صادق هدایت
این نویسنده برجسته ایرانی در خانواده ای صاحب منصب و اهل قلم به دنیا آمد. او در سال 1281 تحصیلات خود را از دارالفنون شروع کرد و بعد از مدتی وقفه، دوباره در مدرسهٔ فرانسوی سن لویی آن را ادامه داد. صادق هدایت (Sadegh Hedayat) از اولین کسانی بود که ادبیات داستانی مدرن ایران را بنیانگذاری کرد. وی در داستان نویسی جایگاهی همچون نیما در شعر فارسی کسب کرده بود. هر دوی آن ها فرزند زمانهٔ خود بودند؛ نگاه و صدایی نو داشتند و ایجاد تحول اساسی در فرم و محتوای ادبیات فارسی را هدف خود قرار دادند. وی آثار متنوعی در سبک ها و موضوعات مختلف به انتشار رسانده اما همیشه نامش با رمان «بوف کور» گره خورده است؛ رمانی که آن را یکی از درخشان ترین داستان های معاصر ایرانی به شمار می آورند. هدایت مقالات، ترجمه ها و نوشته های زیادی نیز نوشته که از طریق آن ها توانسته تاثیر عمیقی روی جریان روشنفکری ایرانی ها بگذارد؛ افرادی مثل بهرام بیضایی، هوشنگ گلشیری، عباس معروفی، غلامحسین ساعدی و... از جمله هنرمندانی بودند که به نوعی از زندگی این نویسنده برجسته تاثیر گرفته اند. ازجمله آثار مهم و تأثیرگذار صادق هدایت می توان به «سه قطره خون»، «علویه خانم»، «بوف کور» و «سگ ولگرد» اشاره کرد.

درباره کتاب کاتیا
داستان کوتاه «کاتیا» از لحاظ مایه (تِم) و طرح و نقشه (پیرنگ) به داستان کوتاه «اسیر فرانسوی» از مجموعهٔ زنده به گور شباهت دارد. چرا که هردو داستان به شیوهٔ اول شخص مفرد نوشته شده اند و مایه ای جنگی و فضایی غیرایرانی دارند. اگر از علاقه مندان به داستان های کوتاه ایرانی و سبک نگارشی صادق هدایت باشید، این کتاب برای شما جذاب خواهد بود. صادق هدایت آخرین مجموعه داستان خود به اسم سگ ولگرد (The Stray Dog) را در سال 1321 به چاپ رساند. این مجموعه شامل هشت داستان کوتاه می شود که داستان کاتیا نیز یکی از آن ها است. آغاز این داستان از زبان مهندسی اتریشی روایت می شود که از خاطرات خود در جنگ جهانی اول می گوید. او در اردوی اسرای جنگی سیبری با زنی به نام کاتیا آشنا شده بود که تاثیری فراموش نشدنی بر روی او گذاشته بود. کاتیای سحیرانگیز تنها کسی بود که به این مرد نزدیک شده بود و بر او که بیشتر وقت خود را صرف مطالعه و یادگیری زبان می کرد، اثر جالب توجهی گذاشت. او مرتب خاطرات خود از دوران جنگ را مرور می کند و سختی های اسارت را به خاطر می آورد که از میدان جنگ بدتر بود. اما در میان این دشواری ها لحظاتی هم بودند که خاطرات شیرینی را برایش رقم زدند. یکی از این لحظات جذاب روزی بود که او تنها در آلونکش نشسته بود که ناگهان کاتیا نزدش آمد. او زنی بیوه بود که مرد مهندس را شیفتهٔ خود کرد. بعد از دیدن این زن دیگر نه خواب به چشمش می آمد و می توانست کاری کند. اما بعد از رهایی از اسارت دیگر خبری از کاتیا نشد و او در بهت و حیرت فرو رفت. تا روزی که دوباره خبری از او می شنود.
در بخشی از کتاب صوتی کاتیا می شنویم:
خشک شده بودم و مات به سر تا پای دختر نگاه می کردم و او به نظرم یک فرشته یا موجود خیالی آمد. سه چهار سال می گذشت که با آن وضع کثیف، زندگی مرگ بار، ریشی که مثل ریش راسپوتین تا روی سینه ام خزیده بود و لباسی که به تنم چسبیده بود، در میان کتاب و کاغذ پاره ها به سر می بردم. حضور یک دختر زبان آلمانی هم می دانست و با من شروع به حرف زدن کرد ولی من به طوری ذوق زده شده بودم که نمی توانستم جوابش را بدهم. پشت سر او در باز شد و رفیقم عارف وارد شد و خندید من فهمیدم برای متعجب کردن من این کار را کرده بود و مخصوصاً او را آورده بود تا معشوقه ی خودش را به من نشان بدهد. این کار را از راه بدجنسی نکرده بود که دل مرا بسوزاند. فقط برای تفریح و شوخی کرده بود...
شناسنامه کتاب کاتیا
- نویسنده: صادق هدایت
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: گیوا
- تعداد صفحات:79
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان ایرانی
- نسخه الکتریکی:دارد
- نسخه صوتی : دارد
امیدوارم از محتوای معرفی کتاب کاتیا نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید. همچنین برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.
معرفی کتاب وغ وغ ساهاب اثر صادق هدایت










































