لیست 50 فعل به درد بخور در زبان آلمانی

  سه شنبه، 24 تیر 1399   زمان مطالعه 3 دقیقه
لیست 50 فعل به درد بخور در زبان آلمانی
آموزش زبان آلمانی ممکن است در ابتدا ترسناک به نظر برسد. بعضی کلمات آن قدر طولانی هستند که می‌توانند یک خط را پر کنند، و تلفظ کردن کلمه‌هایی که تاکنون به گوشتان هم نخورده‌اند غیر ممکن می‌نماید.

50 فعل کاربردی

Deutsch فارسی مثال
antworten جواب دادن

Er antwortet nicht.

(او پاسخ نداد.)

arbeiten کار کردن

Er arbeitet heute.

(او امروز کار می کند)

bedeuten معنی دادن، به معنی چیزی بودن

Was bedeutet dieses Wort?

(این واژه به چه معناست؟)

beginnen شروع کردن

Wann beginnt der Film?

(فیلم کی شروع می شود؟)

bekommen گرفتن، دریافت کردن

Was bekommen Sie?

(برای شما چی بگیرم؟)

bestellen سفارش دادن

Er bestellt es online.

(او آن را از اینترنت سفارش داده.)

besuchen ملاقات کردن

Wir besuchen meine Tante in Berlin.

(ما عمه/خاله ام را در برلین ملاقات می کنیم.)

bezahlen پرداخت کردن

Bezahlen wir jetzt?

(الان پرداخت کنیم؟)

bleiben ماندن، باقی ماندن

Wir bleiben hier.

(ما اینجا می مانیم.)

bringen آوردن، رساندن

Ich bringe Sie zum Flughafen.

(من شما را تا فرودگاه می رسانم.)

danken تشکر کردن

Ich danke Ihnen.

(از شما تشکر می کنم.)

denken فکر کردن

Was denken Sie darüber?

(در مورد آن چی فکر می کنید؟)

essen خوردن

Wann isst du zu Mittag?

(تو کی نهار می خوری؟)

fahren رانندگی کردن، با ماشین سفر کردن

Ich fahre morgen nach Dresden.

(فردا به درسن سفر خواهم کرد.)

finden یافتن، پیدا کردن، (نظری در مورد چیزی داشتن)

Wie finden Sie den Film?

(در مورد فیلم چی فکر می کنید؟ / فیلم را چطور دیدید؟)

fliegen پرواز کردن، با هواپیما سفر کردن

Er fliegt nach Boston.

(او به بوستن پرواز خواهد کرد.)

fragen سوال کردن

Fragst du mich?

(از من سوال می کنی؟)

geben دادن

Wann gibst du ihm das Buch?

(کی کتاب را به او می دهی؟)
es gibt = وجود دارد

gehen رفتن

Wir gehen ins Kino.

(ما به سینما می رویم.)

helfen کمک کردن

Helfen Sie mir!

(کمکم کنید!)

hören شنیدن، گوش دادن

Hörst du die Musik?

(موسیقی را می شنوی؟)

kaufen خریدن

Ich kaufe die Postkarte.

(من کارت پستال را می خرم.)

kommen آمدن

Wann kommt er nach Hause?

(او کی به خانه می آید؟)

kosten هزینه داشتن، ارزیدن

Was kostet das Buch?

(قیمت این کتاب چقدر است؟)

lesen خواندن

Ich lese die Zeitung.

(من روزنامه را می خوانم)

lieben دوست داشتن

Ich liebe dich.

(دوستت دارم)

machen ساختن، انجام دادن

Was macht er?

(او چه کار می کند؟)

nehmen گرفتن

Nehmt ihr das Geld?

(پول را گرفتی؟)

öffnen باز کردن

Sie öffnet die Tür.

(او در را باز کرد.)

probieren امتحان کردن

Hast du das Steak bei Steakhouse probiert?

(آیا استیک های استیکهاووس را امتحان کرده ای؟)

regnen باریدن

Es regnet heute.

(امروز باران می بارد.)

reisen سفر کردن

Er reist nach Teneriffa.

(او به تنریفا سفر می کند.)

sagen گفتن

Er sagt nein.

(او گفت نه.)

schlafen خوابیدن

Wir schlafen gut.

(ما خوب می خوابیم.)

schmecken مزه دادن، مزه داشتن

Das schmeckt!

(مزه میده! / خوشمزه اس)

schreiben نوشتن

Er schreibt eine Mail.

(او یک نامه می نویسد)

schwimmen شنا کردن

Er schwimmt gern.

(او شنا کردن را دوست دارد)

sehen دیدن

Ich sehe ihn nicht.

(من او را نمی بینم)

senden فرستادن، ارسال کردن

Er sendet eine E-Mail.

(او یک ایمیل می فرستد.)

setzen قرار دادن

Er setzt sich.

(او می نشیند.)

singen آواز خواندن

Sie singt sehr schön.

(او خیلی زیبا آواز می خواند.)

spielen بازی کردن

Hans spielt Fußball.

(هانس فوتبال بازی می کند.)

sprechen صحبت کردن

Ich spreche Deutsch.

(من آلمانی صحبت می کنم.)

suchen جست و جو کردن

Was suchst du?

(دنبال چی می گردی؟)

trinken نوشیدن

Ich trinke lieber Kaffee.

(من ترجیحا قهوه می خورم.)

vergessen فراموش کردن

Ich vergesse den Namen.

(من اسم ها را فراموش می کنم.)

verstehen فهمیدن

Er versteht Deutsch.

(او آلمانی می فهمد.)

warten منتظر ماندن

Sie wartet auf den Bus.

(او منتظر اتوبوس است.)

wohnen زندگی کردن، ساکن بودن

Mein Vater wohnt in Hamburg.

(پدر من در هامبورگ زندگی می کند.)

zeigen نشان دادن

Ich zeige Ihnen, wo das ist.

(من به شما نشان می دهم، آن کجاست.)


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها