ساعدنیوز
ساعدنیوز

ماجرای مهاجرت متفاوت یک استاد دانشگاه

  دوشنبه، 02 بهمن 1396 ID  کد خبر 2281
ماجرای مهاجرت متفاوت یک استاد دانشگاه
ساعدنیوز: در روزگاری که تب فرار مغزها به خارج از کشور هر روز بیشتر می شود، خبر فرار متفاوت یک مغز ایرانی به همراه خانواده‌اش به یکی از روستاهای کشور به گوش می رسد.

تجربه یک شب استراحت در یک روستای آرام، به ایده‌ای برای تغییر محل زندگی‌شان تبدیل شد و ساعتی بعد با گفت‌وگوی جمعی به یک تصمیم قطعی برای سال‌های آینده زندگی خود رسیدند؛ مهاجرت از تهران و سکونت در روستای آهکلان استان گیلان.

به گزارش سایت خبری ساعدنیوز و به نقل از تابناک «محمدعلی اسماعیل‌زاده» در آستانه ۴۰ سالگی به همراه همسر و ٦ فرزندشان از خانه‌ای کوچک در پایتخت ایران به خانه‌ای با حیاط ۱۰‌ هزار متری کوچ کردند تا حالا هر روز صبح با صدای خروس‌ها و آواز پرندگان بیدار شوند، تخم‌مرغ‌های تازه را از لانه‌های چوبی بردارند و رو به‌ جنگل‌های گیلان در ایوان پر از گلدان سفره صبحانه بچینند.

مهاجرت از تهران به روستایی در اطراف ماسال، به بوی گل و صدای بلبل و منظره‌های چشم‌نواز خلاصه نمی‌شود. «علی» کلاس 11 ریاضی است و باید ‌سال آینده در کنکور سراسری با دانش‌آموزانی از کلانشهرها رقابت کند و می‌داند که رقبایش با کلاس کنکور و مدارس خصوصی مشغولند. «مهدی» کلاس هفتم است و هر روز باید تا روستای کناری برای مدرسه برود. «فاطمه» و «مریم» همکلاسی‌ و دوستان سابق خود را ندارند و ساکن مدرسه‌ای در چند قدمی خانه خود شده‌اند. برای «ریحانه» و «زینب» هم دیگر خبری از شهربازی‌های تهران یا ‌هزار سرگرمی دیگر نیست. پدر خانواده که لیسانس مهندسی صنایع از دانشگاه علم‌وصنعت دارد، کارشناسی‌ارشد را در دانشگاه صنعتی شریف و در رشته مدیریت MBA تحصیل کرده و الان دانشجوی دکترای‌ مدیریت در دانشگاه شهید بهشتی است، شاید بخشی از منبع درآمد سابق را ندارد و برای همسرش هم دیگر بازارهای تهران وجود ندارند.

ماجرای یک تصمیم ناگهانی و جمعی مغز  ایرانی

در یک صبح سرد زمستانی، مه صبحگاهی، درختان بدون برگ آهکلان را فرا گرفته و چراغ‌های خانه‌ای که از پشت به کوهی کم‌ارتفاع وصل شده، روشن است. زندگی در روستا آغاز شده و مردان و زنان در حیاط خانه‌های بی‌حصار با چکمه و لباس‌های گرم مشغول کارهای روزانه‌اند. محمدعلی خودرو‌اش را برای خرید روزانه و نان گرم روشن می‌کند و در مسیر ٧ کیلومتری تا ماسال از زندگی در آهکلان می‌گوید: «روستا هم نانوایی دارد ولی چندان باکیفیت نیست. از وقتی اینجا ساکن شدیم برای خرید‌های خانه برنامه‌ریزی درستی داریم و سعی می‌کنیم هر دو‌ یا سه روز یک ‌بار به شهر برویم.»

همسرش تماس می‌گیرد و محمدعلی از او می‌خواهد که فهرست‌ خرید را پیامک کند. جاده کوهستانی آهکلان تا ماسال زیر سلطه حیوانات است. حیوانات با خیال راحت در خیابان لم داده‌اند به‌گونه‌ای که محمدعلی مدام سرعت خود را کم و زیاد می‌کند: «سلطان جاده‌های این منطقه، گاوها هستند. وسط جاده می‌نشینند و سرنشین‌ها باید سرعت خود را با آنها هماهنگ کنند. بعضی وقت‌ها هم نگاه‌های عاقل ‌اندر سفیهی می‌اندازند و کمی خود را تکان می‌دهند.»

