به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساعد نیوز به نقل از مهر، با صدای شات های پی در پی عکاسان در حالی که گوشه تخت بیمارستان سر درگریبان کز کرده است، ناگهان نگاه پرحسرتش را به سمت دوربین ها می چرخاند و ثانیه ای اطرافش را نگاه می کند و دوباره در لاک خود فرو می رود.
چه فرقی می کند عکس ها برای چه از او گرفته می شود! تروریست چگونه او را از آغوش گرم پدر و مادرش جدا کرد؛ حالا دیگر آه و حسرت جای خنده ها و شادمانی های کودکانه اش را گرفته است.
آرتین سرایداران شش ساله باید به جای اینکه از دوچرخه اش بگوید که در زیرزمین خانه قائم کرده تا هر وقت دلش خواست سوارش شود یا از هیجان بازی با اسباب بازی هایش برای دوستانش بگوید، یا از مداد رنگی هایش بگوید که در جامدادی گذاشته تا خدای نکرده گم نشوند و دست هیچ کس به آنها نرسد؛ از پدر، مادر و برادرش می گوید از آنهایی که به فاصله یک چشم برهم زدن در حادثه تروریستی شاهچراغ شهید شدند.
او می گوید: «تفنگ زده بودند…با مامانم، بابام، داداشم، اومده بودیم زیارت… داشتیم می رفتیم سوار ماشینمون بشیم که تفنگ زدن…».
حالا او باید به جای کشیدن نقاشی های یک خانواده پنج نفره از پدر، مادر، خواهر و برادرش، بار غمی را به دوش بکشد. آرتین حالا تنها شده و تنهایی هایش را شاید هیچکس درک نکند.
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش
2 سال پیش