قتل هولناک پیرزن رمال بدلیل مصرف بی رویه ماده‌ مخدر

  یکشنبه، 04 اردیبهشت 1401 ID  کد خبر 202350
قتل هولناک پیرزن رمال بدلیل مصرف بی رویه ماده‌ مخدر
ساعدنیوز: سرانجام زن جوان به قتل هولناکش اعتراف کرد و گفت: «تحت‌تاثیر ماده‌مخدر گل این کار را کردم. اصلا در حالت طبیعی نبودم و نمی‌دانم چرا دست به قتل زدم.»

به گزارش سایت خبری ساعدنیوز به نقل از فرارو، یک تماس مشکوک، صدایی از آنسوی دیوار و در نهایت خواب و رویا های عجیب، دست قاتل پیرزن رمال را رو کرد. زن جوانی که با کشیدن ماده مخدر گل، به سراغ نامادری اش رفت تا او را بکشد، اما سر از خانه پیرزن رمال درآورد. رفته بود تا نسخه جدید برای گشایش طلسم زندگی اش بگیرد، اما جنایتی هولناک را مرتکب شد، طلا های پیرزن را سرقت کرد و رفت. وقتی زن همسایه خواب های عجیب دید، ماموران پلیس پایتخت را با همین خواب ها به قاتل اصلی رساند. آن هم در حالیکه خودش به عنوان قاتل پیرزن دستگیر شده بود.

به گزارش شهروند، ماجرای این پرونده هفتم اسفندماه کلید خورد. آن شب به پلیس پایتخت و بازپرس جنایی خبر رسید که زنی ۷۰ ساله در خانه اش به قتل رسیده است. بلافاصله موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت و تحقیقات در این خصوص آغاز شد. با حضور ماموران در این آپارتمان، آن ها در اتاق خواب خانه با جسد زنی میانسال روبه رو شدند که با ضربات متعدد چاقو به قتل رسیده بود. در کنار جسد نیز دستکش و چاقوی قتل، افتاده بود.

بررسی ها نشان می داد که کسی با زور وارد خانه نشده است؛ بنابراین ماموران پلیس دریافتند که قاتل یا قاتلان آشنا بوده اند و احتمالا به خاطر سرقت دست به این جنایت زده اند. چراکه طلا های مقتول با سیم چین از دستانش خارج شده بود.

دختر مقتول که خودش با پلیس تماس گرفته بود، در حالیکه به شدت شوکه بود در این باره به ماموران گفت: «مادرم در خانه اش به تنهایی زندگی می کرد. خانه من هم روبه روی آپارتمان او بود. من بیشتر وقت ها به او سر می زدم و برایش غذا می بردم. امشب هم حدودا ساعت ۷ با من تماس گرفت و گفت که برایش غذا ببرم، اما حرفی از اینکه میهمان دارد، به من نزد. من هم بعد از یک ساعت که غذا آماده شد، برایش بردم، اما هرچی در زدم کسی در را باز نکرد. خودم کلید داشتم. در را باز کردم و دیدم مادرم غرق خون روی زمین افتاده و روی سرش هم نایلونی پیچیده بودند.»

در حالیکه بررسی ها همچنان ادامه داشت، تیم تحقیق دریافت که مقتول در خانه اش رمالی می کرده و مشتریان زیادی هم داشته است. او با عنوان بخت گشایی و باز کردن طلسم، از مردم پول می گرفته و درآمد داشته است. همین مسأله فرضیه قتل از سوی یکی از مشتریانش را قوت بخشید. با این حال تجسس ها در این خصوص ادامه یافت. ۴۰ روز از مرگ این پیرزن گذشت تا اینکه یکی از همسایه ها با پلیس تماس گرفت و اظهارات عجیبی را مطرح کرد.

او از تماس و صحبت های مشکوک زن همسایه خبر داد و در این باره به ماموران گفت: «روز چهلم مقتول بود. ما همسایه ها همگی او را می شناختیم. این زن، فالگیر و رمال بود و مشتریان زیادی به خانه اش رفت وآمد داشتند. روزی که او را کشتند همه شوکه شدیم. تااینکه روز چهلم او وقتی می خواستیم به مراسم برویم، من به طور ناگهانی صدای زن همسایه دیواربه دیوارمان را شنیدم.

او داشت با یک نفر تلفنی صحبت می کرد و می گفت به خاطر این قتل خیلی پریشان است. می گفت پای رفتن به مراسم را ندارد، چون مرتب خواب می بیند و حال وروزش خوب نیست. من هم از حرف هایش به او مشکوک شدم و تصمیم گرفتم این موضوع را با پلیس در میان بگذارم.»

همین تماس باعث شد تا ماموران به سراغ زن همسایه بروند. او که از بازداشت خود شوکه شده بود، در تحقیقات منکر هرگونه ارتباطی با قتل شد. ولی در اظهاراتش، صحبت های عجیبی را مطرح کرد که همین صحبت ها سرنخ اصلی این پرونده را به دست ماموران داد.

این زن گفت: «من هیچ ارتباطی با قتل ندارم، اما از همان شبی که با صدای فریاد های دختر مقتول به آنجا رفتم، مرتب خواب های عجیبی می بینم. من خودم پیش این زن نمی رفتم، ولی زن برادرم چند بار نزد او رفته بود تا از او طلسم و جادو بگیرد. حتی روزی که این کشته شد، عروس مان قرار بود به خانه اش برود تا نسخه جدیدی بگیرد.

نمی دانم چرا، ولی مرتب خواب می بینم که مقتول از یک مرد به عنوان قاتلش حرف می زند. آن مرد پدر عروس مان بود. من این خواب را چندبار دیدم. بعد از آن از عروس مان پرسیدم که به خانه آن زن رفته بود، جواب های او هم سر بالا بود. برای همین به او مشکوک هستم.»

این اظهارات عجیب باعث شد تا ماموران به سراغ نیلوفر، عروس زن همسایه بروند. وقتی او بازداشت شد، موضوع قتل را انکار کرد، اما نتیجه انگشت نگاری نشان داد که اثر انگشت روی جسد، متعلق به نیلوفر است. همین موضوع دیگر جایی برای انکار نگذاشت و این زن در اظهارات اولیه اش سعی کرد که داستان سرایی کند.

او گفت: «من این زن را نکشتم. آن شب به خانه اش رفتم تا نسخه جدیدی برای گشایش طلسم زندگی ام بگیرم، اما در آنجا با مردی که نقاب داشت مواجه شدم. او، آن زن را کشته بود. همانجا از من خواست که طلا های پیرزن را دربیاورم و به او بدهم. من هم از ترس جانم همین کار را کردم. طلا ها را با سیم چین بریدم و به آن مرد دادم. وقتی او رفت، من هم از ترسم فرار کردم.»

این صحبت ها در حالی مطرح شد که ماموران و قاضی پرونده، پی به کذب بودن آن بردند. اظهارات نیلوفر ضدونقیض بود و هیچ مدرکی هم برای اثبات صحبت هایش نداشت. برای همین بازجویی از او ادامه داشت تا اینکه سرانجام این زن به قتل هولناکش اعتراف کرد و گفت: «تحت تاثیر ماده مخدر گل این کار را کردم. اصلا در حالت طبیعی نبودم و نمی دانم چرا دست به قتل زدم.»

پس از اعتراف این زن به قتل، او با قرار قانونی در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت. این در حالی است که خواهرشوهر او با اثبات بی گناهی اش آزاد شد.

می گوید که قصدش کشتن نامادری اش بوده، اما ناگهان سر از خانه پیرزن درآورده است. اشک می ریزد. هنوز هم باور ندارد که پیرزن تنها را به قتل رسانده است. این زن جوان در گفتگویی از زندگی سختش، از طلسم وجادو در زندگی اش و از روز جنایت می گوید:

چی شد که تصمیم گرفتی این پیرزن را به قتل برسانی؟

من اصلا نمی خواستم او را بکشم. قصد من کشتن نامادری ام بود. او خیلی در حقم بدی کرده بود. زندگی ام نابود شد. می خواستم بروم و کار او را تمام کنم، اما نمی دانم چرا سر از خانه پیرزن رمال درآوردم. البته من مشتری اش بودم و آن شب هم می خواستم به آنجا بروم تا نسخه جدیدی از او بگیرم. به هرحال وقتی به آنجا رفتم دست به این قتل زدم.

مواد کشیده بودی؟

بله. مادرمخدر گل کشیده بودم. اصلا حالت طبیعی نداشتم. انگار فرد دیگری داشت این کار ها را می کرد. من در زندگی ام آزارم به یک مورچه هم نرسیده بود.