محمدعلی سال‌های قبل از دانشگاه را در قائم‌شهر استان مازندران زندگی کرده و از زمان تحصیل در دانشگاه، ساکن تهران می‌شود و حالا بعد از ٢١‌سال زندگی در تهران، مسیر دیگری را برای زندگی انتخاب کرده. او همچنان که مسیرهای اطراف را با اشتیاق نگاه می‌کند، شمرده و با جملاتی کوتاه همزمان با رانندگی از جرقه سکونت در گیلان می‌گوید: «تابستان امسال با خانواده به یک میهمانی در یکی از روستاهای گیلان آمدیم و بعد از یک شب استراحت و تجربه آرامش روستا، من و همسرم به هم نگاه کردیم و گفتیم اینجا چقدر برای زندگی مناسب است. همسرم پیشنهاد داد بعد از بازنشستگی برای زندگی به اینجا بیاییم. داشتم فکر می‌کردم که بازنشستگی یعنی چه و من کی بازنشسته می‌شوم. به یاد کلاس‌های درسم افتادم.

در کلاس‌های «طراحی مسیر زندگی» به دانشجویان می‌گویم شاید کارهایی که برای بعد از بازنشستگی گذاشته‌اید را همین حالا هم بتوانید انجام دهید. همان لحظه بحث به این سمت پیش رفت که چه موانعی برای اجرایی‌کردن ایده مهاجرت به روستا داریم که لازم است آنها را برطرف کنیم و چرا الان مهاجرت نکنیم. وضع ادامه کار، فعالیت‌های اجتماعی، کسب درآمد، مدرسه بچه‌ها و خیلی چیزهای دیگر را بررسی کردیم و دو طرف ترازوی نامتعادل زندگی در تهران با یک روستا در شمال ایران را مقایسه کردیم.»

نامعادله از دست‌داده‌ها و دستاوردها مهاجرت به روستا

ساعت حدود ۸ و نیم صبح جمعه است و مسیر برگشت، نه به سمت آهکلان که به سمت روستاهای دیگری در اطراف ماسال است. چند ویلا با درهای قفل‌زده بیرون و نرده‌هایی فلزی، فضای دوست‌داشتنی خانه‌های روستایی را از بین برده‌اند. ساختمان‌ها چنان متفاوت از روستا است که در نگاه اول به نظر می‌آید از جایی کنده شده و در این جنگل کاشته شده‌اند. محمدعلی سری به تاسف تکان می‌دهد و پیشنهاد منظره برای عکاسی می‌دهد: «چیزی که این بهشت را تهدید به خرابی می‌کند همین ساختمان‌ها با چنین معماری و مصالحی است. اینجاها را ببینید که فکر نکنید روستای ما متفاوت از بقیه است. اینجا همه روستاها همین‌اندازه زیبا و بکر هستند. من معمولا میهمان‌ها را به روستاهای دیگر هم می‌برم که دید درستی نسبت به این منطقه پیدا کنند.»

اما چه شد که تصمیمی ناگهانی عملی شد و خانواده هشت‌نفره اسماعیل‌زاده ساکن گیلان شدند: «از روز میهمانی در گیلان تا روز سکونت در روستا حدود ۲۸ روز طول کشید. همان روز اطراف را گشتیم و پرس‌و‌جو کردیم و ١٠ روز بعد دوباره با خانواده به اینجا آمدیم که بیشتر شرایط را بررسی کنیم. مدرسه بچه‌ها، نحوه زندگی در روستا و مشکلات و خوبی‌های این سبک زندگی را. بعد از آن بچه‌ها مدام بررسی می‌کردند که این مهاجرت چه خوبی یا سختی‌هایی برای آنها دارد.»

کفه ترازو به سمت روستا سنگین‌تر و تصمیم مهاجرت قطعی شد. حالا آنها باید خانه‌ای برای اجاره پیدا می‌کردند که کار چندان راحتی هم نبود. شمالی‌ها ترجیح می‌دهند خانه‌های خود را چندروزه به مسافران اجاره دهند که معمولا درآمد بیشتری برای آنها دارد: «تمام دفاتر املاک ماسال را دنبال خانه گشتیم اما مورد مناسبی پیدا نشد. هیچ خانه‌ای در روستاها برای اجاره پیدا نمی‌شد.»

