این روزها، صحنه دردناک و اندوهبار غزه، برای آن دسته از دلباختگان غرب که آن را کعبه آمال و اتوپیای خود میپنداشتند، بسیار درسآموز و عبرتانگیز شده است.
غرب که در نگاه بسیاری از شرقیان، جهانسومیها و خاصه خاورمیانهایها، مهد آزادی و حقوقبشر انگاشته میشد، با دفاع بیشرمانه از نسلکُشی ددمنشانۀ شرّ مطلق زمانه ما یعنی رژیم کودککش و غاصب صهیونیستی، بهسان کوهی از یخ در معرض آفتابِ حقیقت قرار گرفت و آب شد.
غربگریانِ خوشباور در صحنۀ غزۀ مظلوم، بدون روتوش کارتلهای رسانهای و هژمون دروغین مدیایی، به خوبی دیدند که چگونه از بایدنِ آمریکا، تا ماکرونِ فرانسه و شولتز صدراعظم آلمان، دستهایشان به خون پاک کودکان فلسطینی آغشته است.
و چه دقیق تاریخ تکرار شد. میلیتاریسم متکی بر غرب و آمریکا که 8 سال، مردم بیگناه و بیدفاع غیرنظامی در شهرها و جایجای سرزمین ایران را با تجهیز تسلیحاتی صدام، مورد هدف قرار میداد و به خاک و خون میکشید حالا در غزه مشغول غصابی، سلاخی و ذبح هزاران انسان است.
غربگرایان حالا، البته آن دسته که انصاف و وجدان در ضمیرشان هنوز هست که معتقدیم بسیارند و فراوان، با دیدن غزه و ماجراهای تلخاش، مبتلا به زخمی عمیق و کاری شدهاند. نمایهای از سندروم پاریس.
راستی؛ سندروم پاریس چیست؟
این سندروم یک توهم گذرا است که گردشگران شهر پاریس را تحتتأثیر قرار میدهد، بهطوری که این گردشگران تصورشان از پاریس، بسیار فراتر از واقعیت بوده، اما حال که آن را از نزدیک دیدهاند، نمیتوانند بین تصور ایدهآل خود و واقعیت، تطابق برقرار کنند. این توهم ممکن است همراه با آزار و اذیت، اضطراب و سایر علائم جسمی همراه شود.
این سندروم بیشتر گریبانگیر گردشگران ژاپنی میشود. زیرا پاریس در فرهنگ ژاپن بسیار پُر رنگ بوده و در تبلیغات نیز به صورت کاملاً رویایی به مردم نشان داده میشود. پس زمانی که گردشگران ژاپنی به پاریس میآیند، چیزی کاملاً متفاوت با تصورات ایدهآل خود مشاهده میکنند.
دقیقاً همان حال و حالتی که این روزها، علاقهمندان فرهنگ و سیاست از جنس غربی، گرفتار آن شدهاند.
برای درمان سندروم پاریس، معمولاً «بازگشت به محل زندگی و خانه» تجویز میشود. با استفاده از این نسخه است که میتوان گفت، غربدوستان منصف و با وجدان، مانند گرفتاران سندروم پاریس، کافی است به خانه خود بازگردند و فضیلتهای فرهنگ شرقی را دریابند و از غصاب و کودککش تبرّی جویند. همین.