی از روابط بین الملل داشته باشیم. ایشان از هر نوع رویکرد ایدئولوژیکی به مسائل بین المللی خصوصاً مسائل مبتلابه ایران اجتناب می کردند. برخی در کشور دقیقاً از منظر همین رویکرد ایدئولوژیکی اخیر نقدهای تندی را به ایشان وارد کرده اند. این نوع ارزش داوری ها حتی تا مرز خائن و جاسوس خطاب کردن دکتر ظریف پیش رفت. سؤال این است که آیا دکتر ظریف اغفال شد یا مقهور کدخدا شد و از موضع ضعف وارد مذاکره گردید؟! دیدگاه من این است که شاید اگر ترامپ ظهور نمی کرد و خروج دراماتیک آمریکا از برجام رخ نمی داد هیچ یک از این مسائل اصلاً طرح نمی شد. نکته بعدی به داخل ایران بازمی گردد. متأسفانه آقای روحانی از برجام به صورتی افراطی به عنوان یک ابزار برای برنده شدن بازی های سیاسی در داخل استفاده کردند و به همین دلیل همه چیز را به زلف نازک برجام گره زدند. بن بست دیپلماتیکی که بعد از روی کار آمدن ترامپ ایجاد شد، باعث گردید تا تمام دستاوردهای مقدماتی برجام و تلاش های دیپلماتیک ارزشمند تیم مذاکره کننده ما هم دچار تخفیف شود. دکتر ظریف در بسیاری مواقع فی ما بین مصالح ایدئولوژیک و الزامات رئالیستیک و استراتژیک نظام دچار پارادوکس می شد و چنان که باید در پل زدن بین این دو وادی دچار تناقض و حیرانی غیرقابل انکاری بود. چنان که در تمام این هشت سال تقدم و تأخر و یا هم پوشانی دو عرصه «دیپلماسی میدان» و « میدان دیپلماسی» برای ایشان حل ناشده باقی ماند.
این طور نیست که ابرقدرت های دنیا به راحتی حاضر شوند که دور یک میز برای مذاکره با یک کشور در حال توسعه بنشینند.
فراموش نکنیم روزی را که قدرت های بزرگ دنیا در قامت 1+5 در هتل کوبورگ یک طرف میز نشسته بودند و طرف دیگر ایران بود. شما در هیچ کجای تاریخ روابط بین الملل این معادله را پیدا نمی کنید جایی که قدرت های بزرگ دنیا حاضر باشند درباره مسأله با یک کشور مذاکره کنند. این طور نیست که ابرقدرت های دنیا به راحتی حاضر شوند که دور یک میز برای مذاکره با یک کشور در حال توسعه بنشینند. بنابراین، آقای ظریف و تیم اش در چنین عرصه ای حضور داشتند و این رویداد نباید از حافظه ما پاک شود. ایشان و تیم شان به این مملکت تعلق دارند و این نکته ای است که رهبری بارها تأکید کرده اند. ترک کردن میز مذاکر هنر نیست!ً این که ما تا چه حد در این مذاکرات توانستیم منافع ملی خودمان را تأمین کنیم، این نکته ای است که جای بحث و بررسی تخصصی دارد و اما و اگرهایی می تواند در این خصوص مطرح شود. ولی یادمان نرود که آقای دکتر ظریف در این مذاکرات نماینده مردم ایران بود و طبیعتاً بنا بر مطالبی که در ابتدا عرض کردم، با هماهنگی با نظام و رهبری وارد این مسیر مذاکرات شدند. ایشان تمام تخصص و توان خودشان را برای به نتیجه رسیدن برجام به کار گرفتند و همین مطلب مهم است. همان طور که حضرت امام (رضوان الله تعالی علیه) فرمودند: "مکلف به تکلیفیم نه حصول نتیجه!" این که نتیجه دلچسب نبوده این نکته دیگری است ولی نباید دلچسب نبودن نتیجه ما را دچار بی انصافی کند. این نوع رویکرد خصمانه نسبت به دکتر ظریف باعث می شود حتی دست و دل آقای دکتر امیرعبداللهیان هم برای مذاکره بلرزد!
به اعتقاد من، آقای دکتر امیرعبداللهیان در چارچوب رویکرد کلی دولت سیزدهم، گزینه بسیار مناسبی بوده است.
