اطلاعات اسم کوکب
- جنسیت: دختر
- نام به انگلیسی: kowkab
- عدد ابجد: 48
- تلفظ به فارسی: کوکب
- تلفظ نام به انگلیسی: /ko(w)kab/
- ریشه نام: عربی
معنی اسم کوکب در فرهنگ اسم ها
- اسم: کوکب (دختر) (عربی) (طبیعت، گل، مذهبی و قرآنی، کهکشانی) (تلفظ: ko (w) kab) (فارسی: کوکب) (انگلیسی: kowkab)
- معنی: ستاره، نام نوعی گل زینتی، ( در گیاهی ) گل زینتی درشتِ پر پَر به رنگهای ارغوانی، سفید، زرد، قرمز یا بنفش، ( در گیاهی ) گل زینتی درشتِ پُر پَر به رنگهای ارغوانی، گلی زینتی، درشت و پُرپَر به رنگهای ارغوانی، قرمز، یا بنفش
معنی اسم کوکب در ثبت احوال
۱- (در نجوم) ستاره؛ ۲- (در گياهي) گل زينتي درشتِ پر پَر به رنگهاي ارغواني، سفيد، زرد، قرمز يا بنفش.
توضیحات تکمیلی در مورد معنی اسم کوکب
- معنی اسم کوکب در فرهنگ فارسی عمید:(نجوم) ستاره. (زیست شناسی) گلی زینتی، پُرپَر، و به رنگ های سرخ، زرد، سفید، و بنفش که از طریق پیاز زیاد می شود. [قدیمی، مجاز] اشک. [قدیمی، مجاز] میخ تزئینی شمشیر.
- معنی اسم کوکب در فرهنگ معین:ستاره. جمع : کواکب. گیاهی زینتی دایمی از تیره مرکبان دارای گل های پُر پَر، زیبا و بادوام .
- معنی اسم کوکب در فرهنگ فارسی:ستاره، جمع : کواکب. گیاهی است از تیره مرکبان و از دسته آفتابیها که دارای نهنج بزرگی است و برگ های متقابل دارد. ریشه اش غده ای افشان و محتوی ذخایر اینولین فراوان است (نظیر غده های سیب زمینی ترشی). این گیاه را بجهت گل های زیبایی که دارد در باغ ها بعنوان گلی زمینی میکارند. گل های کوکب درشت و پرپر و به رنگ های ارغوانی زرد سفید قرمز یا بنفش می باشند.
- معنی اسم کوکب در لغت نامه دهخدا:ستاره. ستاره ٔ بزرگ یا عام است. جمع : کواکب. هر چیز درخشنده ٔ مدورشکل. صورتی از زر و سیم و جواهر که بر کمربند و قبضه ٔ کارد و شمشیر و ترکش و جز آن کنند. آنچه از زر و سیم به صورت ستاره ای بر قبضه ٔشمشیر و کمان و ترکش نشانند. گل میخ طلا و نقره. آنچه درنشانند از جواهر ثمینه بر کمر و ترکش و کمان دان وچیزهای دیگر. ماه. خورشید. میخ. میخ و وتد. مسمار. ستاره مانندی خرد که حاصل شده است از میخ های ته کفش. قسمی گل زینتی. گیاهی است از تیره ی مرکبان و از دسته ی آفتابی ها که دارای نهنج بزرگی است و برگ های متقابل دارد. ریشه اش غده ای افشان و محتوی ذخایر اینولین فراوان است (نظیر غده های سیب زمینی ترشی) این گیاه را به جهت گل های زیبایی که دارد در باغ ها به عنوان زینتی می کارند. سپیدی در سیاهه ی چشم. درخش آهن و شمشیر.