معرفی کتاب سیاهی چسبناک شب اثر محمود حسینی زاد

  سه شنبه، 06 مهر 1400   زمان مطالعه 8 دقیقه
معرفی کتاب سیاهی چسبناک شب اثر محمود حسینی زاد
کتاب سیاهی چسبناک شب شامل هشت داستان کوتاه با راویان متعدد است که خواندن هرکدام ساعت‌ها ذهن خواننده را درگیر می‌کند.اغلب محمود حسینی‌زاد را با ترجمه‌های خوبش می‌شناسیم، اما او نه‌تنها مترجم بلکه داستان‌نویس، نمایشنامه‌نویس و منتقد ادبی توانمندی است و این را با خواندن مجموعه داستان‌هایش می‌توان فهمید.

درباره کتاب سیاهی چسبناک شب

سیاهی چسبناک شب از لحظات از دست رفته می گوید، از دوستت دارم هایی می گوید که اگر گفته می شد، سرنوشت طور دیگری رقم می خورد، از آدم هایی می گوید که دیر همدیگر را پیدا کردند، همهٔ اتفاقات زمانی رخ می دهند که دیگر دیر شده، شخصیت های داستان ها در حسرت کسانی مانده اند که دیگر نخواهند آمد.

داستان اول این چهار پنج نفر نام دارد و شروع بسیار پرقدرتی را رقم می زند:

-مگه می شه؟ یه نفر هم پشت آدم باشه و هم کنار آدم؟
-محبوبه هست.
-یعنی؟
-دستم رو می گیره. اگر هم از پشتم بره کنار، افتادم.

داستان در یک صفحه تمام می شود و خواننده تا به خود می آید وارد داستان دوم می شود: سیاهی چسبناک شب. سی اپیزود کوتاه دارد، بیشتر شبیه نمایشنامه است تا داستان، کم کم هویت ناشناختهٔ شخصیت ها آشکار می شود و در انتها با موضوعی باورنکردنی مخاطب را مات ومبهوت نگه می دارد.

هنوز در شوک داستان دوم مانده ایم که وارد داستان سوم می شویم با عنوان هُرم یادها.

یکی از بهترین داستان های این مجموعه هُرم یادها است. موضوعی کلیشه دربارهٔ عشق دو نفر، اما این بار با نگاهی کاملاً متفاوت. گزیده های تأمل برانگیز این داستان باعث می شود مخاطب دو داستان قبل را کاملاً فراموش کند و چنان غرق در داستان سوم شود که گذر زمان را حس نکند.

چند صفحه جلوتر می رویم و هر لحظه نگرانیم که مبادا حادثه ای تلخ تر رخ دهد. داستان به دل می نشیند، همذات پنداری مخاطب با شخصیت های اصلی داستان را می طلبد؛ انگار حرف دل آدم را می زند، و چه خوب می زند:

عمری آب می خوری، نفس می کشی، عمری راه می روی، انگار که تمامش بدیهی است، انگار همین طور است و باید باشد. اما زمانی می رسد می دانی این آخرین قطره های آب است و آن آخرین دم و آن یکی آخرین گام.

فضاسازی مناسب، خواننده را به عمق ماجرا می برد، درد غربت را چنان با جرئت فریاد می زند که نفس در سینه حبس می شود، حرف های نزده، جاهای نرفته، زندگیِ نکرده…

سر انگشت هایم بی حس شده بود. او حرفی نمی زد. من هم حرفی نمی زدم و سرم را بلند نمی کردم. دیدم قلبم دارد سینه ام را پاره می کند، سر بلند کردم. مردمکی سیاهِ سیاه و ملتهب… همدیگر را بوسیدیم… اولین بار بود.
پس از او دیگر نتوانستم آن لحظه ها را داشته باشم. با هیچ کس. دیگر با هیچ کس سرم گیج نرفت، با هیچ کس نفسم به شماره نیفتاد و لب هایم به لب هایی دوخته نشد.
دیگر با هیچ کس هُرم پوستْ چسبناک نبود، و دیگر آن لحظه ها را نداشتم که جایی بین زمین و هوا گُر بگیرم.
دیگر با هیچ کس نفسم نگرفت.

و در انتها حسرت سال های ازدست رفته ای که به ظاهر کوتاه است، اما برای عاشق هزار سال طول می کشد:

قلم بردار و روی تکه کاغذی بنویس هزار سال. دو سانتی متر هم جا نمی گیرد. اما هزار سال است.

داستان چهارم درکش کمی دشوار است، شخصیت های معلق میان زمین و آسمان و روایت ماجرایی تلخ در گذشته، حکایت از حال و روزِ نه چندان خوب روای داستان دارد . ماجرای آشناییِ دختری با رانندهٔ آمبولانس که درنهایت با سرنوشتی که دختر برای خود رقم می زند، باز هم مخاطب را با یک پایان بهت آور روبه رو می کند.

نویسندهٔ مجموعه داستان سیاهی چسبناک شب همه چیز را با مرگ درآمیخته است، از مرگ به عنوان سوژهٔ کلیدیِ داستان هایش استفاده می کند، شخصیت های فعلی را با کسانی پیوند می دهد که دیگر نیستند، و آن طور که خودش در یک مصاحبه نقل می کند به مرگ زیاد فکر می کند و همین باعث شده که در خلق داستان هایی با موضوع مرگ بسیار موفق عمل کند:

من دائماً به مرگ فکر می کنم، چون مرگ همیشه برابر با رفتن است. هر سفر یک مرگ است. الآن که من از شما خداحافظی کنم و بروم یک نوع مرگ است. خواب یک نوع مرگ است. وقتی یک چیزی این همه به ما نزدیک است و با آن زندگی می کنیم، چه طور می شود ندیدش؟!

محمود حسینی زاد یک نویسندهٔ معمولی نیست. داستان هایش مانند ترجمه هایش معماگونه است و برای فهمیدنشان باید وقت گذاشت، دقیق خواند و گاهی دو بار خواند. اگر مجموعه آثار فریدریش دورنمات را با ترجمهٔ محمود حسینی زاد خوانده اید، بی شک متوجه خلق شخصیت های خاص و نمادینش شده اید. داستان های محمود حسینی زاد هم بی تأثیر از آثاری که ترجمه کرده نیست.بنابراین برای علاقه مندان به داستان های ساده که درکشان راحت است، اصلاً این کتاب را پیشنهاد نمی کنم؛ چراکه برای فهمیدن سیاهی چسبناک شب باید بیشتر از حد معمول تلاش کنید تا علت نوشتن هر داستان و پیچیدگی هایش را بفهمید. اما اگر دنبال داستانی هستید که تا مدت ها در ذهنتان حک شود و جملاتش «بچسبد» به روح و جسمتان، قطعاً انتخاب مناسبی خواهد بود. این کتاب برای کسانی مناسب است که به رمان های خاص با ساختاری داستانی-روایی علاقه مند هستند.

خلاصه کتاب سیاهی چسبناک شب

این کتاب از این لحظه ها و حسرت ها می گوید: - آشنایی با جوانی کتاب فروش و خوش برخورد، نسیمی است در زندگی مردی پا به سن گذاشته و تنها مانده. نسیم که به طوفان تبدیل می شود، مرد می ماند که چه تصمیمی باید بگیرد. - دو نفر سال های سال به هم نگفته اند که «دوستت دارم»، چون برای هر دویشان آن رابطه «دوستت دارم» بوده است. حالا که دیر شده، چه؟ - دختری تمام آینده اش را بر دوستی و عشق با مرد جوانی بنا می کند، با وجود این عشق، نمی تواند از خطای کوچک مرد بگذرد. بار حسرت، بار ویرانگری است. - پسرکی به قصد کشت کتک خورده و تحقیر شده، مردی که نپرسیده می داند چه بر سر پسرک آمده است. هر دو باید جایی، چیزی می گفتند. - مردی ظاهرا در بهترین موقعیت اجتماعی، گاه اتومبیل را کنار جاده نگه می دارد تا یادی از گذشته را حال کند و بگرید. - مردی در باران، نقابل پنجره ای تاریک ایستاده و آرزو می کند که برق رفته باشد، نه زن.

درباره نویسنده کتاب سیاهی چسبناک شب

محمود حسینی زاد (زاده ۱۳۲۵ تهران) نمایش نامه نویس، مترجم آثار آلمانی، داستان نویس، و منتقد ادبی ایرانی است.محمود حسینی زاد به همراه پترس مارکاریس [نویسندهٔ مطرح یونانی ] و نوین کیشور [موسس انتشاراتی سیگال در کلکته ]به عنوان برگزیدگان مدال گوته در سال ۲۰۱۳ میلادی معرفی شده اند.در معرفی انستیتو گوته از محمود حسینی زاد از او به عنوان مهم ترین مترجم ادبیات آلمانی زبان معاصر به فارسی یاد شده است.کمیسیون انتخاب برگزیدگان مدال گوته دربارهٔ علت انتخاب و معرفی این نویسنده و مترجم ایرانی برای دریافت این مدال عنوان کرده اند: محمود حسینی زاد با دقت و حساسیت راه را برای واژه هموار می سازد و امکان ارتباط های شخصی و فرهنگی را فراهم می آورد، این مهم موجب می شود تا در هر دو کشور تفاهم دوجانبه بین انسان ها برپا مانده و تقویت شود. امسال انستیتو گوته مدال گوته را به شخصیت های برجسته ای اعطا می کند که فصل مشترک شان علاقه و توجه آن ها به زبان آلمانی و نقش آن ها در برقراری ارتباط بین کشورشان و ادبیات و فرهنگ آلمانی زبان است.او همچنین برای نمایش نامهٔ «نهاده سر غریبانه به دیوار» در دانشکده هنرهای دراماتیک و برای نمایش نامه «تگرگ آمد امسال برسان مرگ» در جشنواره توس لوح تقدیر دریافت کرده است.

محمود حسینی زاد

قسمتی از کتاب سیاهی چسبناک شب

گاهی آدم ویرش می گیره صورتش رو بگیره جلو آتیش. فکر می کنه هُرمش کمکش می کنه. (کتاب سیاهی چسبناک شب – صفحه ۸)

پرنده ای، شاید راه گم کرده، به شیشه ای پنجره ی رو به خیابان خورد، بانگی زد و در تاریکی پَر زد.
بعد از سکوتی باز گفتند و گفتند. از کتاب ها و شعرها، از فیلم ها و آدم ها و از ترجمه های مرد و از خیلی چیزهای دیگر. خیلی.
متشکرم، خیلی خوش گذشت.
مرد جوان سر تکان داد و گفت شما از کدوم مسیر می رید؟ من همین نزدیکی ها… مرد شنید و نشنید و راه افتاد.
باهم می رفتند.
سپیدی ابرها بر سیاهی آسمان شب می درخشید، سرشاخه های درخت های بید مجنون کنار کوچه ی منتهی به خیابان خود را به نسیمی سپرده بودند که از هر سو می وزید و ناله ی پرنده را با خود داشت، که انگار در تاریکی راه گم کرده و به شیشه ی پنجره ای خورده بود. (کتاب سیاهی چسبناک شب – صفحه ۱۹)

هزاران هزار صندلی پشت هزاران برهوت میز قرچی کردند و از هرچه دوش در دنیا بود، آخرین قطره ها چکید و هزاران دست کوچک بر شانه اش نشست و بر موهایش و بر نَم چشم هایش، دسته دسته تور از کنجی به کنجی دوید. درِ تمام تراس های دنیا به هم خورد و هزاران تکه کاغذ سپید بارید و بویی بین عرق خوش بوی بدن و عطری که سه چهار روز پیش زده باشی، بینی اش را پُر کرد و سیاهی چسبناک غلیظ شبْ به پوستش ماسید. (کتاب سیاهی چسبناک شب – صفحه ۳۰)

در تمام طول آن سال ها لحظه ای پیش نیامده بود که به یکدیگر بگوییم دوستت دارم.
تمام آن رابطه دوستت دارم بود.
آن روز اما، بعد از آن همه سال، منتظر بودم. منتظر بودم که بگوید. می دانستم که نمی گوید.
دلم می خواست بگوید.
نگفت. (کتاب سیاهی چسبناک شب – صفحه ۴۱)

باید همه چیز را از نو شروع می کردم. تنها. حتی در تمام آن سال های دور از او، در تمام آن سال های زندگی در غربت هم کنارم بود. تنهایم نگذاشته بود که تنها بودن را یاد بگیرم. (کتاب سیاهی چسبناک شب – صفحه ۴۱)

شناسنامه کتاب سیاهی چسبناک شب


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
الهام چرخنده امروز صبح به دیدار رهبر معظم انقلاب رفت+عکس/ چهره آرام خانم بازیگر در بیت رهبری (333 نظر) همزاد احسان علیخانی، با شباهت صد در صدی پیدا شد+عکس/یکی از یکی جذاب تر و خوشتیپ تر و معروفتر (265 نظر) پری غفاری معشوقه شاه پهلوی: شاه آرام آرام مشروب می‌خورد و گاهی گیلاس مرا هم پر می‌کرد/ ازدواجی در کار نبود من دستمزدم را می گرفتم! (250 نظر) نگاهی به حال و هوای اتاق محل بستری رهبر معظم انقلاب هنگام عیادت چهره های سیاسی از ایشان؛ از عرض ارادت دختر و نوه‌های امام خمینی تا بوسیدن پیشانی رهبری توسط روحانی+عکس (225 نظر) سحر زکریا: 6 سال همسر مهران مدیری بودم / او جوانی ام را گرفت !+فیلم (219 نظر) مروری بر بازیگران مرد ایرانی که از گوشواره استفاده می‌کنند؛ امیر جعفری، ارسلان قاسمی، امین حیایی و...+عکس (190 نظر) نگاهی به کیک تولد مسعود پزشکیان در کنار نوه ارشد با خلاقیت بی نظیر اُوستا قنّاد در طراحی کیک شکلاتی /مبارکاا باشه (189 نظر) نگاهی به جشن تولد نوه پسری مسعود پزشکیان با کیک خانگی/ چیدمان زیبا و ساده خانه با قندان گل سرخی، ترمه روی میز و روکش پارچه‌ای مبل+عکس (126 نظر) خلاقیت خنده دار مادر باهوش برای تشخیص کودکان دوقلویش حماسه آفرید+عکس/ من عاشق اون ذهن طلاییت شدم😂 (123 نظر) قاب‌هایی دلنشین از رهبر معظم انقلاب با لباس بلوچی+عکس/ احترام به فرهنگ مردم منطقه در مدتی که مهمان اهالی این منطقه بودند (91 نظر) نگاهی به خانه خواهر شاه پهلوی در کرج/ زلم زیمبو خاندان نحس پهلوی از سهم ایتام+عکس (89 نظر) دارا حیایی: من یه خونه 50 متری رو به یه خونه‌ای 300 متری که پدرم برام گرفته باشه، ترجیح میدم./ جونم را به عنوان مهریه میدم! (87 نظر) دیدار احساسی علی پروین اسطوره فوتبال با رهبر انقلاب در بیمارستان +عکس / ارادت خاص علی آقا به رهبر معظم انقلاب (84 نظر) خلاقیت خنده دار اوستا قناد برای تزیین کیک سه بعدی سوسن پرور با تم پسرونه+عکس (68 نظر) توهین کمدین مشهور به حامد آهنگی: مرسی از حامد که با 15 هزارتومن شما رو میخندونه/ صدای شکستن حامد آهنگی تا اینجا اومد!+فیلم (65 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
هشدار جدی و صریح پزشکیان به نتانیاهو: اگر نمی‌توانید ما پاسخ خواهیم داد
چالش روزانه‌ی باهوش شو!/ تست IQ/ فقط افراد با IQ بالا میتونن زیر 9 ثانیه این معما رو حل کنند
واکنش کارگردان سریال «مختارنامه» به شهادت سیدحسن نصرالله: با سیمرغ شهادت به قاف عشق پرواز کرد
(عکس) خوشگذرونی نیوشا ضیغمی به همراه دخترش در یک خانه تاریخی
قتل یک جوان 25 ساله افغانی به دست یک هموطن در خیابان پیروزی تهران
نفیسه روشن؛ رفتم که مهاجرت کنم ولی دیدم پراید این وطن میارزه به بنز آخرین مدل یک جماعت لجن
(تصاویر) خانه ای از جنس طلا/ این خانه 26 متری، خیلی گران و لوکس است!
کلیپی پربازدید از فارسی صحبت کردن شهید سیدحسن نصرالله
(عکس) طرح خاص بشقاب سنتی مینا مختاری، همسر بهرام رادان با تزئین گلبرگ
لباس باشکوه تاج الملوک، همسر رضا شاه، در عروسی محمدرضا پهلوی و ثریا با حاشیه‌دوزی‌هایی از جنس دم 50 راسو/ واسه خاص پوش بودن خودشون به راسوها هم رحم نکردن
سیما خضرآبادی: می‌خواستم دینم را به شهدای مدافع سلامت ادا کنم اما نشد
استایل خفن احسان علیخانی در پشت صحنه جوکر 2 در آخرین روزهای پیش تولید
خاطره‌بازی با عکس‌های قدیمی/ بچه‌های دهه 60 با این لوازم تحریر پادشاهی میکردن/ هرکی از اون خط‌کش اقلیدسی داشت خوشبخترین بود😍
ماجرای عشق شجاعانه‌ی نوه‌ی احمدشاه قاجار به بازیگر خوش‌چهره و مشهور ایرانی/ + عکس همسر قجری خوش‌انرژی داریوش اسدزاده
استایل شیک و مجلسی سحر دولت‌شاهی در خارج از کشور با لباس مشکی حاشیه طلایی و اکسسوری‌هایی به سبک ایران باستان
منتخب روز   
9 روش شگفت انگیز که نمک می تواند پوست شما را بازسازی کند / نمک و آب نمک برای صورت زینب نصرالله: به همه آزادگان عالم میگویم پدرم فرمانده نصرالله در سلامت کامل است و اسرائیل خودش را با دست خودش به آتش سوزان جهنم وارد کرد+عکس برای اولین بار نماینده اسرائیل هنگام سخنرانی مسعود پزشکیان به سخنان رئیس‌جمهور ایران گوش داد و سالن را ترک نکرد+ویدیو از نخ بستن به انگشتر برای اندازه شدن تا دکمه‌های متفاوت قبا و نخ نما شدن عبا؛ در مروری بر ساده‌زیستی رهبر معظم انقلاب+عکس خبرنگار شبکه صهیونیستی ایران اینترنشنال در منهتن آمریکا: من دیدم که همسر مسعود پزشکیان از ساختمانی در اینجا خارج شد+ویدیو/ ای کاش به عنوان خبرنگار یک مقدار اطلاعات داشتی! ذوق‌زدگی و خوشحالی خبرنگار ترکیه از "ساغول" گفتن مسعود پزشکیان در نیویورک؛ خبرنگار ترکیه: این رئیس‌جمهور تُرک آذربایجانی است+ویدیو رهبر معظم انقلاب: بعضی‌ها فکر می‌کنند نشاط یعنی رقاصی؛ فلان برنامه موسیقی رو توی تلویزیون پخش کنیم مردم نشاط پیدا کنند، نشاط این نیست+ویدیو تصاویری جالب از مسعود پزشکیان پشت نیمکت کلاس درس در روز اول مهر/ ردیف دوم و چهارم نشینی رئیس جمهور