کنار جاده، رو به جنگل به خانه‌های اطراف اشاره می‌کند. زنی حدودا پنجاه‌ ساله اردک‌هایش را با گویش محلی به سمت حوضچه آب کنار خانه روانه می‌کند، در حیاط خانه مردی پلاستیک به‌دست لیموشیرین می‌چیند. سلام می‌کند و دستش را با سه لیمو دراز می‌کند و «بفرمایید» می‌گوید. محمدعلی سخنانش را درباره اجاره‌خانه ادامه می‌دهد: «ما پنج روز صبح تا شب درِ تمام این خانه‌ها را تک‌تک زدیم و از ساکنین روستاها سراغ خانه‌ای‌ برای اجاره گرفتیم ولی خانه‌ای پیدا نشد. کم‌کم داشتیم ناامید می‌شدیم و احساس می‌کردیم که بالاخره قسمت نبود تا اینکه در عصر روز پنجم یکی از املاکی‌ها گفت خانه‌ای با ۱۰ هزار متر حیاط را برای اجاره به بنگاه سپرده‌اند. من و همسرم همدیگر را نگاه کردیم، می‌دانستیم که امکان اجاره چنین خانه‌ای برای ما وجود ندارد ولی مشتاق بودیم که خانه‌ای با این مشخصات را ببینیم.»

خانواده اسماعیل‌زاده حالا ساکن همان خانه رویایی‌اند و هر روز هم این خانه برای آنها جذابیت تازه‌ای درست می‌کند. هزینه رهن خانه روستاهای شمال بین ۱۵ تا ٥٠‌ میلیون است. صاحبخانه که مستاجرهای خوبی پیدا کرده بود، با آنها کنار آمد و آنها با قیمت مناسبی مستاجر خانه رویاهایشان شدند. آن‌طور که این خانواده می‌گویند، آنها زندگی را ساده گرفتند و روزگار و مردم هم با آنها راه می‌آیند.

صبح بیدار جمعه

خرید روزانه تمام شده و حالا سایه ابرها بخشی از خانه‌های کوهپایه‌ای روستا را پوشانده است. از مه غلیظ صبح رمقی نمانده و تا چشم کار می‌کند جنگل با پوشش زمستانی است. هنوز خودرو خاموش نشده، مهدی پسر دوم و فاطمه دختر ارشد خانواده کنار پدرشان ایستاده‌اند. مهدی پلاستیک‌های گندم و دانه‌مرغ را در دو دستش می‌گیرد و فاطمه هم نان‌‌ها را روی دستانش می‌گذارد و فاصله در ورودی تا خانه را طی می‌کنند. مریم و ریحانه کنار مرغ‌ها ایستاده و با هم حرف می‌زنند. چند متر آن‌طرف‌تر هم سگ سفیدی نشسته است که بیشتر اوقات به این خانه سر می‌زند و مراقب است که شغال‌ها به مرغ و خروس‌ها آسیب نزنند.

ریحانه سه‌ سال دارد و سراغ یکی از خروس‌ها را می‌گیرد و مریم توضیح می‌دهد که مریض و تحت درمان است و امروز از لانه‌اش خارج نشده است. هر کسی در سمتی از خانه مشغول است که زمان صبحانه می‌رسد. پنج تا از فرزندان خانواده در کنار مادرشان سفره را در ایوان خانه می‌چینند و کوچک‌ترین فرزند خانواده یعنی زینب در بغل پدرش است. سفره با پنیر، کره، مربا و عسل محلی رنگ دیگری گرفته و همه در کنار هم نشسته‌اند.

حالا زمان آن رسیده که علی از زندگی چهارماهه خود در آهکلان سخن بگوید: «معلم حسابان خوب نیست ولی فیزیک و شیمی بد نیستند. در کل نمیشه بگیم تهران بهتره یا اینجا؛ اینجا خوبی‌های خودشو داره و تهران هم خوبی‌های دیگه‌ای داشت. هرکدوم از جهتی خوب هستند.»
مهدی هم حرفش را تأیید می‌کند. فاطمه اما از مدرسه‌اش راضی‌ است: «مدرسه‌مان همین نزدیکی است، کلا از تهران بهتر است، خانم‌معلم‌ هم خوبه. پنجم و ششم یک کلاس هستیم؛ ۱۱ نفر، ۳ نفر کلاس ششمی و ۸ نفر هم پنجم. با هم دوستیم و بعضی‌وقت‌ها با هم درس می‌خوانیم. دوستانم به خانه ما می‌آیند، یا من می‌روم خانه آنها.»

صبحانه که تمام می‌شود، بی‌هیچ توضیحی، هرکسی شکر و تشکری می‌کند و بخشی از وسایل روی سفره را به داخل خانه می‌برد.

گفت‌و‌گوی کوهنوردان مستقل

ریحانه و مریم روی دو تاب میان درختان فشرده حیاط نشسته‌اند و با هم حرف می‌زنند. فاطمه جلوتر از بقیه به سمت جنگل پشت خانه حرکت می‌کند و پشت سر او تیمی از اعضای خانواده اسماعیل‌زاده در حرکت است. آنها در ماه‌های گذشته بارها این مسیر را طی کرده‌اند. علی با دوربین شکاری‌اش آخر صف در حرکت است و حالا فاصله‌ها بیشتر شده و بین هر دو سه نفر بحث‌های متفاوتی در جریان است. غیر از مادر خانواده، زهرا خانم، بقیه در حال کوهنوردی هستند و زینب هم در بغل پدرش کم‌کم‌ به خواب می‌رود.

