درباره سارا نیشا آدامز
سارا نیشا آدامز نویسنده و ویراستار است. او در لندن زندگی می کند و در هرتفوردشایر از پدر و مادری هندی و انگلیسی به دنیا آمد. اولین رمان او «فهرست خواندن» تا حدی از پدربزرگش الهام گرفته شده است که در ومبلی زندگی می کرد و بلافاصله از طریق کتاب ها با نوه اش ارتباط پیدا کرد.
درباره کتاب فهرست کتاب
کتاب «فهرست کتاب» رمانی نوشته «سارا نیشا آدامز» است که اولین بار در سال 2021 به چاپ رسید. پس از مرگ همسر «موکش» یعنی «ناینا»، او کتابی را می خواند که «ناینا» پیش از مرگ در حال خواندنش بود، کتاب «همسر مسافر زمان». «موکش» مدتی بعد کتاب را به کتابخانه پس می دهد و با دختری هفده ساله به نام «آلیشا» که در کتابخانه شاغل است، آشنا می شود. «آلیشا» به خاطر تشویق های برادر بزرگترش که عاشق کتاب ها است، با بی میلی در کتابخانه مشغول به کار شد. با گذر زمان، «موکش» و «آلیشا» به دوستانی نزدیک تبدیل می شوند. «موکش» به همراه نوه اش، «پریا»، به فهرست مطالعه ای می پیوندند که «آلیشا» در یکی از کتاب های بازگردانده شده به کتابخانه پیدا کرده است، فهرستی که شامل آثاری کلاسیک همچون «کشتن مرغ مینا»، «زنان کوچک»، و «دلبند» می شود.
قسمت هایی از فهرست کتاب (لذت متن)
- لطفا سعی کن به خاطر داشته باشی که کتاب ها همیشه راهی برای گریز نیستند؛ گاهی اوقات کتاب ها به ما چیزهایی می آموزند. جهان را به ما نشان می دهند؛ آن را پنهان نمی کنند.
- گاهی اوقات، کتاب ها فقط برای مدتی کوتاه ما را به دوردست ها می برند، و ما را با دیدگاهی جدید سر جایمان برمی گردانند.
- فکر می کنم کتاب ها چیزهای متفاوتی به آدم های متفاوت می گویند.
در بخشی از کتاب فهرست کتاب می خوانیم...
آلیشیا از روی صندلی بلند شد. احساس می کرد شقیقه هایش تیر می کشند. یاد دیشب افتاد. مامانش در اتاق بود و در را بسته بود و برادرش بیرون اتاق در راهرو رژه می رفت و از پشت در گوش می کرد تا شاید صدایی بشنود و از وضعیت او باخبر شود و گاه گاه سرک می کشید توی اتاق. نگرانی در صورتش نمایان بود. آلیشیا چشمش درد گرفته بود و خسته بود و سرش سنگین بود. دیگر از کوره در رفت و از لای دندان های به هم فشرده گفت: «خواهش می کنم قربان. اگر می خواین طبقات کتاب ها رو نگاه کنین، بکنین. رمان ها اون جا هستن.» و با دست اشاره ی کلی به یک سمت از قفسه های کتاب کرد.
بعد هم سرجایش نشست و مرد را تماشا کرد که آهسته و پیوسته به سمت کتاب ها رفت. مرد چند باری بااخم برگشت و نگاهکی به او کرد. آلیشیا نگاه عصبانی اش را به صفحه ی نمایشگر دوخته بود و مصمم بود به او بی توجهی کند. چیزی که شاید احساس گناه بود داشت گلویش را می گرفت و دلش می خواست سرفه کند. چه اتفاقی داشت برایش می افتاد؟ هندزفری را محکم در گوش هایش فرو کرد.
دستکش لاتکس را از دفعه ی قبل بالاتر کشید و کشیده شدنِ موهای ریز دستش را احساس کرد. آماده بود این چند دقیقه ی اخیر را کاملاً فراموش کند که یک نفر دیگر به سمتش آمد؛ آقای جنایی هیجانی بود، یکی از همان پنج مشتری همیشگی. تقریباً همیشه در قسمت جنایی هیجانی می نشست. سر میزی که رو به پارک بیرون بود. میزی که کمی از باقی کتابخانه جدا افتاده بود. آرام در همان گوشه می نشست؛ ساکت. گاهی وقتی کتابخانه تعطیل می شد آلیشیا هم دوست داشت آن جا بنشیند و بیرون را نگاه کند؛ فقط یکی دو دقیقه؛ چند لحظه برای این که خودش را آماده کند.
به او پرید: «چیه!» می دانست کارش بی ادبانه است، اما انرژی کافی برای اهمیت دادن نداشت.
شناسنامه کتاب فهرست کتاب
-
نویسنده: سارا نیشا آدامز
-
مترجم: فاطمه جابیک
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر میلکان
- تعداد صفحات: 415
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان خارجی
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
علاقه مندان به ادبیات داستانی، بدون شک شیفته ی این رمان خواندنی می شوند. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.