درباره کتاب روح گریان من
مدار 38 درجه ی شمالی سرنوشت های زیادی را تغییر داده است. شاید عجیب به نظر برسد اما عبور از این خط جغرافیایی آرزوهای آدم های زیادی بوده است. آدم هایی که می خواستند کنار خانه و خانواده شان باشند، آدم هایی که روزی با امید به زندگی بهتر به کره شمالی پا گذاشتند و آدم هایی که خواسته اند از کره شمالی فرار کنند. مدار 38 درجه جایی است که پس از جنگ جهانی دوم به عنوان مرز دو کره تعیین شد و حکومتی کمونیستی در شمال و حکومتی امپریالیستی در جنوب تشکیل شد. از آن روز تا به امروز دو کره مناقشات زیادی را پشت سر گذاشته اند، حکومت کره شمالی آرمانی به نام اتحاد مجدد دو کره تحت حکومت کمونیستی را از آغاز در دستور کار قرار داد. برای تحقق این هدف جنایت های زیادی اتفاق افتاده و زندگی های بسیاری نابود شده است. کتاب پیش رویتان رمان نیست، روایت واقعی زندگی زنی است که تحت آموزه های حکومت «کیم سونگ ایل» به جاسوسی خطرناک تبدیل شد و یکی از تراژدی های قرن بیستم را رقم زد.
حادثه انفجار هواپیمای کره جنوبی، 1987
کمی کمتر از یک سال پیش از برگزاری المپیک تابستانی 1988 سئول، در حالی که کره جنوبی در تب وتاب برگزاری این رویداد به سر می برد، یک پدر و دختر ژاپنی سوار هواپیمای 858 کره جنوبی شدند که از بغداد به سئول می رفت.در مسیر بازرسی پیش از سوارشدن به هواپیما، مامور زن فرودگاه بغداد باتری های رادیویی را که همراه دختر بود ضبط کرد و به او گفت اجا زه ی همراه داشتن آن ها را ندارد. پدر دختر وارد ماجرا شد و با تهدید مامور به شکایت به سفارت بغداد در توکیو باتری ها را پس گرفت. شاید اگر این مامور مقاومت بیشتری می کرد اتفاق دیگری رقم می خورد و سرنوشت 115 سرنشین هواپیمای 858 عوض می شد. به هرحال این پدر و دختر داخل هواپیما شدند و زمان توقف کوتاه هواپیما در ابوظبی آن را ترک کردند. 29 نوامبر 1987 بود، هواپیما به مقصد بانکوک و سئول از جا برخاست اما هرگز به مقصد نرسید و در هوا منفجر شد.پدر و دختر ژاپنی در واقع «کیم هیون هی » و«کیم سونگ ایل» جاسوسان کارکشته ی کره شمالی بودند که به دستور رهبر عزیز، «کیم جونگ ایل» وظیفه ی بمب گذاری در این هواپیما را بر عهده داشتند. کره شمالی تصور می کرد برگزاری المپیک وجهه خوبی به کره جنوبی در جهان می دهد و در نتیجه در تلاش بود مانع برگزاری این رویداد شود. انفجار این هواپیما یکی از برنامه هایی بود که کره شمالی برای رسیدن به هدفش به اجرا در آورد. آن ها می خواستند رعب و وحشت ایجاد کنند تا شاید مقامات مسئول از برگزاری این بازی ها پشیمان شوند یا کشورهای دیگر حاضر به سفر به کره جنوبی نشوند.
خلاصه کتاب روح گریان من
هنگامی که پرواز 858 هواپیمای کره ای در سال 1987 منفجر شد و باعث کشته شدن 115 مسافر شد ، مقامات بین المللی اجرای قانون بلافاصله شروع به جستجو برای یافتن تروریست هایی در کره شمالی کردند که می توانستند مرتکب چنین جنایتی شوند. کسی که آنها پیدا کردند کیم هیون هی ، یک زن جوان آرمانگرا بود که توسط کشورش به یک دستگاه قتل مطیع تبدیل شده بود.کتاب روح گریان من داستان دلهره آور ، تکان دهنده و کاملا قانع کننده این زن است. کیم هیون هی در کشوری بزرگ شد که در آن حق و باطل ، خوب و بد ، برده داری و آزادی هیچ معنایی ند اشت جز آنچه حزب کمونیست کره شمالی میگفت.او در در شانزده سالگی ، به دلیل هوش و زیبایی خود از طرف حزب انتخاب شد و به او آموزش های ویژه ای در زمینه زبان داده شد.در نوزده سالگی ، برای مدرسه جاسوسی مخفی و نخبه ارتش کره شمالی انتخاب شد. در آنجا به او آموزش داده شد تا با همه چیز از دست و پایش گرفته تا نارنجک ها و اسلحه هاآدم بکشد. این کتاب یکی از تعدادی از اقدامات تروریستی تحت حمایت دولت کره شمالی را در طی 40 سال گذشته بازگو می کند.
درباره نویسنده کتاب روح گریان من
"کیم هیون هی" از جاسوسان معروف ارتش کره شمالی در سال 1988 در حالی که تنها 25 سال داشت در بمب گذاری هواپیمای کره جنوبی که عازم ایالات متحده بوده شرکت کرد. در این حادثه دلخراش، 115 مسافر کشته شدند. وی مدتی بعد در بحرین شناسایی و به کره جنوبی فرستاده شد. دادگاه کره جنوبی "هیون هی" را به اعدام محکوم کرد ولی رئیس جمهوراین کشور وی را عفو کرد
درباره مترجم کتاب روح گریان من
فرشاد رضایی متولد سال ۱۳۷۰ در گلپایگان و فارغ التحصیل لیسانس مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه اصفهان (۱۳۹۳) و فوق لیسانس ادبیات نمایشی از دانشگاه تهران (۱۳۹۶) است.
او تندیس بهترین ترجمه ی داستانی کتاب سال جوانان ایران را برای کتاب یک حکومت کوتاه و رعب آور و لوح تقدیر بهترین ترجمه ی داستانی کتاب سال جوانان ایران را برای کتاب روح گریان من دریافت کرد.
کتب منتشر شده:
رمان «یک حکومت کوتاه و رعب آور» (جورج ساندرز)، نشر ققنوس، ۱۳۹۵
ناداستان «روح گریان من» (کیم هیون هی)، نشر ققنوس، ۱۳۹۶
رمان «نیم طبقه» (نیکلسن بِیکر)، نشر ققنوس، ۱۳۹۶
رمان «مرگ نامه» (ادوارد لُوه)، نشر ققنوس، ۱۳۹۷
کتاب «شکسپیر برای فیلمنامه نویسان» (جِی. ام. ایونسن)، نشر ققنوس، ۱۳۹۸
ناداستان «رودخانه تباهی» (ماساجی ایشیکاوا)، نشر ققنوس، ۱۳۹۸
نمایشنامه «جوزف ک» (تام باسدن)، نشر نی، ۱۳۹۹
رمان «فرانکنشتاین» (مری شلی)، نشر ققنوس، ۱۳۹۹
- کاندیدای بهترین فیلمنامه در سی وسومین دوره ی جشنواره ی بین المللی فیلم کودک اصفهان برای فیلم سینمایی «مهران» ۱۳۹۹
- کاندیدای بهترین فیلمنامه در دهمین جشن مستقل فیلم کوتاه ایران برای فیلم کوتاه «حلق آویز» ۱۳۹۸
- برنده ی جایزه ی اول نمایشنامه نویسی از جشنواره ی سراسری پستو برای نمایشنامه «اُسَرا» ۱۳۹۶
- برنده ی جایزه ی بهترین فیلمنامه کوتاه از جشنواره ی فیلم امید برای فیلمنامه کوتاه «سالروز» ۱۳۹۶
- نویسنده ی ثابت مجله ی سینمایی «دنیای تصویر» از سال ۱۳۹۶تا کنون
قسمتی از کتاب روح گریان من
وقتی من و همدستم کیم سونگ ایل را در فرودگاه بحرین دستگیر کردند هر دومان طبق دستور سعی کردیم با خوردن کپسول سیانوری که در میان سیگارهایمان جاساز شده بود خودمان را بکشیم. (روح گریان من – صفحه ۸)
طبق استانداردهای زندگی در کره جنوبی به سختی می شد خانواده ما را جزو طبقه متوسط به حساب آورد ولی در مقایسه با دیگر اهالی کره شمالی ما خودمان را جزو قشر ممتاز می دانستیم. مثلا این که همیشه در خانه مان روغنِ پخت و پز پیدا می شد و می توانستیم غذای سرخ کرده بخوریم تجمل محسوب می شد. (روح گریان من – صفحه ۱۲)
در کره شمالی به آمریکا می گویند «دشمن ابدی که همزیستی ما و آن زیر یک آسمان غیرممکن است». (روح گریان من – صفحه ۱۴)
می دونید چرا ما از شما زن ها در عملیات جاسوسی استفاده می کنم؟ به خاطر زیبایی تون. در ضمن، اگر لازم شد در یک کشور خارجی به صورت قانونی ساکن بشید باید با کسی که ما براتون انتخاب می کنیم ازدواج کنید. مطمئنم شما متوجه حرف های من هستید. (روح گریان من – صفحه ۳۲)
بیست دقیقه بعد زنی خوشپوش، با کلاه لبه دار زنانه ای بر سر، از سمت دیگر نهر به طرفمان آمد. از روی پُل گذشت و نزدیک تر که شد فهمیدم شبیه کره ای هاست. بدون توقف از کنارمان گذشت ولی شنیدم موقع عبور کلمه ناکایاما را به زبان آورد. سونگ ایل بدون نگاه به او همین کلمه را تکرار کرد. زن مسیرش را عوض کرد و چیزی در یک سطل آشغال در همان نزدیکی انداخت. خیلی زود از دید خارج شد. (روح گریان من – صفحه ۱۲۱)
آنچه من را بیش از همه ترساند احتمال زنده ماندنم بود. در دل شک داشتم که آیا می توانم هویت و ماموریتم را مخفی نگه دارم یا نه و لحظه ای که این اطلاعات را لو می دادم لحظه ای بود که تا ابد از دید کشورم و رهبرانش خائن قلمداد می شدم. (روح گریان من – صفحه ۱۵۰)
بعدا فهمیدم که او منظورش «زیبای خفته» بوده است. من از این چیزها سر درنمی آوردم چون ادبیات غرب در کره شمالی ممنوع است و کتاب های کودک فقط درباره شکوه کیم ایل سونگ اند. (روح گریان من – صفحه ۱۷۴)
انتخابات در کره شمالی هر چهار سال یک بار برگزار می شود. برای هر منصب محلی تنها یک کاندیدا وجود دارد که حزب تعیینش می کند و مردم رای بلی یا خیر می دهند. از هفته ها پیش از انتخابات، تجمعاتی ترتیب داده می شود و تظاهرات به راه می افتد و سخنرانی هایی انجام می شود برای تهییج مشارکت صددرصدی. مشخص است که هر فرد بالای هفده سال طبق قانون ملزم به رای دادن است و تمام آن شعارها و تجمعات تهییج کننده دوز و کلکی بیش نیست. (روح گریان من – صفحه ۱۸۳)
به کشورهای زیادی سفر کرده ام؛ مثل روسیه، مجارستان، اتریش، ایتالیا، چین و جاهای دیگر و هرگز کشوری را پیدا نکرده ام که مردمش از مردم کره شمالی زندگی بدتری داشته باشند. (روح گریان من – صفحه ۲۳۵)
شناسنامه کتاب روح گریان من
- نویسنده: کیم هیون هی
- ترجمه: فرشاد رضایی
- انتشارات: ققنوس
- تعداد صفحات: ۲۳۹
- نسخه صوتی:دارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
مشخصات کتاب صوتی روح گریان من
- گوینده:شیما درخشش
- ناشر صوتی:آوانامه
- مدت:۷ ساعت و ۵۵ دقیقه