ساعد نیوز: پیش از تشکیل دولت و حتی معرفی کابینه، در بسیاری از محافل نام آقای دکتر امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه دولت آقای رئیسی مطرح بود و در نهایت نیز همین گمانه زنی ها درست از آب درآمد. معرفی آقای دکتر امیرعبداللهیان به عنوان وزیر امور خارجه با توجه به سوابق نمایندگی جبهه مقاومت در دستگاه دیپلماسی و نیز معاونت عربی آفریقایی وزارت خارجه چه معنایی دارد؟
دکتر شهرام فتاحی: من فکر می کنم ما در عرصه سیاست خارجی هیچ نوع شیفت پارادایمی نداریم. آقای دکتر امیرعبداللهیان یک دیپلمات انقلابی و علمی به معنای واقعی کلمه است. ایشان متخصص روابط بین الملل است و از بدنه وزارت خارجه و مدافع گفتمان انقلاب و نظام در عرصه سیاست خارجی است. برخورد ایشان با دکتر ظریف و تمجید و ستایش از خدمات دکتر ظریف و درخواست از ایشان برای عدم قطع ارتباط با وزارت خارجه بسیار تحسین برانگیز بود. به اعتقاد من، آقای دکتر امیرعبداللهیان در چارچوب رویکرد کلی دولت سیزدهم، گزینه بسیار مناسبی بوده است. حقیقت این است که ایشان توانایی تغییر پارادایمی و بنیادین در وزارت خارجه را ندارند و اساساً سیاست خارجی کشور ما از قواعد خاصی پیروی می کند که زمینه چنین چیزی را فراهم نمی کند. بنابراین، ایشان مجری سیاست های کلی نظام در عرصه بین المللی هستند و هنر ایشان استفاده از تکنیک های مؤثرتر برای اجرای این سیاست ها است.
روابط حسنه با پاکستان یک روزنه حیاتی برای مدیریت فاجعه ای است که در افغانستان شکل گرفته است.
ساعد نیوز: بعد از بدرقه دکتر ظریف از وزارت خارجه، آقای دکتر امیرعبداللهیان در اولین دیدار رسمی خارجی در وزارتخانه با وزیر امور خارجی پاکستان دیدار کردند. این نشان داد که مسأله افغانستان و بحرانی که طالبان در این کشور به وجود آورده است برای ایران بسیار مهم است. نظرتان در این خصوص چیست؟
دکتر شهرام فتاحی: ما در یک گفتگوی اختصاصی به صورت مفصل درباره افغانستان با همدیگر صحبت کردیم. حقیقت این است که پیروز واقعی این مکاره بازار موجود در افغانستان، پاکستان و سازمان اطلاعات پاکستان است. دستگاه دیپلماسی ما به خوبی می داند که مؤثرترین پنجره برای تعامل با طالب ها، همین پاکستان است تا مگر طالبان در ریل قول هایی که به نظام داده اند حرکت کنند. اسلام آباد بیشترین نفوذ را در بین طالبان دارد. این دیدار نشان می دهد که ایران دلنگرانی های جدی درباره افغانستان دارد. ورود میلیونی مهاجران و نیز رشد حرکت های تکفیری در منطقه. این ها می تواند تهدید جدی را بر علیه امنیت ملی ما ایجاد کند. ما می خواستیم از افغانستان به عنوان مسیر ترانزیت مواد هیدروکربن استفاده کنیم ولی در عمل با روی کار آمدن طالبان و هرج و مرج در این کشور چنین حرکتی غیرممکن است. بحث امنیت شیعیان افغانستان یک بحث بسیار جدی است. این که واقعاً طالبان آب رود هیرمند را به روی ما خواهند گشود یا نه باز محل بحث و گفتگو دارد. به همین دلیل، روابط حسنه با پاکستان یک روزنه حیاتی برای مدیریت فاجعه ای است که در افغانستان شکل گرفته است.
پیگیری شهادت سردار سلیمانی از تمامی مجاری ممکن حقوقی ،دیپلماتیک و ...وظیفه ای است که بر ذمه ماست.
ساعد نیوز: آقای دکتر امیرعبداللهیان در اولین سفر خارجی شان به عراق جهت شرکت در کنفرانس همکاری منطقه ای در بغداد سفر کردند. ایشان در اولین گفتگو با رسانه های خارجی درباره پیگیری قاتلان شهید سلیمانی از طریق مراجع بین المللی صحبت کردند. نکته ویژه ای که در این گفتگو وجود داشت، استفاده از عبارت "تروریست های آمریکایی" بود. با توجه به عرف روابط بین الملل و با نظر به این که ما گفتگوهای بسیار حساسی را در وین برای احیای برجام و تعیین تکلیف آینده اقتصادی و سیاسی خود در عرصه بین المللی در پیش داریم، آیا چنین عبارتی از زبان وزیر امور خارجه ایران در اولین روز کاری اش قابل قبول است یا نه؟
دکتر شهرام فتاحی: طبیعتاً این نوع عبارت پردازی در آینده مذاکرات بی تأثیر نخواهد بود. طبیعتاً وقتی آمریکا سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را که عامل تأمین امنیت مردم و نظام است تروریست می خواند ما هم در مقابل می آئیم و سنتکام را تروریست خطاب می کنیم. ولی نکته مهمتر این است که آیا این نوع ادبیات در عرصه بین الملل کارایی دارد یا نه جای بحث و گفتگو است. وقتی شما از دیپلماسی سخن می گوئید یعنی اهل معامل هستید یعنی در روابط دیپلماتیک و موضوعات مرتبط قرار است معامله و بد و بستانی صورت بگیرد. طبیعتاً از این منظر درباره خون پاک شهید سلیمانی نمی توان از در دیپلماسی وارد شد. شما بعد از شهادت ایشان دیدید که چه غوغا و شوری در کشور راه افتاد؛ حتی کسانی که با نظام مشکل داشتند تا بن استخوان داغدار ایشان بودند. ما باید پیگیری خون شهید باشیم. اما این که آیا مراجع بین المللی و خصوصاً دادگاه عالی کیفری بین المللی به این موضوع رسیدگی خواهد کرد یا نه جای بحث هست. شما می دانید این دادگاه کاملاً تحت نفوذ آمریکا است و طبیعتاٌ ما نباید انتظار داشته باشیم که برای دستگیری ترامپ یا پامپئو حکمی صادر شود. با این حال، پیگیری شهادت سردار سلیمانی از تمامی مجاری ممکن حقوقی ،دیپلماتیک و ...وظیفه ای است که بر ذمه ماست.
با توجه به ضرورت حضور در گفتگوهای وین و پیگیری منافع ملی، عجالتاً آقای دکتر امیرعبداللهیان باید این نوع ادبیات تهاجمی نسبت به آمریکایی ها را حداقل به عنوان یک تاکتیک کنار بگذارند.
اما درباره ادبیات به کار رفته توسط آقای دکتر امیرعبداللهیان باید بگویم که انتظار ما از وزیر امور خارجه این است که ادبیاتی جز ادبیات به کار رفته فی المثل توسط یک نماینده مجلس به کار بگیرند. به نظر من، در این مقطع لازم است که ما با ادبیات بهتری در صحنه بین المللی حاضر شویم. ما قرار است با 1+4 در وین بزودی گفتگو کنیم و خوب میدانیم که در اصل با آمریکا در حال مذاکره هستیم. وقتی این کشورهای میانجی تحت سلطه آمریکا هستند، هر نوع لغزش کلامی هم می تواند در سرنوشت این مذاکرات مؤثر باشد. شما عربستان را در نظر بگیرید. ما تلاش زیادی برای عادی سازی روابط و به صفر رساندن تنش با این کشور صورت داده ایم ولی چون زیر سلطه آمریکا است طبیعتاً نتیجه مطلوب را ما در مذاکره با این کشور به دست نمی آوریم. عجالتاً آقای دکتر امیرعبداللهیان باید این نوع ادبیات را کنار بگذارند و بدانند که تاب آوری مردم تحلیل رفته است و برجام و مسأله اف ای تی اف باید به سرانجام برسد. این نوع ادبیات، سیگنال خوبی به طرف مقابل نمی دهد. برای تحصیل منافع ملی لازم است در موضع گیریهایمان عاقلانه تر و زیرک تر باشیم. فعلاً لازم است که زمینه را برای حضور موفق و فعال در مذاکرات مهیا کنیم. در مورد مذاکرات احساس من این است که آقای امیرعبداللهیان موضع تهاجمی را برگزیده اند. این نوع موضع می تواند زمان مذاکرات را کوتاه کند ولی مشخص نیست که آیا به نتیجه مطلوب منجر شود یا نه؟! در این موضع تهاجمی یا مطالبه گرانه شما حد و مرزهایی برای خودتان مشخص می کنید و به طرف مقابل می گویید که این موضوعات مشخص قابل مذاکره نیست. ملت ایران هیچگاه خواهان مذاکره همراه با تحمیل و تخفیف نیست و هیچکس این را قبول ندارد که مذاکره ای با ذلت کشور همراه باشد ولی با توجه به اشتیاق طرف مقابل و نیز تماس جوزف بورل، به نظر بنده، پیگیری هوشمندانه مذاکرات در چارچوب منافع ملی و معیشت مردم با نظر به عزت، حکمت و مصلحت باید مد نظر وزارت خارجه باشد.