چرا برای طلسم وجادو به خانه مقتول می رفتی؟

مدتی بود که ورشکست شده بودم. کارگاه مبل سازی داشتم. زندگی ام خوب بود، اما ناگهان همه چیز بد شد. روزبه روز زندگی ام بدتر شد. همه چیزم را از دست دادم. مدت ها بود که می خواستم دوباره کار جدیدی را شروع کنم. ولی احساس می کردم که دیگر توان ندارم. تااینکه یک روز خواهرشوهرم، مقتول را به من معرفی کرد. او می گفت که این زن مشتریان زیادی دارد و همه از کارش راضی هستند. برای همین من هم به خانه اش رفتم تا شاید با طلسم وجادو زندگی ام بهتر شود.

روز حادثه برای چی به خانه اش رفتی؟

من یک بار از او برای گشایش طلسم زندگی ام نسخه ای گرفته بودم. ولی آن زن می گفت باید دوباره نزد او بروم تا نسخه جدیدی بگیرم. آن شب هم برای همین به خانه اش رفتم.

وقتی به آنجا رفتی چه شد؟

آن زن به اتاق رفت تا برایم نسخه جدید را بیاورد. من هم به دنبالش رفتم. پیرزن را هل دادم و او روی تخت افتاد. من هم به جانش افتادم و او را خفه کردم. بعد با چاقو چند ضربه به او زدم. انگار خودم نبودم. در نهایت هم با سیم چین طلاهایش را سرقت کردم.

چقدر طلا داشت؟

زیاد نبود. چند عدد النگو به همراه انگشتر، زنجیر و پلاک بود. همه را برداشتم و فرار کردم.

با آن ها چکار کردی؟

حدودا ۱۰۰ میلیون تومان بود که همه را فروختم.

بعد از قتل چکار کردی؟

در خیابان سرگردان بودم. می خواستم خودم را تسلیم کنم، اما نتوانستم. حتی می خواستم موضوع را به خواهرشوهرم بگویم. باز هم نتوانستم. سمت پاکدشت رفتم. می خواستم خودم را داخل کانال آب بیندازم، اما پشیمان شدم. تااینکه فهمیدم خواهرشوهرم را دستگیر کرده اند. خیلی عذاب وجدان داشتم، با این حال ترسیدم که خودم را معرفی کنم.


