شاید نه در خانه و نه در تمام سال هایی که پشت میز درس نشسته اید، هیچ کس این رازها را با شما در میان نگذاشته باشد. شاید وقتش باشد که باور کنیم برای شروع یک رابطه و به سرانجام رساندنش، واقعا به معلم و درس و کلاس نیاز داریم. باربارا دی آنجلیس یکی از کسانی است که تلاش می کند چیزهایی که خودش از زندگی و عاشق شدن یاد گرفته را با دیگران در میان بگذارد. او می گوید بسیاری از رابطه ها به خاطر دلایلی که هیچ کس آنها را با شما در میان نگذاشته از هم می پاشند و اگر شما این بهانه های ساده بدبختی را نشناسید، ممکن است دانسته یا نادانسته به دام شان بیفتید. چنین بهانه ای کافی است تا در این صفحه، بی سرانجام ترین رابطه های عاشقانه را برای تان معرفی کنیم. او می گوید بسیاری از رابطه ها به خاطر دلایلی که هیچ کس آنها را با شما در میان نگذاشته از هم می پاشند و اگر شما این بهانه های ساده بدبختی را نشناسید، ممکن است دانسته یا نادانسته به دام شان بیفتید. چنین بهانه ای کافی است تا در این صفحه، بی سرانجام ترین رابطه های عاشقانه را برای تان معرفی کنیم.
عاشق چشم و ابرویش هستید؟
زیبایی ظاهری، موقعیت خانوادگی، موقعیت شغلی یا حتی داشته های مالی نامزدتان باعث شده او را انتخاب کنید؟ پس وقتش است که از خود یک سوال مهم بپرسید؛ شما باید به این سوال جواب دهید که اگر این فرد این ویژگی را نداشت آیا همچنان برایم جذاب بود و می خواستم با او ازدواج کنم؟ اگر پاسخ تان به این سوال منفی است یا با تردید به آن جواب می دهید، معنایش این است که قرار است به رابطه ای وارد شوید که پیش از شروع، زمینه را برای شکست خوردنش فراهم کرده اید.
می خواهید به دیگران دهن کجی کنید؟
گاهی افراد کسانی که خصوصیات شخصیتی آنها متضاد با آنچه مورد نظر والدین شان است را برای ازدواج انتخاب می کنند. این افراد احتمالا به خاطر اینکه با والدین و اطرافیان شان بجنگند، وارد یک رابطه عاطفی می شوند و دانسته یا ندانسته می خواهند با چنین انتخابی، انتقام خود را از کسانی که همیشه خواسته های شان را سرکوب کرده اند بگیرند. رابطه ای که سرکشی و به عبارت دیگر دهن کجی به دیگران دلیل شکل گرفتنش باشد، هیچ وقت نمی تواند شما را به خانه ای امن و آرام دعوت کند.
می خواهید حال نامزد سابق تان را بگیرید؟
وقتی با درد از کسی که دوستش داشته اید جدا می شوید، احتمالا برای آرام کردن خودتان به راه های مختلفی دست می زنید. رابطه ای که در آن نامزد یا همسر را به عنوان عکس العملی در قبال نامزد یا همسر قبلی خود انتخاب می کنید، بعید است شما را به آرامش برساند. اگر به محض بیرون آمدن از یک رابطه و تنها به خاطر اینکه نشان دهید طرفداران دیگری هم دارید یا به این دلیل که تحمل تنها ماندن را ندارید به یک رابطه وارد شوید، احتمال زمین خوردن تان زیاد خواهد بود.
دل تان جای دیگر است؟
رابطه ای که در آن نامزد یا همسرتان از نظر روانی و عاطفی در دسترس شما نیست، نمی تواند رابطه موفقی باشد. در این روابط نامزد یا همسر از نظر عاطفی و روانی با کسی دیگر درگیر است و به طور کامل نتوانسته درگیری عاطفی خود را با شخص سوم حل کند. اگر هنوز یکی از شما پرونده های عشق قدیمی تان را نبسته اید، معنایش این است که آمادگی وارد شدن به یک رابطه و ساختن یک زندگی موفق را ندارید. اگر عشق امروز شما هنوز به عشق دیروزش فکر می کند، نباید انتظار ساختن یک زندگی موفق را هم داشته باشید. یک رابطه موفق و آرامش بخش، نیازمند توجه و مراقبت هر دوی شماست و زمانی که حتی یکی از شما دو نفر تمام انرژی اش را برای آن رابطه خرج نمی کند، هر دوی تان گرفتار سراشیبی که پایانش شکست و تلخی است، می شوید.