ریحانه با کفش‌های نو و براقش، با عکاس روزنامه مشغول صحبت است و حالا محمدعلی با تامل همیشگی‌اش در حرف‌زدن و پاسخ‌گفتن، از مداخله در امور روستا و تلاش برای توسعه پایدار این منطقه سخن می‌گوید: «در تلاشیم که روستا تبدیل به روستای دوستدار محیط ‌زیست شود و صحبت‌هایی را هم با سازمان ملل انجام داده‌ایم. روستاهایی در نقاط مختلف دنیا برای این طرح در نظر گرفته ‌شده‌اند و ما هم در تلاشیم که این روستا را برای این طرح معرفی کنیم. داریم تلاش می‌کنیم که مدارس این منطقه را به مدارسی نمونه و الگو در کشور تبدیل کنیم. در حال بازسازی مدرسه روستا هم هستیم که در روند این بازسازی دانش‌آموزان حضور فعال دارند و خود دانش‌آموزان مشغول بازطراحی مدرسه‌شان هستند. برای اینکه بتوانند طراحی را انجام دهند نیاز به یادگیری نقشه‌کشی و ماکت‌سازی دارند. در همین چندماه دانش‌آموزان آموزش‌ها را دیده‌ و شروع به ماکت‌سازی کرده‌اند. در همین فرآیند اتفاقاتی جالب و دوست‌داشتنی درحال رخ دادن است.»

مدیریت فرآیند طراحی و معماری ساختمان مدرسه روستا و آموزش معماری به دانش‌آموزان را خانم فربد که مهندس معمار است به عهده گرفته است. خانم فربد هم چهار سال پیش به‌همراه همسرشان آقای دکتر جهان‌زاد و دو فرزندشان از تهران به رشت مهاجرت کرده‌اند و حالا دوستان خوبی برای خانواده اسماعیل‌زاده هستند. آن‌طور که اسماعیل‌زاده می‌گوید، کانال تلگرامی که برای معرفی فعالیت‌هایشان در روستا راه انداخته‌اند، زمینه‌ساز آشنایی این دو خانواده شده است.

در همسایگی این خانه، ساختمانی سه‌طبقه آخرین مراحل ساخت را پشت‌ سر می‌گذارد که شاید در آینده محلی برای برگزاری کلاس‌های «تفکر سیستمی» این عضو شورای راهبری گروه آسمان شود. گروه آسمان یک گروه آموزشی و پژوهشی در دانشگاه صنعتی شریف است و محمدعلی که در سال‌های گذشته میهمان مدارس، شرکت‌ها و سیاست‌گذاران مختلفی بوده تا تفکر سیستمی را آموزش دهد، از برنامه‌های خود برای برگزاری دوره‌های تفکر سیستمی در روستا می‌گوید: «ساختمان کناری را می‌خواهیم تبدیل به یک مرکز آموزشی کنیم که هم محل سکونت و هم کلاس برای آموزش داشته باشد. برای دانش‌آموزان ایده این است که با خانواده‌ها به این روستا بیایند و دوره‌های مشترکی برای آنها و خانواده‌هایشان برگزار شود.»

محمدعلی یک‌بار دیگر از دستاوردهای این چند ماه می‌گوید: «در این مدت بچه‌ها خیلی بزرگ و پخته شده‌اند. بچه‌ها قبل از این خیلی ارتباط با طبیعت به این معنی نداشتند که مثلا مرغ و گاو و حیوانات دیگر را به این‌صورت از نزدیک ببینند. قبلا شیر و تخم‌مرغ خورده بودند اما جوجه‌ای را بزرگ نکرده بودند که حالا برایشان تخم بگذارد و دوشیده شدن شیر گاو را ندیده بودند. اولین‌بار که یکی از مرغ‌ها تخم گذاشت و تخم‌مرغ را از لانه بیرون آوردند، دلشان نمی‌آمد آن را بخورند و جایی گذاشته بودند و نگاه می‌کردند. ما اواخر تابستان اینجا آمدیم. میوه درختان گردو و فندق رسیده بود و هر شب سنجاب‌ها برای خوردن گردو و فندق به حیاط ما می‌آمدند. ما در ایوان خانه می‌نشستیم تا آمدن سنجاب‌ها را نگاه کنیم. بعد فصل انار رسید و چیدن و آب گرفتن انارها و بعد فصل چیدن پرتقال و آب گرفتن نارنج و خلاصه تمام این مدت سرگرم تجربه کارهای جدید بوده‌ایم.»

حالا روز به نیمه رسیده است. زینب در بغل پدرش به خواب رفته، فاطمه مسیر کوه‌پیمایی را متفاوت از همیشه طی کرده و بقیه را پشت سر خود کشانده که با اعتراض مهدی هم روبه‌رو می‌شود. علی، ریحانه و مریم هم همین مسیر را ادامه می‌دهند.

تفکر متفاوت استاد دانشگاه در مورد تعداد فرزند

تصمیمات متفاوت خانواده اسماعیل‌زاده، به مهاجرت یا نحوه برخورد با فرزندان و ... خلاصه نمی‌شود. داشتن ٦ فرزند در آستانه چهل‌ سالگی آن‌ هم در دورانی که همه به زندگی بهتر در کنار فرزندان کمتر فکر می‌کنند، پرسش دیگری است که محمدعلی ریشه آن را گفت‌وگوهای جلسات شبانه خوابگاه دوران کارشناسی در دانشگاه علم و صنعت می‌داند: «مسائل زیادی دست‌به‌دست هم می‌دهد که یک خانواده تصمیم بگیرد فرزندان کمتر یا بیشتر داشته باشد یا اصلا داشته باشد یا نه. یک مسأله اینکه شاید برخی افراد جامعه ریشه فکری برای کارهای خود نداشته باشند.

آدم‌ها بیشتر بر مبنای فکرهای سطحی عمل می‌کنند. بیشتر نگاه می‌کنند ببینند دور و اطراف آنها چه می‌گذرد یا دیگران چه فکری نسبت به دیگر موارد دارند. در دانشگاه علم ‌و صنعت که بودیم در اتاقمان جلسات شب‌نشینی درباره خود زندگی، هدف زندگی، چرایی ازدواج و بچه‌دارشدن و کار و چیزهای دیگر داشتیم. دانشجویان دیگری هم برای شرکت در این جلسات به اتاقمان می‌آمدند. نزدیک به یک‌ سال و نیم این گفت‌وگوها طول کشید و همین جلسات یک عقبه فکری برای من شد. من به این جمع‌بندی رسیدم که برخی موارد که بسیاری از افراد جامعه آنها را درست می‌دانند، ممکن است چندان هم درست نباشند و حتی برای جامعه هم عامل آسیب شوند.

به همین دلیل در دوره کارشناسی با وجود اینکه دانشجوی مهندسی صنایع بودم، پایان‌نامه‌ام را با موضوع جمعیت انتخاب کردم چون احساس کردم کار دقیق و عمیقی در این زمینه انجام نشده است. ‌سال ۷۸ تا ۸۰ یک تحلیل ارائه دادم که با وضع رشد جمعیت کنونی، ۲۵‌ سال دیگر با مشکل نیروی کار روبه‌رو خواهیم بود. کاملا روند‌ها نشان می‌داد که با این پیش‌رانه‌های تکنولوژی، ورود زنان به بازار کار، افزایش سن ازدواج و تغییرات دیگری که در جامعه و سبک زندگی وجود دارد، نرخ رشد جمعیت به سمت منفی‌شدن پیش خواهد رفت.

این مطالعات منجر به این شد که من که با توجه به روند معمول جامعه تصمیم داشتم در ۲۸ سالگی و بعد از گرفتن مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد و سربازی رفتن و داشتن کاری پایدار ازدواج کنم، همان‌ سال ٧٨ در ٢١ سالگی تصمیم به ازدواج گرفتم. درباره تعداد فرزندان مناسب در خانواده، خیلی تحقیق و مطالعه کردم و بررسی‌هایم در حوزه‌های مختلف به این نتیجه رسید که تعداد فرزندان برای یک خانواده حداقل باید سه فرزند باشد.»

اما آقای اسماعیل‌زاده حالا در آستانه چهل‌ سالگی پدر ٦ فرزند است: «ما با همان ایده که حداقل سه فرزند داشته باشیم مسیر زندگی را شروع کردیم. روش مدیریت فرزندانمان هم این بود که بچه‌ها از اول مستقل بار بیایند و ما مدام نگوییم چپ بروید و راست بیایید. بچه‌ها چون از بچگی مسئولیت داشتند، الان به بچه‌های کوچک‌تر هم پشتیبانی می‌دهند. وقتی سه فرزند داشتیم شرایط جوری بود که احساس کردیم فضای خانوادگی‌مان برای حضور فرزند چهارم مناسب است و یک فرزند دیگر می‌تواند همراه لحظه‌های خوب زندگی و محیط صمیمی یادگیری و بالندگی‌مان باشد. این‌گونه شد که مریم به جمعمان اضافه شد و همین مسیر تا اینجا همراهی ریحانه و زینب با خانواده را در پی داشته و برای همراهی این فرزندان دوست‌داشتنی شکرگزار خداوند هستیم.»

در انتظار میهمانان دیگر

روز به نیمه رسیده، لبخندهای دسته‌جمعی با دوربین عکاسی ثبت شده و قرار است میهمانان تازه‌ای از راه برسند؛ روندی که در این چهار ماه بارها تکرار شده است. محمدعلی و همسرش نوع رابطه‌های آهکلان و دیدار فامیل را متفاوت از زندگی در شهرهای بزرگی مثل تهران می‌دانند و معتقدند که صله‌رحم برای آنها در حال معناشدن است. اما در تمام تصمیمات متفاوت این خانواده، خانم خانه چه نقشی داشته و تا چه اندازه تاثیرگذار بوده است؟ این سوالی است که پیش از این محمدعلی درباره آن گفته بود که «من سال‌هاست که گفت‌وگو درس می‌دهم و سعی کرده‌ایم که گفت‌وگو و تصمیم‌گیری جمعی در خانه خودمان هم جریان داشته باشد. در تمام تصمیم‌های مهم خانواده گفت‌‌و‌گو و رسیدن به اجماع نقش کلیدی دارد. همسرم همیشه در تمام تصمیم‌ها نقش کلیدی داشته و بچه‌ها هم متناسب با سن‌ و سال، در این تصمیم‌گیری‌ها حضور داشته‌اند.»

حالا و در آخرین لحظات همسرش می‌گوید که از زندگی در این روستا راضی است: «اول ترس و استرس داشتیم و با فضا آشنا نبودیم. الان اینجا احساس امنیت می‌کنیم و از هوا و طبیعت خوب اینجا استفاده می‌کنیم و علاقه‌مند هستیم که اینجا بمانیم.»

خورشید به نیمه ‌آسمان رسیده و ظهر آهکلان همچنان سرد است اما سرمای آن کمتر از حد انتظار است. حالا هر کسی در گوشه‌ای از حیاط یا داخل اتاق‌های خود به زندگی مشغول است.

پایگاه خبری ساعدنیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید.

دیدگاه ها
  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
تصویری بسیار قدیمی از 17 سالگی آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب/ساده زیستی رهبر از ابتدای زندگی (460 نظر) حضور چهره های فوتبالی در بیمارستان و روحیه دهی به علی دایی در عیادت از اسطوره فوتبال+ عکس/ مهدی رحمتی، عادل فردوسی‌ پور، کارلوس کی‌روش و ... (317 نظر) بهترین گردو ایران متعلق به کدام شهر است (278 نظر) میز عزای ساده و بدون تجملات مادر محسن کیایی، مجری برنامه صداتو +عکس/ روحشون شاد چه چهره دلنشینی داشتن (198 نظر) (عکس) دمپایی‌های لاکچری بچه‌های دهه شصت / هر کی از اینا برای بچش می‌خرید خیلی لاکچری بود ... (193 نظر) (عکس) زیبایی بی حد و اندازه روژان سریال نون خ در عکسی که هدیه بازوند در اینستاگرامش منتشر کرد / مهیار حق داره این قدر عاشقش باشه ... (99 نظر) تصویری از خانه ابدی همسر جوان فریبا نادری/ روحش شاد و یادش گرامی (69 نظر) رونمایی از نوزاد خوشگل و بامزه ریما رامین فر، همای پایتخت+عکس / عاشقانه های ریما و امیر جعفری ارزش صد بار دیدن رو داره👌 (64 نظر) خلاقیت خنده دار و هوشمندانه قصاب اهوازی برای فریب گوسفند و قربانی کردنش حماسه آفرید+عکس/ مغز تو رو باید طلا گرفت😂 (54 نظر) خونه زندگی رحمان رحیم سریال پایتخت (مصطفی و مجتبی بلال حبشی) در واقعیت به سبک سلیقه 90 درصد ایرانی ها/ خونه نگو سمساری بگو😅 (44 نظر) شعرخوانی زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب/ سرشارم از جوانی، هرچند پیر دهرم...+ویدیو (40 نظر) رونمایی از خواهر زیبا و واقعی رحمان و رحیم پایتخت / فقط شباهت بی حد و اندازه به برادراش+عکس (38 نظر) میز عزای شیک پسر نسرین مقانلو با گل آرایی منحصر به فرد و شمع و تسبیح/ حیف جوونیش+عکس (35 نظر) علی دایی: دکترها گفته بودند شاید زیر عمل زنده نمانم+عکس/ همیشه عضو خانواده پرسپولیس هستم/ همه درآمدم را در ایران سرمایه‌گذاری کردم (32 نظر) خلاقیت خنده دار قصاب اصفهانی در کشاندن مشتری به مغازه با تزئین فوق خلاقانه کله پاچه‌ها+عکس/ خوش ذوقی از در و دیوار میریزه😂 (28 نظر)
دیگران می‌خوانند   
نگاهی به گل آرایی فوق زیبا و شیک مراسم ترحیم رضا داوودنژاد/ واقعا حیف جوونیش+عکس خوشحالی به سبک امیرمحمد یزدانی ستاره کشتی ایرانی بعد از شکست رقیب/ همیشه بدرخشی قهرمان +فیلم سیلی محکم عسل بدیعی به صورت رامتین پناهی، صفی‌الدوله سریال گیلدخت/ خیلی حرص من را درآوردی+عکس تصویری از 2 قلوهای بامزه و کیوت مجید صالحی بازیگر خوش اخلاق سینما و تلویزیون/خدا حفظشون کنه نگاهی به طراحی خلاقانه ماکت فیگور علی دایی /چه بامزه ساخته شده +عکس سورپرایز علی دایی توسط مردم عادی در روز تولدش/ چه خوشحال شد اسطوره +فیلم رونمایی رضا گلزار از برادرزاده ناز و بانمکش/ ماشاءالله خانوم کوچولو چقدر خوشگل و ماهه+عکس نگاهی به حیاط باصفا و سرسبز خانه مجتبی میرزاجانپور والیبالیست نامی کشورمان/ حیاط نگو باگو بهشت بگو +عکس فال شمع روزانه امروز شنبه 8 اردیبهشت 1403 فال روزانه امروز شنبه 8 اردیبهشت ماه 1403 فال ابجد روزانه شنبه 8 اردیبهشت 1403 فال قهوه با نشان روز شنبه 8 اردیبهشت ماه 1403 فال انبیاء روزانه شنبه 8 اردیبهشت ماه 1403 فال حافظ با تفسیر روز شنبه 8 اردیبهشت 1403 + فیلم تغییر چهره هوش پران هیوبوی سریال افسانه جومونگ بعد از 18 سال+عکس نگاهی به ماشین آنتیک و هوش پران شهاب حسینی/ سوپراستار ایران عاشق این کادیلاک خفن است+ویدیو خلاقیت یک ساله چند زندانی به ظاهر باهوش برای فرار از زندان حماسه ساز شد/ خسته نباشین واقعا+ویدیو رونمایی از شوهر باکلاس و خوشتیپ فرناز رهنما، نازنین سریال ساختمان پزشکان/ ایشالا به پای هم پیر بشین+عکس رونمایی از تیپ و استایل شیک و امروزی مجید یاسر؛ بهنام سریال نون خ/ تو خیابون اصلا قابل شناسایی نیست+عکس جشن تولد ساده و خلوت ماشاالله وروایی، عمو کاووس 74 ساله سریال نون خ در گوشه شیک خونه‌اش+عکس رونمایی از عجیب الخلقه‌ترین سگ های دنیا/ از موهای کراتینه شده تا پوست ماکارونی شکل+عکس رونمایی از شغل دوم و باکلاس ابوالفضل پورعرب، حشمت سریال شهرزاد+عکس تصاویری از چیدمان دکورهای خاص خانه بهرام رادان و مینا مختاری و آینه چشم نواز روی دیوار/ چای در کنار این دسته گل زیبا قطعا لذت بخشه! ایده تاثیرگذار یک راننده تاکسی برای بهتر کردن حال مسافرها/ چقدر خوش بحال مسافرهاشه! ماجرا عاشق شدن سوسن پرور روی پشت بام خانه/ رفته تیرچراغ برق رو بترکونه عاشق شده🤣 4 عارضه مخرب مصرف خودسرانه ویتامین دی / اگر تو هم خودسر ویتامین D مصرف میکنی این مطلب برای توست! این قلعه ایرانی در قزوین زمانی تحت نظر میمون اداره می‌شد+عکس ویدئو وحشتناکی از غارت گنجینه ارزشمند جیرفت در جنوب کرمان/ گنجینه ای که بدست قاچاقچیان از وطن ما خارج شد برنامه عالی صداوسیما که توسط رهبر معظم انقلاب تحسین شد/ خیلی اوقات دلم نمی‌آید که برخیزم و بروم+عکس (ویدئو) روش‌های نوین محسن تنابنده، نقی سریال "پایتخت" برای انتخاب بازیگر / تو دستشویی رحمان و رحیم رو انتخاب کرد 😂 (عکس) صندلی خاص بهاره افشاری، بیتای سریال "فاصله ها"، که برادرش واسش طراحی کرده/ بیشتر تخت پادشاهی مدرنه عکس خانواده 3 نفره حدیث میرامینی در کنار همسر و پسر بانمکش/ چه ژستی هم گرفتن😎 (عکس) خواهر ناز رحمان و رحیم سریال پایتخت / موهاش مثل داداشاش فرفریه! عکس تازه منتشر شده از نعیمه نظام دوست در کنار سه خواهر و مادرش/ هرسه خواهر کپی همند، فقط نعیمه شبیه هیچکدوم نیستا 7 عکس مشهور از لحظه دلخراش اعدام در طول تاریخ با شیوه های متفاوت/ میدانید علت اعدام این افراد چه بود؟ (ویدئو) لحظه اشکبار خداحافظی شهاب حسینی و هانده ارچل در سینمایی "مست عشق"/ سکانس فیلم (ویدئو) ایده غافلگیرکننده عروس و داماد جوان، جشن عروسی را به عزا تبدیل کرد😔/ اگه دلشو نداری، نبین! (عکس قدیمی) تغییر جنسیت اولین پسر ایرانی رسانه ای شد آخرین وضعیت 6 مرزبان ایرانی که توسط طالبان بازداشت شدند خلاقیت تحسین برانگیز یک خانم معلم دلسوز برای دانش آموز بیمارش/ دست مریزاد واقعا+عکس
تیتر امروز   
فال شمع روزانه امروز شنبه 8 اردیبهشت 1403 فال روزانه امروز شنبه 8 اردیبهشت ماه 1403 فال ابجد روزانه شنبه 8 اردیبهشت 1403 فال قهوه با نشان روز شنبه 8 اردیبهشت ماه 1403 فال انبیاء روزانه شنبه 8 اردیبهشت ماه 1403 فال حافظ با تفسیر روز شنبه 8 اردیبهشت 1403 + فیلم این قلعه ایرانی در قزوین زمانی تحت نظر میمون اداره می‌شد+عکس 4 عارضه مخرب مصرف خودسرانه ویتامین دی / اگر تو هم خودسر ویتامین D مصرف میکنی این مطلب برای توست! برنامه عالی صداوسیما که توسط رهبر معظم انقلاب تحسین شد/ خیلی اوقات دلم نمی‌آید که برخیزم و بروم+عکس آخرین وضعیت 6 مرزبان ایرانی که توسط طالبان بازداشت شدند یک خبر خوش برای کنکوری هایی که در سیل گیر کردند اولین تصاویر از دانشجویان پزشکی دارالفنون در دوران قاجار/ تدریس عملی در خانه بیماران انجام می‌شد! آوازخوانی زیبا و دلنشین منوچهر هادی برای دخترش/ حواشی داغ امروز جمعه 7 اردیبهشت 1403 فال روزانه امروز جمعه 7 اردیبهشت ماه 1403 فال شمع روزانه امروز جمعه 7 اردیبهشت 1403
منتخب روز   
عکس عروسی امیر جعفری و ریما رامین‌فر، همای سریال پایتخت فیک و تقلبی از آب درآمد / هوش مصنوعی داره وارد مراحل ترسناکی میشه! (عکس) تیپ و استایل فوق‌العاده شیک و لاکچری یاورِ سریال فاصله‌ها بعد از 14 سال در عربستان سعودی / ببینیدش نمی تونید بشناسید! فروش ویلای روف گاردن دار و استخر دار حسن جوهرچی، فرهاد سریال فاصله‌ها توسط دخترش در شمال ! / در منطقه‌ای تهرانی نشین!!! سلفی دونفره نعیمه نظام دوست با سلطان کمدی ایران که یکسال حق نداشت منتشرش کنه! / چه ست آدیداسی پوشیده مهران مدیری ... سلفی آسانسوری علیرضا نیکبخت با همسر دومش که بیشتر از جانش او را دوست دارد / کراش دهه هشتاد فوتبال ایران حالا مرد زندگی شده ... (عکس) تعجب کاربران خارجی فضای مجازی از حجاب کامل همسر ستاره لیورپول / دنیا با حجاب جای زیباتری نیست؟ (عکس) بیتابی همسر و فرزندان شهرام عبدلی، بازیگر نقش مهران در سریال فاصله‌ها، بر سر پیکر بی جان او / تو کاری با دلم کردی که فکرشم نمی کردم ... (عکس) همبازی بودن آقای بیاتی، خواستگار فهیمه در پایتخت 5 با بازیگر معروف در فیلم نوستالژیک دهه شصتی / روحش شاد ... ویدئویی باورنکردنی از مرد سومالیایی که با نصف مغزش زندگی می کند/ بیچاره چه بلایی سرش اومده رودررویی با یک تمساح آن‌ هم فقط با یک ماهیتابه +فیلم