فرجام خواهی
فرجام در لغت به معنی پایان، آخر و عاقبت است و اعتراض فرجام خواهی اعتراض به رای دادگاه بدوی یا تجدید نظر است (به رایی که در دادگاه اولیه یا بدوی که موضوع در ابتدا در آنجا مطرح و رسیدگی میشود، بدوی می گویند و به رایی که در دادگاه تجدیدنظر در اعتراض به رای بدوی صادر می شود، رای تجدید نظر می گویند.) مرجعی که به اعتراض فرجام خواهی رسیدگی خواهد کرد دیوان عالی کشور است و با بررسی این موضوع که آیا قوانین و مقررات و موازین شرعی در این رای رعایت شده یا خیر، این رای را تایید یا نقض می کند. البته این اعتراض فرجام خواهی در موارد خاصی امکان طرح دارد و در مورد هر رای بدوی یا تجدید نظری نمیتوان این اعتراض را مطرح کرد.
انواع فرجام خواهی:
فرجام تبعی
طبق ماده ۵۴۴ آئین دادرسی مدنی: فرجامی که خوانده دعوی فرجامی قبل از صدور رأی فرجامی نسبت بحکم مورد شکایت فرجامی (درقسمتی که آنرا مضر بحال خود ومخالف قانون می داند) تبعآ می دهد ولو اینکه مدت مقرر برای درخواست فرجام نسبت به او گذشته باشد.
فرجام ماهوی
فرجام خواهی باستناد ماده ۴۳۰ مکرر قانون مجازات عمومی (دادرسی کیفری) را گویند. این ماده نه صریحأ و نه ضمنأ و تلویحأ دلالت برفرجام ماهوی ندارد و مدلول آن عین مدلول ماده ۵۶۵ دادرسی مدنی است و مدلول ماده ۵۶۵ فرجام ماهوی درامر دادرسی مدنی تلقی نمی شود.
آثار فرجام خواهی
مهم ترین آثار فرجام خواهی را می توان در دو مورد زیر خلاصه کرد؛
- اثر انتقالی
داشتن اثر انتقالی بدین معناست که با شکایت، پرونده با تمام جهاتِ حکمی و موضوعی دوباره مورد قضاوت قرار گیرد. فرجام خواهی برخلاف تجدیدنظرخواهی اثر انتقالی ندارد؛ زیرا دیوان عالی کشور مرجع سوم رسیدگی نیست تا موضوع را دوباره قضاوت کند.
- اثر تعلیقی
فرجام خواهی به عنوان یکی از روش های فوق العاده شکایت از آرا، اثر تعلیقی بر اجرای رأی ندارد؛ مگر آنکه محکوم به غیرمالی باشد که در این صورت، اجرای رأی متوقف می شود. توقف اجرای رأی منوط به وجود دو شرط است: نخست اینکه عملیات اجرایی شروع شده باشد، ولی خاتمه نیافته باشد؛ دوم اینکه محکوم علیه درخواست توقف اجرای رأی کند. درخصوص محکوم بهِ مالی نیز درصورت نیاز به تشخیص دادگاه پیش از اجرا، چنانچه محکوم له تأمین مناسب بپردازد، عملیات اجرایی ادامه می یابد. تأمینِ یادشده می تواند وجه نقد، ضمانت نامه بانکی، اموال منقول یا غیرمنقول باشد. ازآنجاکه دعاوی مالیِ صادره از دادگاه تجدیدنظر استان، فرجام ناپذیرند، پس مرجع صالح برای اخذ تأمین، دادگاه بدوی خواهد بود.
اصحاب دعوا
بنابر بند یک ماده ۳۷۸ آیین دادرسی مدنی، طرفین دعوا، قائم مقام، نمایندگان قانونی و وکلای آنها و دادستان کل کشور می توانند درخواست فرجام کنند. ورود ثالث و جلب ثالث در مرحله رسیدگی فرجامی منتفی است؛ چرا که دیوان عالی کشور رسیدگی ماهیتی ندارد تا دعاوی طاری مطرح شود. دعوای طاری، دعوایی است که در اثنای رسیدگی به دعوای دیگر ازسوی اصحاب دعوا یا ثالث اقامه شود؛ خواه اصحاب دعوا بر یکدیگر اقامه کنند یا بر ثالث و یا ثالث بر یکی از اصحاب دعوا اقامه کند. همچنین رأی فرجامیِ دیوان عالی کشور نمی تواند مورد بهره برداریِ اشخاصی غیر از طرفین فرجام خواهی قرار گیرد؛ مگر در مواردی که رأیِ یادشده قابل تجزیه و تفکیک نباشد که در این صورت، به اشخاص دیگر هم که مشمول رأیِ فرجام خواسته بوده اند و درخواست فرجام نکرده اند، تسری خواهد یافت.