بیشتر از او عاشق هستید؟
اگر به رابطه ای وارد شده اید که بیشتر از آنچه به شما عشق می ورزند، عشق خود را نثار فرد مقابل تان می کنید، سرنوشت خوبی در انتظار تان نخواهد بود. در چنین رابطه ای یکی از دو طرف از لحاظ روانی تعقیب کننده و دیگری تعقیب شونده است و هیچ وقت دو طرف، وضعیت برابری را در رابطه عاطفی شان تجربه نمی کنند. وقتی در چنین رابطه ای می مانید، بعد از مدتی این احساس که شما را کنترل می کنند کلافه تان می کند و خودتان را تشنه عشقی خواهید دانست که نثارتان نمی شود. حاصل این احساسات آزار دهنده، عصبانیت شما خواهد بود و احساس خواهید کرد به شما و احساسات پاکی که در این رابطه خرج می کنید خیانت می شود. کسانی که در این روابط یک طرفه می مانند و به اندازه ای که محبت می کنند عشق نمی بینند، پس از مدتی احساس درماندگی می کنند.
بیشتر عاشق تان است؟
وقتی می گوییم در یک رابطه عاطفی باید موازنه احساسات برقرار باشد، منظورمان تنها این نیست که شما نباید عاشق تر از همسرتان باشید. اگر او هم بیشتر از آنچه شما دوستش دارید به شما عشق بورزد، این معادله به هم می خورد و رابطه تان آزار دهنده و ویرانگر می شود. وقتی شما صددرصد قلب تان را در یک رابطه نمی گذارید، باز هم نمی توانید احساس آرامش کنید و هیچ یک از شما از زندگی که ساخته اید احساس رضایت نمی کنید.
در رویاهای تان می سازیدش؟
وقتی همسرتان را به مجسمه ای بی عیب و نقص تبدیل می کنید و شیفته توانایی های بالقوه ای می شوید، باز هم رابطه تان را در معرض تهدید قرار می دهید. شما وقتی می توانید یک رابطه موفق را شکل دهید که عاشق او به همین شکل که هست باشید اما وقتی عاشق کسی می شوید که «می تواند باشد» یا «آرزو دارید باشد» کار را خراب می کنید. همسر شما همین کسی است که در مقابل تان ایستاده؛ نه کسی که در رویاهای تان می بینید. در چنین شرایطی درواقع شما عاشق همسرتان نیستید، عاشق فردی هستید که امیدوارید همسرتان به آن بدل شود.
فرشته نجات هستید؟
کسانی که به نجات دیگران معتاد هستند، به خاطر اعتمادی که به همسرشان دارند یا توانایی هایی که در او می بینند در کنارش نمی مانند؛ آنها تنها تصور می کنند که مسوول نجات همه افراد جهان هستند و ماموریت نجات دیگران را به عهده دارند. چیزی که آنها را در یک رابطه نگه می دارند، عشق نیست، بلکه حس ترحم است و اشتباه گرفتن این دو حس با هم باعث می شود انرژی شان را در رابطه ای که نمی تواند انتظارات شان را برآورده کند خرج کنند.
معلم تان است؟
قرار نیست مردی که نقش همسرتان را دارد و در آینده قرار است پدر فرزندان تان باشد، معلم شما باشد. برای ساختن یک زندگی سالم، شما و همسرتان باید در یک مقام و مرتبه قرار داشته باشید و هیچ کدام تان خود را فرودست یا فرادست ندانید. وقتی یکی از شما دو نفر، خود را قدرتمند تر یا ضعیف تر ببیند، رابطه از مدار سلامت خارج می شود. اگر در آستانه ازدواج قرار دارید، مراقب باشید داناتر بودن و قوی تر بودن مردی که مقابل تان ایستاده، دلیل انتخاب شما نباشد؛ چراکه شما قرار است با همسری که همراه تان است زیر یک سقف بروید تا با معلم تان.
درد مشترک دارید؟
کم نیستند رابطه هایی که به خاطر درد مشترک شکل می گیرند. گاهی افراد در موقعیت هایی قرار می گیرند که به خاطر تفاهم های جزئی و کوچک احساس می کنند عاشق و دلباخته یکدیگر هستند. این افراد رابطه شان را براساس همین تفاهم های جزئی شکل می دهند و اگر موضوعی که دلیل پیوند شان شده برای شان اهمیت داشته باشد، به راحتی آن را با پیوندی عاشقانه و قوی اشتباه می گیرند.