زندگی نامه جلال آل احمد روشنفکر سوسیالیست، نویسنده و مترجم ایرانی

  یکشنبه، 30 آبان 1400   زمان مطالعه 9 دقیقه
زندگی نامه جلال آل احمد روشنفکر سوسیالیست، نویسنده و مترجم ایرانی
جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد، فرزند سید احمد حسینی طالقانی در محله سید نصرالدین از محله های قدیمی شهر تهران به دنیا آمد، او در سال 1302 پس از هفت دختر متولد شد و نهمین فرزند پدر و دومین پسر خانواده بود.

سید جلال الدین سادات آل احمد (۱۱ آذر ۱۳۰۲ – ۱۸ شهریور ۱۳۴۸) روشنفکر سوسیالیست، نویسنده، منتقد ادبی و مترجم ایرانی بود. وی همسر سیمین دانشور بود. آل احمد در دههٔ ۱۳۴۰ به شهرت رسید و در جنبش روشنفکری و نویسندگی ایران تأثیر بسزایی گذاشت.

جلال آل احمد

زندگی نامه جلال آل احمد

جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد در ۲ آذر ۱۳۰۲ در تهران به دنيا آمد. در ۱۳۲۳ به حزب توده پيوست. سه سال بعد در انشعابی جنجالی از آن كناره گرفت. تاثير گسترده بر جريان روشنفكری دوران خود داشت، به جز داستان به نگارش مقالات اجتماعی، پژوهشهای مردم شناسی، سفرنامه ها و ترجمه های متعددی نيز پرداخت. نثر آل احمد فشرده موجز و در عين حال عصبی و پرخاشگر، كه نمونه های آن را در سفرنامه های او مثل «خسی در ميقات» و يا داستان - زندگينامه ی «سنگی بر گوری» ميتوان ديد. سيمين دانشور در سال 1327 با جلال آل احمد آشنا شد و در 1329 با وی ازدواج كرد. پدر آل احمد با ازدواج او با دانشور مخالف بود و در روز عقد به قم رفت و سال ها به خانه آنها پا نگذاشت... وی در ۱۸ شهريور ۱۳۴۸ در اسالم گيلان درگذشت. جلال الدین سادات آل احمد، معروف به جلال آل احمد در ۲ آذر ۱۳۰۲ در تهران به دنیا آمد. در ۱۳۲۳ به حزب توده پیوست و سه سال بعد در انشعابی جنجالی از آن کناره گرفت. نخستین مجموعه داستان خود به نام «دید و بازدید» را در همین دوران منتشر کرده بود. او که تاثیری گسترده بر جریان روشنفکری دوران خود داشت ، به جز نوشتن داستان به نگارش مقالات اجتماعی ، پژوهشهای مردم شناسی ، سفرنامه ها و ترجمه های متعددی نیز پرداخت. شاید مهمترین ویژگی ادبی آل احمد نثر او بود. نثری فشرده و موجز و در عین حال عصبی و پرخاشگر، که نمونه های خوب آن را در سفرنامه های او مثل «خسی در میقات» و یا داستان - زندگینامه ی «سنگی بر گوری» میتوان دید.

ویژگی های نثر جلال آل احمد

به طور کلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر، حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی، منزه طلب، حادثه آفرین، فشرده، کوتاه، بریده، و در عین حال بلیغ است. نثر وی به طور خاص در مقالات، سنگین گزارشی و روزنامه نگارانه است. جلال آل احمد دارای نثری برون گرا است یعنی نثرش بر خلاف نثر صادق هدایت در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیت ها نیست. جلال آل احمد با استفاده از دو عامل نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دست یافته است. آل احمد کوشیده تا در نثر خود تا آنجا که امکان داشته فعل، حروف اضافه، مضافٌ الیه ها، دنباله ضرب المثل ها و خلاصه هر آنچه که ممکن بوده است را حذف کند. حذف بسیاری از بخش های جمله باعث شده نثر آل احمد ضرب آهنگی تند و شتابزده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنت های ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کم نظیر داشت و این ویژگی در نامه های او به اوج می رسد. از ویژگی های دیگر نثر جلال آل احمد می توان به نیمه رها کردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشه ها و استفاده از علامت «…» به جای آن ها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشته ها و ضرب آهنگ سریع آن هاست.

