درباره کتاب گناه مضاعف
«آدم هیچ وقت نمی تواند بفهمد که پوآرو دارد جدی حرف می زند یا دارد شوخی می کند و کسی را دست می اندازد.» این را هستینگز دوست پوآرو و راوی داستان گناه مضاعف درباره ی کارآگاه عجیب داستان های آگاتا کریستی می گوید. جمله ای که حرفه های زیادی درباره ی پوآرو می زند. آگاتا کریستی در شخصیت پردازی فوق العاده ماهر است. هرکول پوآرو و دوشیزه مارپل او به قدری خوب شخصیت پردازی شده اند باورش سخت است تنها بخشی از داستان های خانم نویسنده اند. در کتاب داستان مضاعف می توانید روایت هایی از هر دو شخصیت جذاب کتاب های کریستی بخوانید و لحظات لذت بخش و سرگرم کننده ای داشته باشید.کتاب گناه مضاعف که نام اصلی آن «double sin and other stories» است نام مجموعه داستانی است که سال 1965 منتشر شد. داستان های «گناه مضاعف»، «لانه زنبور»، «سرقت یاقوت سلطنتی»، «حماقت گرینشاو»، «سرنخ اضافی» و «تحصن»، داستان های این کتاب را تشکیل می دهند.داستان های این کتاب توجه های زیادی را به خود جلب کرد و در سریال هرکول پوآرو می توانید بعضی از داستان های آن را ببینید. گناه مضاعف به زبان های زیادی برگردانده شده است و طرفداران خود را در سراسر جهان دارد.
خلاصه کتاب گناه مضاعف
در بیشتر ماجراهای این مجموعه داستان کارآگاه پوآرو، کارآگاه بلژیکی دوست داشتنی و کوتاه قد داستان های کریستی نقش آفرینی می کند. البته داستان «حماقت گرینشاو» از مجموعه داستان های خانم مارپل است.
درباره نویسنده کتاب گناه مضاعف
آگاتا کریستی، زاده ی ۱۵ سپتامبر ۱۸۹۰ و درگذشته ی ۱۲ ژانویه ۱۹۷۶، نویسنده ی انگلیسی داستان های جنایی و ادبیات کارآگاهی بود.آگاتا کریستی با نام اصلی آگاتا مری کلاریسا میلر در شهر تورکی در ناحیه ی دوون انگلستان به دنیا آمد. پدر آمریکایی اش فردریک میلر نام داشت. مادرش کلارا بومر انگلیسی و از خانواده ای اشرافی بود. آگاتا به دلیل آمریکایی بودن پدر می توانست تبعه ی ایالات متحده نیز باشد، ولی هرگز از آن کشور تقاضای تابعیت نکرد. آگاتا دارای یک خواهر و یک برادر بود که هر دوی آن ها از وی بزرگ تر بودند.آگاتا در زمان جنگ جهانی اول در بیمارستان و سپس در داروخانه کار می کرد؛ شغلی که تأثیر زیادی بر نوشته های او داشته است: بسیاری از قتل هایی که در کتاب هایش رخ می دهند از طریق خوراندن سم به مقتولان صورت می گیرند.در هشتم دسامبر ۱۹۲۶ وقتی در سانینگ دیل واقع در برکشر زندگی می کرد به مدت ده روز ناپدید گردید و روزنامه ها در این مورد جاروجنجال فراوانی به پا کردند. اتومبیل او در یک گودال گچ پیدا شد و خود او را نیز نهایتا در هتلی واقع در هروگیت یافتند. آگاتا اتاق هتل را با نام خانمی که اخیرا شوهرش اعتراف کرده بود با وی رابطه عاشقانه دارد، کرایه کرده بود و در توضیح این ماجرا ادعا کرده بود که در اثر ضربه ی روحی ناشی از مرگ مادر و خیانت شوهر دچار فراموشی شده بوده است. آگاتا در سال ۱۹۳۰ با باستان شناسی به نام سر ماکس مالووان که ۱۴ سال از او جوان تر بود، ازدواج کرد و با او به سفرهای فراوانی رفت. رد پای این سفرها و شهرها و کشورهایی که او از آن ها دیدن می کرد را می توان در بیشتر داستان هایش که وقایع آن ها در کشورهای شرقی (خاورمیانه) رخ می دهند، دید. ازدواج او با مالووان در ابتدا ازدواجی موفق و شاد بود. این ازدواج توانست با وجود ماجراجویی های عشقی خارج از ازدواج مالووان، مدتی نسبتا طولانی دوام بیاورد.
