امام خمینی سیاست را با طعم و رنگ و بوی الاهیات می فهمید و با تربیت نفس خویش و آزادی از آز و شهوت؛ شجاعت در عرصه سیاست را به دست آورده بود؛ شجاعت و نترسی اومحصول درخت عرفان بود.
ساعدنیوز: برخی معتقدند که اندیشه فلسفی-حکمی-عرفانی امام خمینی هیچ ارتباطی با نهضت ایشان ندارد و اساساً امام خمینی در مقام یک فیلسوف باید جدای از امام خمینی در مقام یک مرجع و رهبر جامعه اسلامی لحاظ شود. نظر حضرتعالی در این خصوص چیست؟
دکتر بهمن اکبری: امام "معلم و متعلم عرفان فلسفی" بود و عمری در این راه سپری کرده بود؛ او آزموده "حکمت و عرفان" بود و در محضر استادش مرحوم شاه آبادی سیاست ورزی را با طعم عرفان آموخته بود. او پیش و بیش از آنکه دلباخته کنش سیاسی باشد؛ سالک عرفانی و حکیم فیلسوف بود او سیاست را با طعم و رنگ و بوی الاهیات می فهمید و با تربیت نفس خویش و آزادی از آز و شهوت؛ شجاعت در عرصه سیاست را به دست آورده بود؛ شجاعت و نترسی اومحصول درخت عرفان بود. او خود را در وادی مقدس دیده بود که باید از تعلق به غیر و از خوف از غیر رها می شد او خلع نعلین کرده بود و از این رو زیست ساده برایش تبلیغات و پاراپاگاندا نبود.
او جز این زیست را نیاموخته بود و مدتها بود که از آز و طمع بدر آمده بود و در پی گمشده خویش بود و انقلاب را کار نیمه تمام خود می دانست و پس از آن با روحی آرام و نفسی مطمئن جان عاریت را به دوست می سپرد. او عارف فیلسوف و فیلسوف حاکم بود و مدینه فاضله اش تشکیل حکومت اسلامی. لذا "ولایت فقیه" را عصاره فهم دقیق و عمیق خود می دانست؛ این تِرم در مکتب او سیاست ورزی و انقلابی گری و حزب سازی و جناح بازی نبود؛ ولایت فقیه برای او تئوری پیوند جان و جهان بود. او آنچنان در حکمت دقیق و رقیق و لطیف شده بود که به مقام شاعری رسیده بود و در بیان آنچنان پاک و صمیمی شده بود که به مقام ساحری دلها رسیده بود (ان من الشعر لحکمه و ان من البیان لسحرا).
سعدی نیز در بیان شاعری خود گفته است که
همه قبیله من "عالمان دین" بودند
مرا "معلم عشق تو" شاعری آموخت.
مردم کلیدواژه انقلاب خمینی بود؛ زیست با مردم و درک خواست مردم و اولویت رفاه و آسودگی عامه مردم، گفتمان انقلابی او را شکل می داد؛ او مردم را تجلی خواست و اراده خدا تلقی می کرد.
ساعدنیوز: یکی از نکات برجسته انقلاب اسلامی، رویکرد فرهنگی نهضت بود و عمده مطالبات مطروحه از سوی امام، سویه فرهنگی داشت. و اصلاً عامل اصلی شکل گیری انقلاب نیز به نقطه جوش رسیدن تضادهای فرهنگی حاکمیت و مردم بود؛ ولی بعد از استقرار حکومت اسلامی اساساً سیاست، فرهنگ را به حاشیه راند و معادلات قدرت بدون لحاظ فرهنگ شکل گرفت. چرا رویکرد فرهنگی انقلاب اسلامی نتوانست تداوم یابد؟
دکتر بهمن اکبری: امام از منظر دین به جهان پیرامونی می نگریست؛ او دین و الاهیات را برای سفر چهارم عرفانی خود(سیر از سوی خدا در میان مردم و برای مردم") می دانست او هرگز در لباس یک دیپلمات و یا انقلابی سیاسی ظاهر نشد او برای خود تعهد و مسئولیت الاهی و آسمانی تعریف کرده بود و به این معنا انقلابی فرهنگی را رقم زد و لذا گذر از اولویت فرهنگی به اولویت سیاسی و یا نظامی نامناسب بود.
ساعدنیوز: غفلت از کدام بخش از میراث اندیشگانی امام خمینی به اعتقاد حضرتعالی، بیشترین ضربه را به انقلاب اسلامی وارد کرده است و نیاز مبرم به رجوع به این بخش از میراث امام برای ترمیم آسیب ها است؟
دکتر بهمن اکبری: مردم کلیدواژه انقلاب خمینی بود؛ زیست با مردم و درک خواست مردم و اولویت رفاه و آسودگی عامه مردم، گفتمان انقلابی او را شکل می داد؛ او مردم را تجلی خواست و اراده خدا تلقی می کرد چون دل مردم را در دست خدا می دانست که به سمت انقلاب چرخیده بود و همیشه دو واژه خدا و مردم را با هم بکار می برد و گویا هر دو واژه برای او یک معنا و داشت یک بیان را تداعی می کرد.
ما باید عمیقا به مردم احترام بگذاریم با آنها باشیم و با آنها دردها و رنجها را حس کنیم. حاکمیت راهی جز پذیرش خواست عموم مردم ندارد.
ساعدنیوز: امام خمینی به انقلاب اسلامی یک نگاه صرفاً ملی نداشت و آن را در مقیاسی جهانی می دید به این معنا که معتقد بود که این انقلاب به تمام مستضعفان جهان تعلق دارد و بحث صدور انقلاب اسلامی نیز در حول همین ایده شکل گرفت. بفرمایید معنای صدور انقلاب اسلامی آیا حضور میدانی جمهوری اسلامی در خارج از مرزها بود یا استیلای فرهنگی فکری؟
دکتر بهمن اکبری: امام حرکت خود را در تراز ادامه راه انبیا میدانست و شاید انجام کار نیمه تمام آنان. او خود (بلکه همه فقهیان) را مامور به "تشکیل حکومت اسلامی" می دانست و فقیهان را در این وظیفه با پیامبر اکرم هم تراز می شمرد. از سوی دیگر محیط وظیفه خود را همچون پیامبر ص جهان بشریت می دانست: (انا ارسلناک کافه للناس و یا هدی للناس). او در پی صادرات انقلاب نبود بلکه معتقد به صدور انقلاب بود وی صدور را به معنای گسترش طبیعی نورانیت انقلاب می دانست همچون شعاع خورشید که مرزها و محدودیتهای جغرافیایی و سیاسی و فرهنگی را درنوردیده و به قلب مردمان جهان نفوذ کرده بود. و این نفوذ قابل ردیابی بود و واقعیت داشت.
ساعدنیوز: امروز بحث از "آینده ایران" داغ تر از همیشه است و دلسوزان وطن به هر نحوی تلاش در نجات کشور از کوران بحران هایی است که به دلیل سؤمدیریت ها در این سال ها به وجود آمده است. چه ظرفیت هایی در نظام اندیشگانی امام خمینی و دیگر پیشروان نهضت و متفکرین اوایل انقلاب اسلامی وجود دارد که با رجوع به این میراث فکری می توان آینده بهتری را برای ایران رقم زد؟
دکتر بهمن اکبری: امام احیاگر گفتمان قدرت مردم" بود. عمیقا به نقش مردم در تحولات و توسعه کشور معتقد بود او اکسیر "حضور مردم" را برای حل هرگونه بحران داخلی و یا خارجی یافته بود. دلبستگی میان او و امت آنچنان عمیق شده بود که جملات عاشقانه میان او و مردم جریان یافت(مردم: روح منی خمینی و امام: هرچه داریم از مردم است ... یک موی کوخ نشینان را به هزاران کاخ نشین نمی دهم. و...) ما باید عمیقا به مردم احترام بگذاریم با آنها باشیم و با آنها دردها و رنجها را حس کنیم. حاکمیت راهی جز پذیرش خواست عموم مردم ندارد.