به گزارش سرویس روانشناسی پایگاه خبری ساعدنیوز، زندگی با فردی که از اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) رنج میبرد، میتواند هم برای خود فرد و هم برای اطرافیانش چالشبرانگیز باشد. تماشای عزیزی که در چرخه بیپایان افکار مزاحم (وسواس فکری) و رفتارهای تکراری (وسواس عملی) گرفتار شده، اغلب باعث سردرگمی، ناامیدی و نگرانی میشود. بسیاری از افراد از روی محبت تلاش میکنند به عزیزشان کمک کنند، اما ندانسته رفتارهایی را انجام میدهند که ممکن است این چرخه را تقویت کند.
درک این نکته ضروری است که بیماری وسواس فکری یک ضعف شخصیتی یا یک "عادت بد" نیست، بلکه یک اختلال روانپزشکی پیچیده با ریشههای بیولوژیکی و روانی است. بنابراین، نحوه رفتار با فرد مبتلا به وسواس نیازمند آگاهی، صبر و رویکردی هوشمندانه و مبتنی بر اصول روانشناسی است. این مقاله به شما کمک میکند تا بهترین راه برای حمایت از بیمار وسواس را بیاموزید و نقشی سازنده در مسیر بهبودی او ایفا کنید.
قبل از هر اقدامی، باید در مورد OCD اطلاعات کسب کنید. این اختلال دو بخش اصلی دارد:
وسواس فکری (Obsessions): افکار، تصاویر یا تکانههای ناخواسته، مزاحم و تکرارشونده که باعث اضطراب یا پریشانی شدید میشوند. (مثال: ترس از آلودگی، شک و تردید مداوم، افکار پرخاشگرانه یا نیاز شدید به نظم و تقارن)
وسواس عملی (Compulsions): رفتارهای تکراری یا اعمال ذهنی که فرد احساس میکند مجبور به انجام آنها در پاسخ به یک وسواس فکری است. این اعمال برای کاهش اضطراب یا جلوگیری از وقوع یک رویداد ترسناک انجام میشوند. (مثال: شستشوی بیش از حد دستها، چک کردن مکرر قفل در، شمارش یا تکرار کلمات)
نکته کلیدی: فرد مبتلا به وسواس از انجام این کارها لذت نمیبرد؛ بلکه احساس میکند برای کنترل اضطراب خود «مجبور» به انجام آنهاست. درک این تمایز، اساس همدلی واقعی است.

یکی از بزرگترین اشتباهاتی که اطرافیان مرتکب میشوند، مشارکت در رفتارهای اجباری فرد است. ممکن است برای کاهش اضطراب کوتاهمدت عزیزتان، در را برایش چک کنید، به او اطمینانبخشی بیش از حد بدهید یا در شستشوی وسواسگونه به او کمک کنید. این کار که «سازگاری» نامیده میشود، در بلندمدت مانند بنزین ریختن روی آتش است و بیماری وسواس فکری را تقویت میکند.
به جای مشارکت، احساس او را تأیید کنید: به جای اینکه بگویید "نگران نباش، در تمیز است"، بگویید: "میبینم که خیلی مضطربی و این فکر آلودگی اذیتت میکنه. خیلی سخته که با این حس بجنگی."
مرزهای سالم تعیین کنید: با مهربانی اما قاطعانه توضیح دهید که دیگر در انجام مراسم وسواسی به او کمک نخواهید کرد، زیرا این کار به ضرر اوست. مثلاً بگویید: "من تو رو خیلی دوست دارم، اما برای اینکه بهت کمک کنم بهتر بشی، دیگه نمیتونم بهت اطمینان بدم که دستهات تمیزه."

مؤثرترین راه برای حمایت از بیمار وسواس، تشویق او برای مراجعه به یک متخصص سلامت روان است. شما نمیتوانید و نباید نقش درمانگر را بازی کنید. بهترین روشهای درمان وسواس عبارتند از:
درمان شناختی-رفتاری (CBT): بهویژه تکنیکی به نام مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP) که استاندارد طلایی درمان OCD محسوب میشود. در این روش، فرد به تدریج با ترسهای خود (مواجهه) روبرو میشود و یاد میگیرد که از انجام رفتارهای اجباری (جلوگیری از پاسخ) خودداری کند.
دارو درمانی: داروهای مهارکننده بازجذب سروتونین (SSRIs) اغلب برای کاهش شدت علائم تجویز میشوند.
نقش شما حمایت از این فرایند است. میتوانید در یافتن یک درمانگر خوب به او کمک کنید، او را تا جلسات درمانی همراهی کنید یا فقط شنونده خوبی برای تجربیاتش از درمان باشید.
نحوه صحبت کردن شما تأثیر زیادی بر فرد مبتلا به وسواس دارد. از انتقاد، سرزنش یا مسخره کردن رفتارهای او جداً خودداری کنید. جملاتی مانند "باز شروع کردی؟" یا "دست از این کارهای مسخره بردار" بسیار مخرب هستند.
از جملات "من" استفاده کنید: به جای "تو همیشه خونه رو به هم میریزی"، بگویید: "من وقتی میبینم همه چیز باید طبق یک نظم خاص باشه، احساس خستگی میکنم."
موفقیتهای کوچک را جشن بگیرید: اگر عزیزتان توانست حتی برای چند دقیقه در برابر یک رفتار اجباری مقاومت کند، او را تشویق کنید. بهبودی یک فرآیند تدریجی است.
صبور باشید: بهبودی از OCD زمانبر است و ممکن است با فراز و نشیب همراه باشد. صبوری و حمایت مداوم شما بسیار ارزشمند است.
رفتار با فردی که با بیماری وسواس فکری مبارزه میکند، مسیری است که نیازمند ترکیبی از عشق، صبر، دانش و تعیین مرزهای سالم است. به یاد داشته باشید که شما در این مسیر تنها نیستید و حمایت از خودتان نیز به همان اندازه اهمیت دارد. با آموزش خود، تشویق عزیزتان به درمان حرفهای و ارائه یک محیط امن و حمایتگر (بدون مشارکت در اجبارها)، میتوانید به جای بخشی از مشکل، به بخش مهمی از راهحل تبدیل شوید. حمایت از بیمار وسواس به معنای توانمندسازی او برای مقابله با اختلالش است، نه تسلیم شدن در برابر آن. این رویکرد آگاهانه، بزرگترین هدیهای است که میتوانید به او و به خودتان بدهید.
برای مشاهده سایر مطالب مرتبط با روانشناسی اینجا کلیک کنید