فرجام خواهی در امور کیفری
امکان اعتراض فرجام خواهی به آرا کیفری در دادگاه های کیفری نیز درباره جرایم خاصی وجود دارد. این جرایم، جرایمی هستند که مجازات قانونی آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد یا تعزیر درجه چهار و بالاتر است و جنایات عمدی علیه تمامیت جسمانی که میزان دیه آنها ثلث دیه کامل مجنیٌ علیه (جنایت بر او واقع شده) یا بیش از آن است و آرای صادره درباره جرایم سیاسی و مطبوعاتی نیز قابل فرجام خواهی در دیوان عالی کشور است. اما باید به این نکته توجه کرد که فرجام در امور کیفری با فرجام در امور حقوقی متفاوت است. به این صورت که در امور کیفری فرجام خواهی به نوعی تجدید نظرخواهی است و به تجدیدنظر خواهی کردن از آرا دادگاه هایی که به جرایم ذکر شده در بالا رسیدگی می کنند، فرجام خواهی گفته می شود. همچنین ذکر این نکته لازم است که دیوان پس از بررسی جهات و دلایل فرجام رای را نقض یا تایید می کند و رای را برای اجرا یا تکمیل تحقیقات و … به مراجع صادر کننده رای و مراجع صالح ارسال می کند. اعتراض فرجام خواهی از رای بدوی قابل فرجام را باید به دفتر دادگاه بدوی و اعتراض فرجام خواهی از رای تجدید نظر قابل فرجام را باید به دفتر دادگاه تجدید نظر تقدیم کرد.
فرجام خواهی در امور مدنی
احکام دادگاه های بدوی که به علت عدم طرح اعتراض تجدید نظر قطعیت پیدا کرده اند، قابل فرجام خواهی نیستند. اما احکام این دادگاه ها در مواردی که خواسته آن ها وجه نقد بالای ۲۰ میلیون ریال باشد و احکام راجع به اصل نکاح، فسخ نکاح، طلاق، حجر، وقف، ثلث، حبس و تولیت قابل اعتراض فرجام خواهی می باشند. در مورد قرارهای دادگاه های بدوی نیز قرار رد یا ابطال دادخواست و قرار سقوط دعوا و عدم اهلیت دعوا، در صورتی که اصل حکمِ راجع به آن ها قابل فرجام خواهی باشند، امکان این اعتراض را دارند.
کدام قرارها قابل رسیدگی فرجامی هستند؟
- قرار ابطال یا رد دادخواست که از دادگاه صادر شده باشد.
- قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا
آرای دادگاههای تجدیدنظر استان قابل فرجام خواهی نیست مگر در موارد زیر:
- احکام راجع به اصل نکاح و فسخ آن، طلاق، نسب، حجر و وقف.
- قرارهایی زیر مشروط به اینکه اصل حکم آنها قابلیت فرجام خواهی داشته باشند قابل فرجام خواهی هستند.
- قرار ابطال یا رد داخواست تجدیدنظر که از دادگاه استان صادر شده باشد.
- قرار سقوط دعوا یا عدم اهلیت یکی از طرفین دعوا.
احکام
احکامی که از دادگاه صادر می شود به دو دسته تقسیم می شوند:
- مالی
- غیر مالی
احکام مالی: از احکام مالی آن دسته قابل فرجام خواهی هستند که دارای دو شرط باشند: ۱. خواسته دعوای منجر به حکم وجه نقد باشد ۲. میزان خواسته بالای ۲۰ میلیون ریال باشد.
احکام غیر مالی: از احکام مالی فقط تعدادی قابلیت فرجام خواهی دارند. برخی از این احکام دو درجه ای و برخی دیگر سه درجه ای هستند. یعنی اگر از دادگاه بدوی صادر شوند و به مرحله تجدیدنظرخواهی وارد شوند و دادگاه استان هم در مورد آنها رای صادر نماید مجددا قابل شکایت در دیوان عالی کشور هستند.
آرای غیر قابل فرجام خواهی
بر اساس ماده 369 قانون آیین دادرسی مدنی، اگر چه ممکن است حکمی از نظر مواد 368 و 367 قانون آیین دادرسی مدنی قابل فرجام خواهی باشد، اما در شرایط زیر غیر قابل فرجام خواهی می باشد:
- احکام مستند به اقرار قاطع دعوا در دادگاه.
- احکام مستند به نظریه یک یا چند نفر کارشناس که طرفین به طور کتبی رای انها را قاطع دعوا قرار داده باشند.
- احکام مستند به سوگند که قاطع دعوا باشد.
- احکامی که طرفین حق فرجام خواهی خود را نسبت به آن ساقط کرده باشند.
- احکامی که ضمن یا بعد از رسیدگی به دعاوی اصلی راجع به متفرعات آن صادر می شود، در صورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل رسیدگی فرجامی نباشد.
- احکامی که به موجب قوانین خاص غیرقابل فرجام خواهی است.
جهات فرجام خواهی
صرف تشخیص احکام و قرارهای قابل فرجام خواهی کافی نیست و برای اینکه محکوم علیه بتواند نسبت به حکم یا قراری که به زیان او صادر شده است، فرجام خواهی کند و امیدوار باشد که در دیوان عالی کشور رأی فرجام خواسته نقض شود، باید به روشنی جهاتی که موجب نقض رأی می شود را بشناسد و در لایحه فرجام خواهی خود به آنها اشاره کند.
به موجب بند 6 ماده 380 و بند 2 ماده 381 قانون آیین دادرسی مدنی، فرجام خواه باید علاوه بر پیوست کردن لایحه متضمن اعتراضات فرجامی، دلایل فرجام خواهی را در دادخواست خود قید کند. جهات فرجام خواهی همان مواردی است که اگر شعبه دیوان عالی آنها را احراز کند، رأی فرجام خواسته نقض می شود.
هر یک از موارد زیر از جهات فرجام خواهی محسوب می شوند:
1- ادعای عدم صلاحیت ذاتی دادگاه صادرکننده رای برای رسیدگی به موضوع.
2- ایراد عدم رعایت صلاحیت محلی، وقتی که نسبت به آن ایراد شده باشد.
3- ادعای مخالفت رای صادره با موازین شرعی و مقررات قانونی.
4- ادعای عدم رعایت اصول دادرسی، قواعد آمره و حقوق اصحاب دعوا، در صورتی که به درجه ای از اهمیت باشد که رای را از اعتبار قانونی بیندازد.
5- ادعای صدور آرای مغایر با یکدیگر در یک موضوع و بین همان اصحاب دعوا بدون اینکه سبب قانونی آن تغییر کرده باشد.
6- نقص تحقیقات یا عدم توجه به دلایل و مدافعات طرفین یا عدم توجه به مفاد صریح سند یا قرارداد.
7- اسباب توجیهی مفاد رای صادره با ماده ای که دارای معنای دیگری است، تطبیق شده باشد.
8- ادعای عدم صحت مدارک و نوشته های مبنای رأی که طرفین در جریان دادرسی ارایه کرده ند.
فرجام خواه باید حداقل به یکی از موجبات فرجام خواهی استدلال کرده و دلایل خود را به دادخواست پیوست کند؛ در غیر این صورت چه بسا از فرجام خواهی نتیجه مثبتی عاید او نشود. با این حال، مطابق ماده 377 قانون آیین دادرسی مدنی، در صورت وجود یکی از موجبات نقض، رای مورد تقاضای فرجام نقض می شود؛ اگرچه فرجام خواه به آن جهت که مورد نقض قرار گرفته است، استناد نکرده باشد.
تفاوت فرجام خواهی با تجدید نظر در امور حقوقی
فرجام خواهی و تجدیدنظرخواهی دو تفاوت با یکدیگر دارند:
- مرجع صالح برای رسیدگی به فرجام خواهی، دیوان عالی کشور می باشد. دیوان عالی کشور پس از بررسی پرونده می تواند رأی صادره را ابرام (تأیید) یا نقض (رد) کند. در صورت نقض رأی، پرونده برای بررسی مجدد به دادگاه هم عرضِ دادگاه صادرکننده ی رأی که می تواند دادگاه بدوی یا تجدیدنظر باشد، ارجاع داده می شود. این در حالی است که مرجع صالح برای رسیدگی به تجدیدنظرخواهی، دادگاه تجدیدنظر است.
- فرجام خواهی از طرق فوق العاده ی اعتراض به آراء قضایی و تجدیدنظرخواهی از طرق عادی اعتراض به این آراء می باشد.
مهلت فرجام خواهی
مهلت فرجام خواهی درخصوص احکام قابل فرجامِ دادگاه تجدیدنظر استان، برای اشخاصِ ساکن ایران، بیست روز و برای اشخاص ساکن خارج از کشور، دو ماه از تاریخ ابلاغ رأی است. این مهلت درخصوص احکام قابل فرجامِ دادگاه بدوی، از تاریخ پایان یافتن مهلت تجدیدنظر آغاز می شود.