آثار جلال آل احمد

  • گزيده داستانهاي کوتاه
  • نفرين زمين
  • زن زيادي
  • غرب زدگي
  • سه تار
  • سفر به آمريکا
  • سرگذشت کندوها
  • داستان هاي بي ملاک
  • نون و القلم
  • خسي در ميقات
  • مکالمات
  • اورازان

تأثیر جلال آل احمد بر ادبیات فارسی

  • معرفی آلبر کامو به جامعه ادبی، با ترجمه هایی از آندره ژید، یونگر، اوژن یونسکو، داستایوسکی نقش بسیار مؤثری در پیش برد ادبیات معاصر ایفا کرد.
  • معرفی بیشتر شعر نو نیمایی و کمک به گسترش آن
  • حمایت از شاعرانی چون احمد شاملو و نصرت رحمانی و حمایت از جوانان دیگر
  • نثر جلال آل احمد باعث یک جهش بی سابقه در نثر فارسی به سوی فضای هیجان عصبانیت شد
  • تأثیر پذیرفتن و تقلید دیگران از آثارش «به خصوص نویسندگان، روشنفکران و دانشجویان» باعث گسترش هر چه بیشنر نوع نگارش ادبی آل احمد شد به گونه ای که او به الگویی در میان طیف ادبی و مردمی تبدیل شد.
  • ایجاد تشکل های ادبی و صنفی، از جمله کانون نویسندگان ایران و انتشار مقالات گوناگون از دیگر خدمات جلال به ادبیات معاصر است. در حقیقت در نیمه های دهه ۱۳۴۰ جلال نقش «پدرخوانده» ادبیات ایران را ایفا می کرد.
  • جلال آل احمد ادامه دهنده راهی بود که محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت در ساده نویسی و استفاده از زبان و لحن عموم مردم در محاورات، آغار کرده بودند. در واقع این نوع نوشتن و استفاده از زبان محاوره ای به وسیله جلال به اوج رسید و گسترش یافت.

خانه جلال آل احمد

خانه سیمین دانشور و همسرش جلال آل احمد در بن بست ارض، در کوچه رهبری و خیابان دزاشیب قرار دارد؛ خانه ای که جلال آن را در زمانی که سیمین دانشور برای تحصیل در آمریکا بود به دست خود ساخت. این خانه سال ها محل گرد آمدن نویسندگان بسیاری بود و تا زمان مرگ جلال، محل زندگی جلال و سیمین بود. بعد از مرگ جلال هم سیمین دانشور به تنهایی در آن زندگی می کرد. این خانه بزرگ و زیبا با حیاط پر از درختان سرسبز و حوض آبی اش، با دیوارهای پر از عکس و نقاشی از جلال و سیمین بعد از مرگ سیمین دانشور، محل زندگی ویکتوریا دانشور «خواهر سیمین دانشور» و همسرش پرویز فرجام بوده است. در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۹۳ این خانه از سوی شهرداری تهران خریداری شد و قرار شد این خانه به «خانه ادبیات» تبدیل شود. با این حال این قضیه به موضوعی مورد مناقشه میان شهرداری و ورثه سیمین و جلال تبدیل شده است. روزنامه اعتماد ۱۰ اردیبهشت ماه ۱۳۹۳ در واپسین رویه خود گزارشی در این باره چاپ کرده است. در این گزارش، از قول معاون شهرداری نوشته شده که، خانه سیمین و جلال خریده شده است اما در سوی دیگر، علی خلاقی، همسر خواهرزاده و دخترخوانده سیمین دانشور گفته است: «این خانه تا زمانی که حکم دادگاه مشخص نشده، نمی تواند به فروش برود و معامله از اساس باطل است چون شهرداری تحقیقی نکرده که بداند این خانه مالک دیگری دارد یا نه.» علی خلاقی در گفتگویی که در «اعتماد» چاپ شده، به وصیت نامه سیمین دانشور اشاره کرده که برپایه آن، لیلی ریاحی «دخترخوانده سیمین دانشور» وارث ثلث اموال روانشاد دانشور و مسوول انتشار کتاب هایش دانسته است.

