به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز، «10 غذای هیئت را به مردم بخشیدم، 1ربع به 4 صبح در خیابان پیرمردی دست تکان داد، نگه داشتم و او از عقب یک وانت به من 10 غذای داغ داد
غذاها را کنارم گذاشتم و سرم را که برگردانم تشکر کنم خبری از پیرمرد نبود، عقب وانت هم نرده بود و به آن قفل خورده بود