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
برادر رهبر معظم انقلاب: من چون برای خانه‌ام فرش خریده بودم تا مدت‌ها خجالت می‌کشیدم آقا و برادرزاده‌هایم را دعوت کنم چون خانه رهبری گلیم و موکت است (621 نظر) تذکر جدی علی دایی به آقای کمدین: دفعه آخرت باشد که ادای من را درآوردی! (309 نظر) وقتی شهربانو منصوریان در جواب هادی ساعی مدرک قبولی برادرش در آزمون دکتری را رو میکند/ تو دیگه کوتاه بیا دختر +عکس (235 نظر) (فیلم) صحبت های شنیده نشده از شهربانو منصوریان در مورد زندگی گذشته اش / افتخار می‌کنم یه روز نون نداشتم بخورم، برای یه لقمه نون جنگیدم / تو مزرعه کار می‌کردم، خدمتکاری می‌کردم ... (170 نظر) هانیه‌سادات رئیسی: این 100 روزی که از شهادت پدرم گذشت برای ما 100 سال بود+ویدیو/ آه از ته دل دختر رئیس‌جمهور شهید با یاد کردن از پدرش (164 نظر) نگاهی به میز عزای شیک و بدون تجملات زهره حمیدی، بازیگر پیشکسوت سینمای ایران/ دیزاین زیبا با گَل، شمع، قرآن و حلوا+عکس (115 نظر) داریوش ارجمند: من تحت تأثیر دو «علی» هستم؛ علی خامنه‌ای و علی شریعتی (102 نظر) شهربانو منصوریان: بحثمون بشه به همسرم حمله ای می کنم که حواسش باشه، پا میزنم و فرار میکنم چون اگه از نزدیک بزنم میزنه زمین منو کشتی گیره+ویدئو (90 نظر) شعرخوانی زیبا و تحسین برانگیز رهبر معظم انقلاب: سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی️ عشق محمّد بس است و آل محمّد+ویدیو (89 نظر) آتشبازی جعفر غفارنژاد رقیب مازندرانی هادی چوپان در استیج انتخابی مستر المپیا در هند +فیلم/ غول بابلسری مثل یک شیر داره لرز به تن رقبا می اندازه (87 نظر) رضا عطاران: بچه خیلی دوست دارم اما قبل از ازدواج با همسرم توافق کردیم بچه دار نشویم! (72 نظر) ویدا جوان: من از همسرم خواستگاری کردم و مراسممون توی باغچه کوچیک عمه همسرم بود و ما با آژانس اومدیم به مراسم عقدمون+ویدیو (68 نظر) سفر تابستانی بهروز تابانی شیرشاه ایرانی به گردنه حیران اردبیل با جمعی از خوبان +تصاویر/ رقیب تبریزی هادی چوپان راهی جاده های شمال شد (56 نظر) پریناز ایزدیار : خیلی دوست دارم ازدواج کنم و بچه دار بشم ، هر وقت ازدواج کنم برنامه ریزی میکنم به زندگی شخصیم برسم (55 نظر) خلاقیت زیبای یک جوان غیرایرانی برای نقاشی چهره نورانی رهبر معظم انقلاب روی دیوار حیاط/ من عاشق آن رهبر نورانی خویشم+عکس (53 نظر)
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
تیتر امروز   
فال روزانه امروز یکشنبه 11 شهریور ماه 1403
فال شمع روزانه امروز یکشنبه 11 شهریور 1403
ابتذال فوتبال در ایران: کریس رونالدو از سانتیاگو برنابئو تا قلعه حسن خان/ کاسه بشقاب هفت دست شام و نهار هیچی
فال ابجد روزانه یکشنبه 11 شهریور 1403
فال انبیاء روزانه یکشنبه 11 شهریور 1403
فال قهوه با نشان روز یکشنبه 11 شهریور ماه 1403
فال حافظ با تفسیر روز یکشنبه 11 شهریور 1403 + فیلم
گوسفند بربری گوسفند آفریقایی که بلندترین ریش جهان را دارد+عکس
سفری به دل تاریخ با معرفی غذاهای سنتی اصفهان+عکس
تبریک انتصاب خواجه نژاد به عنوان مشاور وزیر کشور
95 نفر از 100 نفر اول کنکور دانشگاه شریف را انتخاب می‌کنند/ چهار رشته پرمتقاضی این دانشگاه
بازدید معاون عمرانی استاندار خوزستان از طرح مهم و پروژه روکش آسفالت اتوبان پیامبر اعظم (ص)
افتتاح 120طرح عمرانی خدماتی در هفته دولت در بخش مرکزی شوشتر
راهنمای کامل خرید لوازم تحریر + بهترین نکات خرید، از جامدادی و دفتر تا تراش و پاک کن
زندگی متفاوت استاد طوسی نویسنده و اهل قلم مرندی، مستندساز را به وجد آورد+تصاویر
منتخب روز   
رهبر معظم انقلاب در مواجه با هنرمندی که موی بلند داشت: چقدر این مدل مو به شما میاد+ ویدیو/تحت تاثیر قرار گرفتن با جمله رهبر فرزانه فرود اضطراری در قزوین؛ از کار افتادن موتور هلی کوپتر هاشمی رفسنجانی که پسرش محسن هم همراه او بود هوش ادبی رهبر انقلاب گم شده سایه را به او بازگرداند / پیام ابتهاج به آیت الله خامنه‌ای: حیف است وقت ایشان که صرف این امور جزیی شود مهران رجبی، کمدین معروف: حضورم در بیمارستان موجب خنده رهبر معظم انقلاب شد قرائت فاتحه رهبر انقلاب و مسئولان کشور بر مزار پدرانشان؛ از مرحوم هاشمی رفسنجانی و شهید رئیسی تا حسن روحانی و خاتمی+عکس رو شدن مشکل الیکا عبدالرزاقی با وسایل همسرش امین زندگانی در برنامه دورهمی / مدیری میگه امین رو با همین میخ کج بپذیر😂 تصویری از غیرت مثال‌زدنی رهبر معظم انقلاب نسبت به زن ایرانی در میان جمعیت+ویدیو/ حایل کردن دستشان برای برخورد نکردن محافظشان با بانوی کرمانشاهی چقدر رهبر معظم انقلاب را می‌شناسیم؟+ویدیو/ دیدن و شنیدن این صحبت‌ها را از دست ندهید مزاح و شوخی رهبر معظم انقلاب با اعضای دولت مسعود پزشکیان حین سخنرانی+ویدیو پذیرایی ساده رهبر معظم انقلاب از مسعود پزشکیان و اعضای دولتش در بیت رهبری؛ شیرینی خشک با آب معدنی و لیوان یکبار مصرف+عکس/ اقدام هوشمندانه رهبری برای جلوگیری از اسراف غوغای حرکت پای پسر خردسال ووشوکار بر روی استیج یک آمفی تئاتر +فیلم/ اولش خجالت میکشید ولی ببین چه آتیش پاره ای زندگی کردن عجیب یک زن با اسکلت شوهرش / ماجرای عجیب زوجی که 5 فرزندشان را به پرورشگاه سپردند