درباره کتاب سحرگاهان همافران اعدام می شوند
نادر ابراهیمی در زمان حیاطش ماجراهای انقلاب را که در حدود بیست تا می شده است و در تمام آنها بچه ها نقش اساسی داشته اند، جمع آوری کرد. این قصه ها یا توسط بچه های انقلابی در نقاط مختلف کشور برای وی فرستاده شده است و یا در سفرهایش به سراسر ایران به دست آورده است. ابراهیمی در ابتدای مجموعه قصه های انقلاب برای بچه ها و نوجوان ها توضیح می دهد که در ابتدا این قصه ها و روایات را به صورت گزارش ساده در آورده اما بعد از آن قصه شان کرده است. در ابتدا این مجموعه شش تا اثر بود که در اوج انقلاب با جلدی سفید منتشر شدند اما بعد از انقلاب شش تای دیگر به آنها افزوده شد. این مجموعه قصه ها یک بار دیگر نیز در سال 73 توسط حوزه هنری منتشر شدند.
خلاصه کتاب سحرگاهان همافران اعدام می شوند
قصه های کتاب "سحرگاهان همافران اعدام می شوند" درباره گوشه و کنار بزرگ ترین انقلاب تاریخ حیات بشر است یادگاری است عزیز که نادر ابراهیمی دوست دارد از خودش و بچه هایی که این یادداشت ها و خاطرات را به او سپردند، باقی بماند.
درباره نویسنده کتاب سحرگاهان همافران اعدام می شوند
نادر ابراهیمی (زاده ۱۴ فروردین ۱۳۱۵ در تهران – درگذشته در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۳۸۷، تهران)، داستان نویس معاصر ایرانی بود. او علاوه بر نوشتن رمان و داستان کوتاه در زمینه های فیلم سازی، ترانه سرایی، ترجمه، و روزنامه نگاری نیز فعالیت کرده است. ابراهیمی، همراهِ بهرام بیضایی و ابراهیم گلستان، از اندک شمار سخنوران ایرانی به شمار می رود که هم در سینما و هم در ادبیات کار کرده و شناخته شده بوده اند. نادر ابراهیمی تحصیلات مقدماتی خود را در زادگاهش یعنی شهر تهران گذراند و پس از گرفتن دیپلم ادبی از دبیرستان دارالفنون، به دانشکده حقوق وارد شد. اما این دانشکده را پس از دو سال رها کرد و سپس در رشته زبان و ادبیات انگلیسی به درجه لیسانس رسید. نادر ابراهیمی چندین فیلم مستند و سینمایی و همچنین دو مجموعه تلویزیونی را نوشته و کارگردانی کرده، و آهنگ ها و ترانه هایی برای آن ها ساخته است. او همچنین توانسته است نخستین مؤسسه غیرانتفاعی ـ غیردولتی ایران شناسی را تأسیس کند؛ که هزینه و زحمت های فراوانی برای سفر، تهیه فیلم و عکس و اسلاید از سراسر ایران و بایگانی کردن آن ها صرف کرد؛ ولی چنان که باید، شناخته و به کار گرفته نشد و با فرارسیدن انقلاب و جنگ، متوقف شد.
قسمتی از کتاب سحرگاهان همافران اعدام می شوند
همه می دانستند که زندگیِ هُمافَرها در خطر است. نِظامی ها عادت به اعتراض و سرپیچی ندارند. به آنها گفته بودند: باید کورکورانه اِطاعت کنید! سوآل نکنید! بَحث نکنید! حرف نزنید! هر چه می گوییم، بگویید «چشم»! این راه و رَسم خدمت در نظام است.
امّا هُمافَرها نظامی نبودند، و مجبور نبودند دستورها را بی چون و چرا اطاعت کنند. آنها «فکر» می کردند، و فکر کردن باعث می شد که متوجّهِ خیلی چیزها بشوند. آنها بیدار بودند و انسانِ بیدار، انسانی ست که از خیلی چیزها با خبر می شود و زیرِ بارِ حرفِ زور و حرفِ نادُرُست نمی رود. انسانِ بیدار می تواند حرف بزند و می تواند فریاد بکشد و بگوید که ظُلم و زور را نمی پذیرد.
شناسنامه کتاب سحرگاهان همافران اعدام می شوند
- نویسنده:نادر ابراهیمی
- انتشارات: سوره مهر
- تعداد صفحات:32
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد