شعرخوانی بغض آلود همایون شجریان از حسین منزوی/ عجب شاهکار در شاهکاری شد!/ آهای غمی که مثلِ یه بختک رو سینه‌ی من شده‌ای آوار از گلوی من دستاتو وردار+ ویدئو

  سه شنبه، 15 مهر 1404
شعرخوانی بغض آلود همایون شجریان از حسین منزوی/ عجب شاهکار در شاهکاری شد!/ آهای غمی که مثلِ یه بختک رو سینه‌ی من شده‌ای آوار از گلوی من دستاتو وردار+ ویدئو
ساعدنیوز: در این قسمت با ویدیویی از شعرخوانی استاد همایون شجریان در خدمتتان هستیم.خوشحال میشویم همراه ما باشید.

به گزارش سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز، همایون شجریان در 31 اردیبهشت 1354 در تهران در خانواده‌ای سرشار از موسیقی متولد شد. وی فرزند محمدرضا شجریان است و از کودکی علاقه به موسیقی و ریتم در او نمایان بود تا آن که با تشخیص پدر نزد ناصر فرهنگ‌فر به فراگیری تکنیک و شناخت ریتم که اساس موسیقی است پرداخت و چند سالی هم آموختن را نزد جمشید محبی ادامه داد. از ده‌سالگی به همراه خواهرانش نزد پدر آواز را شروع کرد و در دوران بلوغ روزانه تکنیک آواز و صداسازی را به‌صورت فشرده فراگرفت. در همان زمان به هنرستان موسیقی رفت و کمانچه را به عنوان ساز تخصصی خود انتخاب کرد و در خارج از هنرستان به ادامهٔ فراگیری آن نزد اردشیر کامکار و آشنایی با تار و سنتور به صورت گوشی پرداخت. او از سال 1370 به‌همراه محمدرضا شجریان در کنسرت‌های آمریکا، اروپا و ایران (با تنبک) همراهی کرد و از 1378 به بعد در صحنهٔ کنسرت‌ها به هم‌خوانی با پدرش پرداخت. اولین اثر با حضور او یاد ایام نام دارد که در آن اثر همایون شجریان تنبک نوازی را بر عهده داشته‌است. همایون شجریان کنسرت‌های بسیاری را با بزرگان موسیقی اجرا کرده و آثار زیادی را به همراه آنان در ایران و جهان منتشر کرده‌است که می‌توان به آلبوم کنسرت‌های «بی تو بسر نمی‌شود» و «فریاد» اشاره کرد که هردو اثر در سال‌های 2003 و 2005 نامزد دریافت جایزه گرمی شدند


آهای خبردار!
مستی یا هوشیار؟
خوابی یا بیدار؟
خاله یادگار!

تو شبِ سیا
تو شبِ تاریک
از چپ و از راست
از دور و نزدیک
یه نفر داره
جار می‌زنه، جار:
آهای غمی که
مثلِ یه بختک
رو سینه‌ی من
شده‌ای آوار
از گلوی من
دستاتو، وردار

توی کوچه‌ها
یه نسیم رفته،
پی ولگردی
توی باغچه‌ها،
پاییز اومده
پی نامردی
توی آسمون
ماه‌و دق می‌ده
دردِ بی‌دردی
خاله یادگار!
نمیای بریم
شهرو بگردیم
قدم به قدم؟
نمیای بریم
چراغ ورداریم
پرسه بزنیم
دنبالِ آدم؟

کوچه‌های شهر
پُرِ ولگرده
دل پُرِ درده
شب پُرِ مَردو
پُرِ نامرده
همه پا دارن
همه دَس دارن
اما بعضیا
دورِ خودشون
یه قفس دارن
بعضیاشونم
توی دستشون
یه جرس دارن
آره خاله جون!
خاله خبردار!
باغ داریم تا باغ
یکی غرقِ گل
یکی پُرِ خار
مرد داریم تا مرد
یکی سَرِ کار
یکی سَرِ بار
یکی سَرِ دار

آهای خبر دار!
خاله یادگار!
تو میخونه‌ها
دیگه کی مسته؟
دیگه کی هوشیار؟
تو ویرونه‌ها
دیگه کی مرده؟
کی شده مُردار؟
تو افسونه‌ها
دیگه کی دیوه؟
دیگه کی دیوار؟

آره خبردار
خاله یادگار!
می‌خوان بینِ ما
دیوار بزنن
میله بکارن
خندق بکنن
تو رو ببرن
اونورِ بازار
من‌و بیارن
اینورِ بازار
از من و توها
بازار شلوغه

تا ما با همیم
دیوار دروغه
بارون نزنه
آبت نبره
من دارم میام
خوابت نبره...

خبر، خبردار
خاله یادگار!
من به یادِ تو
بیدار می‌مونم
تو به یادِ کی
می‌مونی بیدار؟

حسین منزوی

برای مشاهده سایر اشعار با سرویس فرهنگ و هنر ساعدنیوز همراه باشید.

3 دیدگاه


  دیدگاه ها
محمد
2 ماه پیش

در پاسخ به: خدایا خودت
صدای استادهچمچون خسروآواز ایران زلال وبی آلایش
حمید کرمانشاهی
2 ماه پیش

فقط باید خدا را شاکر بود برای این صدای آسمانی🙏🍀
ج
2 ماه پیش

خدایا خودت
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها