به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری، چند روز قبل دختری جوان به اداره پلیس رفت و گفت به دام خواستگار اینترنتی خود گرفتار شده است. وی توضیح داد: حدود سه یا چهار ماه قبل با پسری به نام بابک در اینستاگرام آشنا شدم. او ابتدا خودش را جوانی تحصیلکرده و موجه معرفی کرد. می گفت مدرک کارشناسی ارشد خود را گرفته و مهندس است. چندباری با او قرار گذاشتم اما هر بار رفتارهای عجیبی از او سر می زد تا اینکه بعد از تحقیقات فراوان متوجه شدم که او با دروغ بافی قصد فریبم را داشته است. بابک نه تنها مدرک کارشناسی ارشد نداشت و مهندس نبود، بلکه دیپلمش را هم نگرفته بود. او سابقه درگیری داشت و حتی زندان هم رفته بود. وقتی متوجه این حقایق شدم تصمیم گرفتم به ارتباطم با او پایان بدهم اما بابک دست بردار نبود. ناچار شدم شماره موبایلم را عوض کنم چون از دست مزاحمت های او خسته شده بودم غافل از اینکه او نقشه تازه ای برای من کشیده بود.
وی ادامه داد: روز حادثه در حال رفتن به خانه یکی از اقوامم بودم که ناگهان بابک سر راهم سبز شد. فریاد کشیدم که اگر مزاحمتی برایم ایجاد کند، برایش گران تمام شده و از او شکایت می کنم. به مسیر خود ادامه دادم که ناگهان موبایلم زنگ خورد. به محض اینکه گوشی را برداشتم بابک به من نزدیک شد و گوشی گرانقیمتم را قاپید. او سپس سوار ماشینش شد و فرار کرد. سپس با دختر خاله ام تماس گرفت و گفت این پیغام را به من برساند که اگر شکایت کنم تمام عکس های شخصی ام را در فضای مجازی منتشر می کند و آبرویم را می برد. او حتی تهدید کرده بود که اگر دوباره با او وارد رابطه نشوم هم چنین کاری را انجام می دهد. من اما تهدیدهایش را جدی نگرفتم و تصمیم گرفتم از او شکایت کنم.
با شکایت این دختر جوان، تحقیقات ماموران زیر نظر بازپرس شعبه اول دادسرای ویژه سرقت آغاز و به دستگیری خواستگار سارق منجر شد. وی در بازجویی ها به سرقت و تهدید دختر موردعلاقه اش اعتراف کرد و انگیزه اش را عشق دانست. وی گفت: من عاشق آتنا بودم و می خواستم هر طور شده با او ازدواج کنم. او اما به من جواب منفی داد چون متوجه دروغ هایم شد. من اما همه این داستان ها را به خاطر علاقه ای که به آتنا داشتم مطرح کردم و نمی دانستم او تصمیم به جدایی و قطع ارتباط می گیرد.
متهم گفت: روز حادثه به تعقیب آتنا پرداختم و تصمیم گرفتم گوشی موبایلش را سرقت کنم تا با تهدید از او بخواهم تا پیش من برگردد و با هم ازدواج کنیم اما فکرش را نمی کردم او شکایت کند و من دستگیر شوم.
این پسر جوان پس از اعتراف به جرم خود بازداشت شد و تحقیقات تکمیلی از او ادامه دارد.