فیثاغورِس یا پیساگوراس یا پیتاگُراس (به یونانی: Πυθαγόρας) فیلسوف و ریاضیدان یونان باستان (۵۷۰ پیش از میلاد) بود. او نخستین کسی بود که توانست اصول پراکنده ای را که ریاضیدانان نخستین عمدتاً با استقرا و آزمون و خطا کشف کرده بودند، بر پایهٔ اصول و براهین قیاسی بنا کند.
زندگی فیثاغورس
فیثاغورس در جزیره ساموس، نزدیک کرانه های ایونی، زاده شد. او در عهد قبل از ارشمیدس، زنون، کسنوفانس و اودوکس (۵۶۹ تا ۵۰۰) پیش از میلاد می زیست. در جوانی به سفرهای زیادی رفت و این امکان را پیدا کرد تا با افکار مصریان باستان، بابلیان و مغ های ایران آشنا شود. تقریباً، ۲۲ سال در سرزمین های خارج از یونان بود و چون پولوکراتوس (شاه یونان) برای او نزد فرعون مصر سفارش کرده بود به آمازیس رفته و توانست به سادگی به رازهای کاهنان مصری دست یابد. سال ها در مصر ساکن بود و در خدمت کاهنان و روحانیان مصری به شاگردی پرداخت و علوم مختلف آموخت. سپس از آنجا روانه بابل شد و شاگردی را از نو آغاز کرد. او در بابل به حالت اسارت زندگی می کرد تا اینکه به همراه داریوش اول به پارس آمد و از تخت جمشید که در حال ساخت بود دیدن کرد. در حدود سال ۵۳۰ قبل از میلاد، از مصر بازگشت، و در زادگاه خود مکتب اخوتی (که امروزه برچسب مکتب پیساگوراس بر آن خورده است) را بنیان گذاشت که طرز فکر اشراقی داشت. هدف او از بنیان نهادن این مکتب این بود که بتواند مطالب عالی ریاضیات و مطالبی را تحت عنوان نظریه های فیزیکی و اخلاقی تدریس کند و پیشرفت دهد. شیوهٔ تفکر این مکتب با سنت قدیمی دموکراسی، که در آن زمان بر ساموس حاکم بود، متضاد بود؛ و چون این مشرب فلسفی به مذاق مردم ساموس خوش نیامد، فیثاغورث به ناچار، زادگاهش را ترک گفت و به سمت شبه جزیره آپتین (از سرزمین های وابسته به یونان) رفت و در کراتون مقیم شد. در میان فیلسوفان یونان و روم باستان اعتقاد به گیاهخواری قوی تر بود. اولین چهره برجسته در میان آنان که به گیاهخواری معتقد بود فیثاغورث است که در انتهای قرن ششم قبل از میلاد می زیست. رژیم غذایی فیثاغورثی شامل اجتناب از خوردن گوشت حیوانات سلاخی شده بود. اخلاق فیثاغورثی کم کم به صورت یک آئین فلسفی درآمد که به برپا کردن قانونی جهانشمول و مطلق گرایش داشت که از جمله با حکم به عدم کشتن مخلوقات زنده برای اجتناب از خونریزی بی رحمانه به خصوص قربانی کردن حیوانات و تغذیه از گوشت همراه بود. فیثاغورثیان با توجه به این گرایش، به وجود یکسان روح در انسان و حیوان قائل بودند و لذا کشتن حیوانات را منع می کردند. البته آنها رژیم غذایی گیاهی را سالمتر هم می دانستند. افلاطون هم در نوشته هایش نظرات تقریباً مشابهی را با فیثاغورثیان ابراز می کند. پیروان فیثاغورث از انجیر و سبزیها و میوه ها تغذیه می کردند. خود فیثاغورث که به سن صدسالگی مرد در باب گوشتخواری گفته است: «خودتان را به خوراک چرکینی همچون گوشت آلوده نکنید»
ستاره شناسی فیثاغورس
او اولین کسی بود که در بیش از ۵۰۰ سال پیش از میلاد مسیح، گرد بودن زمین را مطرح نمود و بیان کرد که زمین دارای دو قطب شمال و جنوب بوده و خورشید و ماه به دور زمین می گردند.
ریاضی فیثاغورس
فیثاغورث علاقه و استعداد وافری در موسیقی داشت .او ریاضیات هماهنگ ها را که مبنای موسیقی امروز غرب را تشکیل می دهد کشف نمود. بنیان فلسفه فیثاغورث بر آموزش رازهای عدد قرار گرفته بود. به اعتقاد فیثاغورثیان، عدد، بنیان هستی را تشکیل می داد، علت هماهنگی و نظم در طبیعت اعداد بودند. عدد، قانون طبیعت بود که بر خدایان و بر مرگ حکومت می کرد و شناخت اعداد و رموز آنان شرط دستیابی به هرگونه علم و دانش بود. هر چه در جهان بود مظهری از اعداد بود و با رموز آن در هم آمیخته می نمود. پیروان نظریه او فیثاغوریان نامیده می شدند. آنان در هر علم و دانش ارتباط با اعداد را ملموس می دیدند. امروزه ما فیثاغورث را به جهت اصل مشهور او در هندسه می شناسیم این اصل فرمولی است که در مورد نسبتهای اضلاع مثلث قائم الزاویه می باشد و بسیار مشهور است .این اصل یکی از قدیمی ترین اصلهای علمی زمان قدیم به شمار می رود. مربع وتر برابر است با مجموع مربع دو ضلع دیگر. a2 + b2 = c2
رابطهٔ فیثاغورس
فیثاغورس دانشمند و ریاضیدان یونان باستان، با تحقیق بر روی مثلث قائم الزاویه به این نتیجه رسید که همواره مساحت مربعی که با وتر یک مثلث قائم الزاویه ساخته می شود برابر است با مجموع مساحت دو مربعی که با اضلاع مجاور زاویه قائم ساخته می شود و این قانون بعدها به عنوان رابطهٔ فیثاغورس نامیده شد. در هر مثلث قائم الزاویه، مجذور وتر برابر است با مجموع مجذور دو ضلع مجاور زاویهٔ قائمه.
مکتب فیثاغوری
باید دانست که پیروان فیثاغورس تمام نظریاتشان را به «استاد» نسبت می دادند؛ و بنابراین مشخص نیست که چه اندازه از آیین فیثاغوری از خود فیثاغورس، و چه اندازهٔ آن از شاگردانش است. در مکتب فیثاغوری،عرفان عددی رشد زیادی کرد . قبول نسبت های کمی ، به عنوان ماهیت همه ی چیز ها ، و جدا شدن از واقعیت های عینی و مادی ، این مکتب را به سمت ذهن گرایی سوق داد . فیثاغورس می آموخت که ، معیار هر چیز مادی و غیر مادی ، عبارت است از عدد و بستگی هایی که بین عدد ها وجود دارد . به اعتقاد فیثاغورس ، حتی مفهوم های به کلی دور از ریاضیات، همچون « دوستی » ، « درستی » ، « شادی » و غیره ، را می توان به یاری بستگی های عددی روشن کرد . او معتقد بود که ، این مفهوم ها ، چیزی جز شکل و یا نمونه ی این بستگی ها نیستند و به یاری عدد می توان همه ی خصلت های پنهانی را روشن کرد : عددی نماینده ی نیکی ، دیگری معرف بدی ، سومی معرف کامیابی و غیره . فیثاغورس اعتقاد داشت که روح هم چیزی جز عدد نیست ، جاودان است و از یک انسان به انسانی دیگر منتقل می شود . عرفان عددی فیثاغورس و دنبال کنندگان این راه ، لطمه های زیادی به پیشرفت دانش ریاضی وارد آوردند .