درباره بتسی بایارس
بتسی کورمر بایارس (به انگلیسی: Betsy Cromer Byars) (زادهٔ ۷ اوت ۱۹۲۸ – درگذشته ۲۶ فوریه ۲۰۲۰) نویسندهٔ آمریکایی داستان های کودک بود. اوایل کودکی او در دوران رکود اقتصادی بزرگ آمریکا سپری شد. بتسی در ابتدا در دانشگاه فرمن در گرین ویل مشغول به تحصیل بود اما پس از چندی به کالج کویینز در شارلوت رفت و مدرک کارشناسی در رشتهٔ زبان انگلیسی را از این دانشگاه دریافت کرد. بتسی کورمر پس از فارغ التحصیلی، با ادوارد فورد بایارس، دانش آموختهٔ مهندسی، آشنا شد و در ۲۴ ژوئن ۱۹۵۰ با او ازدواج کرد. زمانی که همسرش روزها را به مطالعه و تحقیق می پرداخت، بتسی کار نویسندگی برای مجلات را آغاز کرد و اولین رمانش با عنوان «کلمنتاین» را در سال ۱۹۶۲ به چاپ رساند.
درباره کتاب تابستان قوها
سارا دختری چهارده ساله است که نسبت به زندگی خودش پر از احساسات و دغدغه های منفی شده. سارا تمام روز را به نق زدن و ایراد گرفتن از همه چیز و بیش از همه، خودش می گذراند. او مشغول دست وپنجه نرم کردن با دگرگونی های مربوط به سن بلوغ است و تغییراتی که برایش اتفاق می افتد را دوست ندارد. گاهی بی دلیل خوشحال یا غمگین می شود و دلیل این پریشانی را نمی داند. سارا ترجیح می دهد که در طول روز تنها باشد تا این تابستان کسل کننده زودتر تمام شود. سارا به همراه برادر، خواهر و عمه اش در ویلایی نزدیک به یک دریاچه ی کوچک زندگی می کند. او این روزها از همه ناراضی است و تنها، برادر ده ساله ی خود، چارلی را که دارای مشکلات ذهنی است دوست دارد. یک روز سارا دست چارلی را می گیرد و با خود کنار دریاچه می برد تا همراه با هم منظرۀ پرشکوه قوها را تماشا کنند. چارلی بسیار هیجان زده می شود؛ تماشای قوها او را به وجد می آورد. او که به قوها علاقه مند شده، در یک نیمه شب به تنهایی برای دیدن آن ها از خانه بیرون می رود اما در جنگل گم می شود. وقتی سارا متوجه ی ناپدید شدن برادرش می شود، از سر ناچاری به سراغ دوست خود، یعنی جو ملبی می رود، و از او برای پیدا کردن چارلی کمک می خواهد. سارا از جو هم متنفر است و حوصله اش را ندارد، اما به او در این سفر احتیاج دارد. این دو نفر باید برای پیدا کردن چارلی جنگل های تاریک و کوه های صعب العبور را پشت سر بگذارند. بتسی بایارس (Betsy Cromer Byars) در کتاب تابستان قوها (Summer of the Swans) به خوبی چالش های دوران بلوغ در دختران را نشان می دهد. سارا در دوران کشاکش با خود است و مدل مو، چهره و لباس پوشیدنش کلافه اش کرده. زندگی با عمۀ سختگیرش حوصله اش را سر برده و باید دائم مراقب برادرش باشد. پیدا کردن چارلی برای سارا به هدفی جدی بدل می شود که او را از زندگی تکراری می رهاند و هیجان را وارد زندگی اش می کند. قلم روان و جذاب نویسنده، خواننده را همراه می کند تا با شخصیت اصلی داستان هم ذات پنداری کند و دائم خودش را جای سارا بگذارد. درون مایه ی کتاب بسیار عاطفی است و با وقایع طنز درون خودش گاهی لبخند را نیز به مخاطب هدیه می دهد. نویسنده در سراسر کتاب به نوجوان احساس امید به آینده را القا می کند و به زیبایی دوران بلوغ و زندگی کودکان دارای مشکلات ذهنی می پردازد. گاهی اوقات نمی دانیم عمیقاً چه چیزی را دوست می داریم؛ باید در معرض از دست دادن چیزها باشیم تا ارزش واقعی آن ها را بفهمیم. شخصیت اصلی کتاب با از دست دادن کسی که دوستش دارد، معنا و ارزش زندگی را فهمید و این اتفاق او را به حرکت واداشت تا از کسالت زندگی روزمره خارج شود.
اقتباس سینمایی از کتاب تابستان قوها
فیلم تابستان قوهای سارا (Sara's Summer of the Swans) در سال 1974 با اقتباس از این کتاب ساخته شده. کارگردان این مجموعه جیمز بی. کلارک و نویسندهٔ آن باب راجرز است.
جوایز و افتخارات کتاب تابستان قوها
- جایزهٔ کتاب ملی سال 1981
- نشان طلای نیوبری در سال 1971
نکوداشت های کتاب تابستان قوها
- بسیار تأثیرگذار و عمیق (All readers)
- یک داستان جذاب (publisher weekly)
- یک داستان درخشان و تکان دهندهٔ خانوادگی (AIA)
در بخشی از کتاب تابستان قوها می خوانیم
چارلى در سکوتى ناگهانى، روى آخرین پله نشست و به جلو خم شد. پس از آنکه خواهرش به خانه ى مِرى رفت، و خودش نیز مدت زیادى بى حرکت نشست، به نظرش رسید که سراسر دنیا در سکوت و خاموشى فرورفته است. تنها صدایى که به گوشش مى رسید، صداى تیک تاک ساعت مچی اش بود. ساعت مایه ى دلخوشى اش بود. بلد نبود آن را بخواند، اما دوست داشت صدایش را بشنود و عقربه ى کوچک و قرمزِ ثانیه شمارش را که دور صفحه اش مى چرخید، تماشا کند. تا جایى که به یاد مى آورد، عمه ویلى هر روز صبح، پس از صبحانه، آن را برایش کوک مى کرد. آن لحظه سرش را روى بازویش گذاشته و به ساعت خیره شده بود. احساسِ غریبى و تنهایى مى کرد. هر زمان که در جایى ناآشنا تنها مى ماند، چنین احساسى به او دست مى داد. به خاطر همین، به محض آنکه صداى باز شدن درِ تورى را شنید، به هواى دیدن سارا، فوراً به آن سو نگاه کرد. با دیدن خانم ویک و خانم همراهش، سرش را برگرداند و بار دیگر به ساعتش چشم دوخت. هنگامى که خم شد، نیم دایره ى کمرنگى از پوست تنش بین پشت بلوز و کمرِ شلوارش نمایان شد.
آلى، این پسر کوچولو کیه؟
خانم ویک گفت: «چارلیه، برادر سارا. داستانش را برایت تعریف کرده ام. همانى است که نمى تواند حرف بزند. از سه سالگى تا حالا یک کلمه حرف نزده است.»
یعنى اصلاً حرف نمى زند؟
از وقتى که مریض شده، هیچ کس حرف زدنش را نشنیده. البته حرف هاى دیگران را مى فهمد، حتى به مدرسه مى رود و معلمش هم مى گوید که مى تواند الفبا را یاد بگیرد؛ ولى نمى تواند حرف بزند. چارلى گفت وگوى آن ها را نشنید. گوشش را روى ساعتش گذاشته و محوِ شنیدن صداى آن بود. در تیک تاک موزون ساعت، چیزى نهفته بود که همیشه به او آرامش مى داد. ساعت جادویى شگفت انگیز بود که صدا و جابه جایى هاى ظریف عقربه هایش، مى توانست هیاهوى دنیا را از ذهنش دور کند.
شناسنامه کتاب تابستان قوها
- نویسنده: بتسی بایارس
- مترجم: پروین علی پور
- زبان: فارسی
- ناشر چاپی: نشر افق
- تعداد صفحات: 144
- موضوع کتاب:کتاب های داستان و رمان نوجوان
- نسخه الکترونیکی:دارد
- نسخه صوتی : ندارد
بنابراین رمان تابستان قوها، در عین برخورداری از یک درونمایه ی عاطفی و به نمایش گذاشتن یک حس لطیف عاشقانه، داستانی پرماجرا را نیز روایت می کند. به همین دلیل برای علاقمندان به رمان های هیجان انگیز کتاب جذابی است. امیدوارم از محتوای معرفی کتاب نهایت لذت را برده باشید و برای کسانی که کتاب دوست هستند، میتوانید ارسال نمایید و برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر میتوانید به بخش فرهنگ و هنر ساعدنیوز مراجعه نمایید. همچنین شما نیز بهترین کتابی که تا حال مطالعه کرده اید، برای ما معرفی نمایید. از همراهی شما بسیار سپاسگزارم.