متن آهنگ پس چرا عاشق نباشم از محسن ابراهیم زاده
من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد پس چرا ، پس چرا عاشق نباشم من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست من که میدانم اجل ، ناخوانده و بی دادگر سرزده می اید و راه فراری نیست نیست من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد پس چرا ، پس چرا عاشق نباشم من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد پس چرا ، پس چرا عاشق نباشم من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست من که میدانم اجل ، ناخوانده و بی دادگر سرزده می اید و راه فراری نیست نیست من که می دانم به دنیا اعتباری نیست نیست بین مرگ و آدمی قول و قراری نیست نیست من که می دانم شبی ، عمرم به پایان می رسد نوبت خاموشیِ من ، سهل و آسان می رسد پس چرا ، پس چرا عاشق نباشم