ترجمه ی کتاب گناه مضاعف به فارسی
ادبیات جنایی در سال های اخیر با توجه بیشتری نسبت به قبل در کشورمان مواجه شده است و ناشران مختلف تلاش کرده اند این کتاب ها در اختیار مخاطب فارسی زبان قرار بگیرند. نشر هرمس یکی از ناشرانی است که آثار کریستی و سایر جنایی نویسان برجسته را در قالب کتاب کارآگاه منتشر کرده است. ترجمه ی رؤیا سعیدی از کتاب گناه مضاعف را هم هرمس روانه ی بازار کتاب ایران کرده است.
چرا باید کتاب گناه مضاعف را خواند؟
آگاتا کریستی یک نویسنده ی معمولی نیست. او کسی است که کتاب هایش تمام جهان را گرفته و همه ی علاقه مندان به ماجراهای پلیسی با هر سن و سال و جنسیتی را به خود جلب کرده است. هنوز کسی نمی داند دلیل این همه استقبال از کتاب های کریستی چیست اما چیزی که واضح است این است که این داستان ها خواندنی اند. مجموعه داستان گناه مضاعف، تعدادی داستان کوتاه است که برای خواندن در زمان هایی که در تاکسی و اتوبوس یا اتاق انتظار پزشک می گذرانید بسیار مناسب است. این کتاب مانند بقیه ی داستان های کریستی برای علاقه مند کردن نوجوانان به کتاب نیز خوب است و می توانید آن را به هر نوجوانی که به معماهای جذاب علاقه دارد هدیه دهید.
قسمتی از کتاب گناه مضاعف
-ولی من حتی یک لحظه هم تصور نمی کنم که آقای دزموند لی ورتلی به قرارگاه پلیس رفته باشد. او اصلاً نمی خواهد که به اتهام قتل بازداشت شود. وقتی دید نبض بریجت نمی زند خیلی دستیاچه شد. به تنها چیزی که فکر می کرد این بود که یاقوت را بردارد و فرار کند. به همین دلیل بود که وانمود کرد تلفن خراب است. بعد هم به بهانه آوردن پلیس از اینجا در رفت. به نظر من شما دیگر تا مدتها او را نمی بینید. برای در رفتن از انگلستان حتماً نقشه ای کشیده. تا آنجا که من می دانم او یک هواپیمای کوچک شخصی دارد. درست است، خانم سارا؟
-بله. قرار بود ما با آن...
- می بینید؟ نقشه اش این بوده که با خانم سارا از اینجا فرار کند. راه خوبی برای خارج کردن یاقوت از انگلستان پیدا کرده بود. وقتی کسی با یک دختر فرار می کند و این خبر در همه جا پخش می شود، دیگر کسی تصور نمی کند که این آدم یک قطعه جواهر بسیار مشهور را هم دارد از کشور خارج می کند. بله. نقشه خوبی کشیده بود.
سارا گفت:
-من یک کلمه از این حرف ها را باور نمی کنم.
پوآرو سرش را به آرامی به طرف در چرخاند و گفت:
- می توانید از خواهرش بپرسید.
سارا با عصبانیت به در نگاه کرد. در آنجا زنی ایستاده بود که موهایش را به رنگ نقره ای درآورده بود. زن یک پالتوی پوست خز بر تن داشت و قیافه اش اخم آلود بود. معلوم بود که سخت عصبانی است.
با خنده ای کوتاه و تلخ گفت:
-خواهرش! آن خوک کثیف برادر من نیست!
شناسنامه کتاب گناه مضاعف
- نویسنده: آگاتا کریستی
- ترجمه:رویا سعیدی
- انتشارات: هرمس
- تعداد صفحات:185
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد