به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعد نیوز به نقل از رکنا، عایشه قذافی که یکی از زیباترین شاهزادگان عرب است، عشاق بسیاری مثل پسران حاکمین خاورمیانه و خصوصا آفریقا و بعضا برخی حاکمان خاورمیانه داشت.
عایشه قذافی دختر معمر قذافی که عشاق بسیار زیادی از جمله پسران حاکمین خاورمیانه و خصوصا آفریقا و بعضا برخی حاکمان خاورمیانه داشت.
به خاطر او عدی صدام(Odai) پسر صدام حسین با مشت به دماغ سلمان بن آل خلیفه ازبحرین زد و 2تا از محافظانش راکشت چون هردو عاشق عایشه بودند.
یا باسل اسد برادر بشار اسد که به خاطر عایشه فرزند رئیس گروه دانشکده حقوق سوئیس را هنگامی که عایشه دانشجو بود دزدید تا به او نمره بدهند و البته واقعاً هم به او نمره دادند و فرزند گروگان گرفته شده هم آزاد شد و بعداً هم لاپوشانی کردند.
او انقدر زیبا بود که وقتی صدام را گرفتند صدام با التماس فراوان و خودزنی در زندان توانست او را وکیل شخصی خودش بکند. عایشه تک دختر معمر قذافی بود و از کودکی بداخلاق، بدجنس، بیرحم و احمق بود.
آغاز رفتارهای عجیب و نا متعارف
او یک بار در کودکیش سعی کرد رغد صدام دختر صدام حسین را در جشن تولدش با سیم مفتول داخل کیک بکشد. البته خودش بعداً گفت نمیخواستم رغد را بکشم! فقط میخواستم او را کور کنم!
و قذافی و صدام هم به شوخی گرفتند که خوب بچه است دیگر مخصوصاً که دختر قذافی هم بود پس اصلاً کارهایش طبیعی محسوب میشود.
عایشه به گفته اطرافیانش بیشترین شباهت را از نظر خلق و خو به پدرش داشت و در واقع به مقام سپهبدی در ارتش لیبی هم رسید.
به طور کلی رفتار عاقلانهای نداشت مثلاً وقتی سازمان ملل عراق را پرواز ممنوع اعلام کرد، عایشه بدون توجه به این موضوع سوار هواپیمایش شد و به عراق رفت و قبل از آن هم به سازمان ملل اعلام کرد که من دارم به عراق میروم تا به عمویم صدام سر بزنم! و اگر جرات دارین هواپیمایم را بزنید. در نهایت سازمان ملل فقط در حد اعتراض کلامی بسنده کرد.
و در نهایت هم او عمویش صدام را دید. خوبه صدام میگفت عمو و هر وقت میرفت عراق صدام تمام مدت پسرانش عدی و قصی را به زندان میانداخت تا عایشه برود.
بعد از سقوط صدام در کاخ پسرش عدی وسایل عجیبی مثل وسایل شکنجه جنسی و یا مثلاً یک آلبوم از عکسهای دختران دوقلوی جورج بوش ولی برای عایشه سه تا آلبوم بزرگ پیدا شد که به ترتیب آلبوم مخصوص عکسهای عایشه که روزنامهها چاپ کرده بودند و آلبوم عکسهای عایشه در مهمانیهای خصوصی تر و آلبوم عکسهای مونتاژ عایشه که سر عایشه را بریده و بر بدن بازیگرهای فیلمهای مستهجن و یا هنرپیشههای معروف با دقت و وسواس مونتاژ کرده بودند. روی تمام آلبومها هم بلااستثنا نمونه اسپرم عدی صدام به مقدار زیاد پیدا شد.
وقتی صدام رو گرفتند عایشه مصاحبه جنجالی کرد و گفت اینکه دادگاه نیست مضحک است عمویم صدام حسین هرگز نخواهد مرد تا انتقامش را بگیرد ولی پس از آن عمویش را اعدام کردند.
تحصیلات
لیسانس و فوق لیسانسش را در لیبی گرفت و کم کم اوضاع خواستگارانش داشت خطرناک میشد و هر لحظه ممکن بود به لیبی حمله نظامی کند.
مثلاً یکی از عاشقان عایشه قربانقلی بردی اوف دیکتاتور ترکمنستان بود که روزگار قذافی را به خاطر دخترش سیاه و کبود کرده بود. حاکم ترکمنستان وقتی دید عایشه دیگر سفیر ترکمنستان را به کاخش راه نمیدهد صادرات گاز به روسیه را قطع کرد. در نهایت با دخالت پوتین و مدودف مجبور شدند که به قذافی فشار بیاورند که دخترش جواب او را بدهد.
در آخر عایشه با تهدید حاکم ترکمنستان که گاز روسیه را وصل میکنید.
جاسوسهای سیآیای متوجه شدند که ویتنام روی تکنولوژی موشکهای برد بلند کار میکند و در نهایت متوجه شدند که یک جنرال ویتنامی به نام جیاپ که از عایشه دلخور بود این پروژه مخفی را برای حمله به لیبی آغاز کرده.
البته جیاپ خیلی فرد مسنی بود!
در آخر همه این بینظمیها در خاورمیانه به خاطر عایشه ملکه انگلستان تمام قوانین بینالمللی را شکست و با پادرمیانی و تماس با قذافی تصمیم گرفتند که اگر عایشه با هرکدام از اینها ازدواج کند به تبع نفت و گاز و انرژی خشونت و تنش افزایش پیدا میکند.
بنابراین تصمیم گرفتند که به خواستگاران جدیدش بگویند که عایشه نامزد کرده است و قدیمیها را هم کم کم متوجه کنند. پسران صدام هم هر چند وقت یکبار به انفرادی میانداختند و به همه گفتند که عایشه با پسر عمویش ازدواج کرده. به سوئیس رفته تا ادامه تحصیل بدهد عایشه هم برای دکترا به سوئیس رفت.
پایان خاستگاری ها
بعد از این جریان داستان خواستگاریها تمام شد اما عشقهای ممنوعه تازه شروع شده بود. پیرمردی بود که از در و دیوار به سوئیس میرفت و عایشه در سوئیس نمیتوانست درسهایش را پاس کند. هر بار با یکی دعوا میکرد از خدمتکارش تا مردم کوچه و خیابان سوئیس تا شوهر بدبختش که به طور کلی فقط از او کتک میخورد. تا یک بار که خانهاش را در سوییس آتش زد و بعد از آن قذاقی او را به به لیبی تا حالش بهتر شود و درجا به او یک دکترای افتخاری حقوق دادند. همین امر باعث شد تا لقب ملکه صلح را برای خودش انتخاب کند.
بعدها برای او یک کتاب با همین نام نوشتند البته مثلا به قلم خودش که کویت یکباره 5میلیون نسخه از این کتاب را خرید.
جمهوری گابون هم به عنوان درس اجباری تمام مقاطع تحصیلی و سنی از مهد کودک تا دکتری را در برنامه تحصیلیشان گذاشت.
عایشه به زندگی همیشگیش ادامه میداد تا اینکه آمریکا به عراق حمله کرد. او به یمن رفت و یک کمپ نظامی و تفریحی و زندگی ساخت. که وقتی سربازان و ژنرالهای عمویش به فکر فرار هستند به آنجا بروند.
همهی ژنرالهای عراقی به دنبال حفظ جان و مالشان به همراه خانواده هایشان به یمن میرفتند تا به آن کمپ برسند. ولی خبر از توطئه عایشه نداشتند که عایشه خودش را سپهبد میدانست و میگفت باید به عراق برگردید و برای عمویم بجنگید! در نهایت همسر و فرزندان ژنرالها را به زندان کمپ می انداخت.
تا زمانی که صدام اعدام شد آن کمپ سرپا بود.
گذشت تا بهار عربی به لیبی رسید. وقتی قذافی در لوله آب سرنگون شد، فرزندانش هرکدام فرار کردند. 3 تا از برادران عایشه کشته شدندو سیف الاسلام هم در راه نیجر دستگیر شد.
اما عایشه درحالی که باردار بود به همراه برادرش هانیبال و مادرش به الجزایر رفتند.
قرار بود فرزند عایشه در یک بیمارستان خصوصی در لندن به دنیا بیاید.
الجزایر عایشه را تحویل دادگاه و سازمان ملل نداد. امیر قطر هم همه مخارجش را به عهده دارد.