زن از نگاه جلال آل احمد

یکی از مقوله های اجتماعی در داستان های جلال آل احمد زن است. زن به عنوان پدیده ای اجتماعی، تقریباً همزمان با انقلاب مشروطه به ادبیات راه می یابد. در این دوران از بیچارگی ها، محرومیت ها و نداشتن آزادی زن در خانواده و اجتماع سخن گفته می شود. زن به عنوان فردی از اجتماع، تحت تأثیر ستم ها، خرافه پرستی ها و نادانی های جامعه ای است که در آن زندگی می کند. «وضع زن در خانواده و اجتماع، بهترین نمودار گسیختگی اجتماع و تنش و کشاکش درونی فرهنگی است که از همان دوران مشروطیت تناقض های دردناک و بحرانی آن آشکار شده بود. در این جامعه، تمام نابسامانی ها در وجود زن تبلور یافت.» زن در جامعه آن زمان، فردی بود که اگرچه در اجتماع زندگی می کرد، اما هیچ سهمی از آن نداشت. موجودی کتک خور و دربند بود. «آل احمد از نویسندگانی است که دریافت پرداختن به وضعیت زن ایرانی در راه سرکشیدن به فاحشه خانه ها تا چد حد، کهنه و مبتذل شده است. زنان داستان های آل احمد نه چون زنان صادق چوبک در فکر هم آغوشی اند و نه چون زنان مرفه و زیبای بزرگ علوی، به عشق های رمانتیک می اندیشند.» زنان داستان های آل احمد خود را حقیر می یابند. آنان در فضایی مردسالار توصیف می شوند. نه هویتی دارند و نه هیچ حقی برای اعتراض. آنان در محیطی زندگی می کنند که آزادی و تساوی برای زن در عمل و نظر وجود ندارد. به عنوان مثال، «بچه مردم» داستان زندگی زنی است که به علت ازدواج مجدد مجبور است بچه شوهر اولش را سر راه بگذارد تا بتواند به زندگی خود ادامه دهد. این داستان تصویر زنی را نشان می دهد که به خاطر نان و ادامه زندگی، از ابتدایی ترین احساسات خود می گذرد. چرا که او در اجتماعی زندگی می کند که زن، مانند یک کودک به حمایت مرد نیازمند است. در «لاک صورتی» شوهر هاجر که فروشنده دوره گردی است به خاطر خریدن لاک، او را مورد ضرب و شتم قرار می دهد. هاجر زنی است که خود را ناقص العقل می داند و نهایت آرزویش خریدن لاکی است تا با آن دستانش را مانیکور کند. «چه خوب بود، اگر می توانست آنها را مانیکور کند، اینجا بی اختیار به یاد همسایه شان، محترم، زن عباس آقای شوفر افتاد. پزهای ناشتای او را که برای تمام اهل محل می آمد، در نظر آورد. حسادت و بغض راه گلویش را گرفت و در ته دلش پیچید.» تمام داستان، خیالات خام یک زن برای خرید یک لاک است. همین طور او به عنوان یک زن نباید از شوهرش هیچ انتظاری داشته باشد.

مرگ جلال آل احمد

جلال آل احمد در ۱۸ شهریور ۱۳۴۸ در ۴۵ سالگی در اَسالِم گیلان درگذشت. پس از مرگ نابهنگام آل احمد، پیکر وی به سرعت تشییع و به خاک سپرده شد که باعث باوری دربارهٔ سربه نیست شدن او توسط ساواک شد. همسر وی، سیمین دانشور، این شایعات را تکذیب کرده است ولی شمس آل احمد قویاً معتقد است که ساواک او را به قتل رسانده و شرح مفصلی در این باره در کتاب از چشم برادر بیان کرده است. سیمین دانشور، همسر جلال، در کتاب غروب جلال صریحاً عنوان می کند که شوهرش قربانی نوشابه شد. او علت مرگ جلال را زیاده روی در مصرف نوشابه الکلی قزونیکا (نام ودکایی ساخت ایران در آن زمان) ذکر می کند و علت پزشکی مرگ را هم آمبولی ریه در اثر افراط در مصرف مشروبات الکلی و سیگار اشنو نقل می کند و شایعات مربوط به دست داشتن ساواک در مرگ جلال را صریحاً رد می کند. جلال آل احمد وصیت کرده بود که جسد او را در اختیار اولین سالن تشریح دانشجویان قرار دهند؛ ولی از آن جا که وصیت وی برابر شرع نبود، پیکر او در مسجد فیروزآبادی جنب بیمارستان فیروزآبادی شهر ری به امانت گذاشته شد تا بعدها آرامگاهی در شأن او ایجاد شود و این کار هیچ گاه صورت نگرفت. آرامگاه او در قسمت بالای شبستان مسجد فیروزآبادی در شهر ری واقع شده است. بر روی سنگ قبر کوچک و بدون نام او، تنها امضایش دیده می شود.


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها