درباره کتاب ابیگیل
ابیگیل نام رمانی است به قلم نویسنده ی مجارستانی، ماگدا سابو که نخستین بار در سال ۱۹۷۰ به چاپ رسید و خوانده شده ترین اثر این نویسنده شناخته می شود. رمان ابیگیل داستانی ماجراجوبانه دارد و مجله ی بیگ ریدز در سال ۲۰۰۵ آن را ششمین رمان محبوب ادبیات مجارستان معرفی کرد. کتاب ابیگیل اثر ماگدا سابو به زبان های چک، فرانسه، آلمانی، ایتالیایی، لتونیایی، لهستانی و رومانیایی ترجمه شده و حالا برگردان فارسی آن نیز با ترجمه ی نصرالله مرادیانی و به کوشش نشر بیدگل در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
خلاصه کتاب ابیگیل
شخصیت اصلی رمان ابیگیل، دختری اهل بوداپست است به نام جورجینا ویتای که در سنین پایین تر مادر خود را از دست داده و پدرش نیز ژنرال ارتش است. پدر جورجینا با آغاز جنگ جهانی دوم ناچار به ترک مجارستان می شود و در سال ۱۹۴۳، بی هیچ گونه توضیحی، جورجینا را به مدرسه ی شبانه روزی دخترانه ی ماتولا – که موسسه ای است سنتی و کالوینیست در شرق مجارستان – می فرستد.جورجینا که به فردگرایی و آزادی عادت دارد با ورود به این مدرسه مجبور می شود از زندگی سابق خود دست بکشد. قوانین سختگیرانه، آموزش زیر نظر بانوان شدیدا مذهبی و زندگی به شیوه ای پرهیزکارانه از زمین تا آسمان با زندگی پیشین او تفاوت دارد.جورجینا در دومین روز مدرسه در اثر خشمی ناگهانی یکی از اسرار همکلاسی اش را برای مدیر مدرسه بازگو می کند و همین سبب می شود تا همکلاسی اش ماه ها او را از خود براند. جورجینا در تنهایی فرو می رود و تنها به یافتن راهی برای فرار از بوداپست می اندیشد. هرچند تلاش های جورجینا برای فرار از مدرسه ی شبانه روزی ناکام می ماند اما سبب می شود تا پدر برای جورجینا توضیح دهد که دلیل اقامت او در این مکان چیست…
درباره نویسنده کتاب ابیگیل
ماگدا سابو(5 اکتبر 1917 - 19 نوامبر 2007) رمان نویس مجارستانی بود. او همچنین درام، مقاله مطالعات، خاطرات و شعر می نوشت. او با 42 نشریه و بیش از 30 زبان، بیشترین نویسنده ترجمه شده مجارستانی است. سابو کار نویسندگی خود را به عنوان شاعر آغاز کرد و اولین کتاب شعر خود را به نام Bárány ("بره") در سال 1947 منتشر کرد، که در سال 1949 توسط ویسزا آز emberig ("بازگشت به انسان") دنبال شد. در سال 1949 به او جایزه باگگارتن اهدا شد، که بلافاصله پس از آنکه به سابو برچسب دشمن حزب کمونیست زده شد، پس گرفت. در همان سال از وزارت اخراج شد. دوره استالینیستی از سال 1949 تا 1956 هرگونه ادبیاتی، مانند کار سابئ، که با واقعیت گرایی سوسیالیستی مطابقت ندارد، را سانسور می کرد. از آنجایی که شوهرش در اثر رژیم کمونیستی نیز مورد بی مهری قرار گرفت، وی تا سال 1959 مجبور شد در یک مدرسه دخترانه کالوینیست تدریس کند.

درباره مترجم کتاب ابیگیل
نصراله مرادیانی در سوم بهمن 1362 در تبریز متولد شد. مرادیانی دارای مدرک کارشناسی در رشتۀ مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد است و سپس برای ادامۀ تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد، در سال 1387، به دانشگاه علامه طباطبایی تهران آمد. او پایان نامۀ خود را با موضوع «تأثیر ترجمه بر آثار داستانی جمال زاده و هدایت» نوشت. مرادیانی در چند دانشگاه در تهران و تبریز به تدریس می پردازد و همچنین به کار ترجمه مشغول است. از جمله ترجمه های او می توان به ترجمۀ آثار ماگدا سابو، نویسندۀ سرشناس مجارستانی، اشاره کرد، مرادیانی تاکنون کتاب های در، خیابان کاتالین و ابیگیل را از این نویسنده ترجمه کرده است. از میان دیگر ترجمه های او می توان به قواعد مباحثه (قطره/1391)، چگونه فرهنگ ها ساخته می شوند؟(قطره/1392)، مطالعات ترجمه: یک میان رشته (رخ دادنو/1393)، مسائل بوطیقای داستایفسکی اثرمیخائیل باختین(حکمت/1396)، سینمای اگزیستانسیالیستی(1395) و لذت خیانت(1396) اشاره کرد.
قسمتی از کتاب ابیگیل
گینا خیلی زیاد به پدرش رفته بود. بعد از ساعت ها خواهش و تمنا به یکباره ساکت ساکت شد. نه دیگر چیزی پرسید نه گله و شکایت کرد. جناب ژنرال، که او را به قدری خوب می شناخت که انگار مادرش باشد، فهمید که چه رنج و درماندگی توأم با نومیدیِ عمیقی پشت سکوت حساب شده اش پنهان است. وقتی، شبِ قبل از رفتنش، وسایلش را جمع کرد، نه قطره اشکی در میان بود و نه از گریه وزاری خبری بود. تعداد وسایلی که اجازه داشت با خودش به مدرسهٔ جدید ببرد به قدری کم بود که جمع کردن وسایلش، حتی بدون کمک مارسل، خیلی طول نکشید. حالا معلوم شد که پدرش قبلابه شهر موردنظر سر زده بود و به او گفت که لباس و تجهیزات هرکدام از بچه ها را خود مدرسه می دهد. فقط کافی است لباس زیر و لباس خانگی اش را بردارد؛ به آنجا که برسد همهٔ چیزهای دیگر را خودشان بهش می دهند. قبل از اینکه آخرسر درِ چمدانش را ببندد، نگاهش را آرام دور اتاق چرخاند، بعد عروسک محبوبش، سگ مخملی خال خالی را چپاند لای لباس خوابش توی چمدان. بعد، وقتی لحظه ای فکر کرد، دوباره آن را درآورد و گذاشت سر جایش. آن هم باید می ماند همان جا توی خانه. باید خودش را تمام وکمال با این جهان تازهٔ ناآشنا وفق می داد. کتاب های درسی، کتاب های تمرین، همه چیز، بنا بود به کل تازه باشد. تا حالا توی مدرسهٔ دولتی بود، ولی از این به بعد دیگر به مدرسهٔ دینی می رفت، جایی که کتاب ها و حتی جوهرخشک کنش فرق داشت.
آن روز صرف خداحافظی شد، اول با عمه اش خداحافظی کردند و بعد هم رفتند قبرستان.
شناسنامه کتاب ابیگیل
- نویسنده: ماگدا سابو
- ترجمه: نصراله مرادیانی
- انتشارات: بیدگل
- تعداد صفحات: 679
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
معرفی کتاب لطفا مراقب مامان باشین اثر کیونگ سوک شین










































