یادداشتی از سیدجواد میری در باب "اَنگ"
جامعه شناسان کلاسیک در باب "اَنگ" بسیار سخن گفته اند ولی شاید هیچکدام به زیبایی اروینگ گفمان درباره اَنگ سخن نگفته اند. او در کتاب "استیگما" که در سال ۱۹۶۳ نگاشت به این مفهوم در نسبت با ساختارهای جامعه می پردازد و مدعایش این است که جامعه هنجارهایی را برای خود تعریف می کند و سپس این هنجارها تبدیل به "وضعیت نرمال" و "استاندارد بودن" می شوند و همه باید خود را با این هنجارها تطبیق بدهند ولی در هر موقعیت انسانی و در هر جامعه ای هستند افرادی که نمی توانند خود را با این "وضع نرمال" تطبیق بدهند و دقیقاً در همین تقاطع وضع نرمال و عدم تطبیق است که ساز و کار قدرت خود را آشکار می کند و به بیانی صریح تر در چنین بزنگاهی است که ما می توانیم نا-نرمالِ بودن نرمالیته را تشخیص بدهیم.
به سخن دیگر، وضع نرمال موقعیت قدرت است برای در اختیار گرفتن سوژه وارگی انسان و اَنگ، ابزار انقیاد قدرت ساختارها برای وادار کردن آدمی می باشد تا او از "نرم ها" (که همان ابزار به استخدام درآوردن افراد در خدمت قدرت است) تخطی نکند. مفهوم استیگما که اروین گفمان از آن بهره می جوید در زبان فارسی با واژه اَنگ به زیبایی قابل بیان می باشد و جالب است بدانیم که این مفهوم یک پروسه است که در بستر اجتماعی و در نسبت با قدرت شکل می گیرد و انسان هایی که سوژه وارگی خویش را به نسبت زیاد از دست داده اند در شکلدهی استیگما یا اَنگ فعالانه شریک می گردند تا بتوانند افرادی را که به وضع نرمالیته دستپخت قدرت تمکین نمی کنند "اَنگ" بزنند. البته بسیار به خطا خواهیم رفت اگر انگ زدن را در دایره "قدرت سیاسی" تحدید کنیم. زیرا اَنگ برخاسته از هستی اجتماعی جوامع انسانی است و هنجارها بیش و پیش از آنکه دستپخت نهادهای سیاسی باشند ریشه در هستی اجتماعی دارد. به همین دلیل است وقتی من از استیگما در بستر آکادمی و دانشگاه سخن می گویم به هیچ روی بحثم خاستگاه سیاسی ندارد بل به دنبال فهم ساز و کار انگ زدن در نسبت با نهاد دانشگاه هستم که از قضا در ایران باید متولی تامل در این باب باشد ولی خود به نهادی برای "انگ زدن" یا "استیگماتیزیشن" تبدیل شده است. این پرسشی قابل تامل است که چگونه دانشگاه و نیروهای آکادمیک خود تبدیل به ابزار سرکوب گشته اند و آنچه نیاز به بازخوانی دارد تبارشناسی اَنگ زدن در ساختار مدیریت آکادمیک است که به هر تقدیر به دنبال به انقیاد کشیدن انسان آکادمیک منتقد است.
به عبارت دیگر، اَنگ زدن ابزار به انقیاد کشیدن دیگری منتقد و عاصی می باشد که برای رهایی از آن باید پروسه انگ زدن را در دانشگاه شناخت و این تصور که انگ زدن امری سیاسی است و نسبت آن را باید با قدرت سیاسی سنجید دادن آدرس غلط است.