حضور 22 ساله سردار سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی در خط مقدم مبارزه با صهیونیسم و آمریکای جنایتکار در منطقه و در کسوت فرماندهی مقتدر سپاه همیشه پیروز و جاویدان قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی برگهای زرینی را در تاریخ مقاومت اسلامی رقم زده است. مدیریت درخشان حاج قاسم سلیمانی نشانه بینش قوی حرفه ای و ایمان قلبی پاک و محکم اوست. اخلاص این سردار رشید سپاه اسلام واقعاً نمونه است. کسی با این درجه از قدرت، رئوف و مهربان به خلق خدا است و این همه ریشه در اخلاص ایشان دارد. عزت سلیمانی ریشه در اخلاص سلیمانی دارد. باور به صراطی که این شهید والامقام در آن گام نهاده بود، وی را تا درجه رفیع شهادت و سکنی گزیدن در قرب الهی رهنمون شد. دکتر فرهاد زیویار عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و رئیس بسیج اساتید پژوهشگاه طی یادداشتی اختصاصی برای ساعد نیوز به مناسبت سالگرد شهادت شهید بزرگوار اسلام سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی، به مقایسه رابطه حاج قاسم با رهبری معظم انقلاب با رابطه عمار و امیر المؤمنین علی (ع) پرداخته است.
نبی مکرم اسلام ص: عمار با حق است و حق با عمار ـ عمار گرد حق میچرخد هر جا که باشد ـ و قاتل عمار در آتش است.
زمانه عمار و علی (ع) دوره فتنه و فضای گرگ و میش است حق و باطل به هـم مخلـوط شـده اسـت چون در جبهه مقابل امام علی (ع) کفّّار قرار ندارند. نماز و قـرآن هـم مـیخواندنـد و ظواهر را هـم رعایت می کردند. در آن زمانه، فرمانده و سربازانی چون عمار به کار می آیند. تیغ و شمشیر امـام معصوم (ع) بـه عنوان عمود خیمه و سپر همه بلاها کُُند شده است. ورود عمارها در روشـنگری و جهـاد اصـغر و اکبـر بـا دشمن ، شمشیر امام را برنده میکند.
در دوران فتنه تشخیص حق و باطل سخت و پیچیده است. البته این مایه شگفتی است.
ابن ابی حدید از دانشمندان اهل سنت، در این باره می گوید: عجبا از مردمی که به خاطر وجود امام علی (ع) حق را نمی شناسند ولی با وجود عمار به حق بودن علی پی میبرند.
ولی واقعیتی است که در دوران فتنه عیان میگردد؛ چـون در حـال و هـوای غبـارآلود و گـرگ و مـیش، تاریکی و روشنایی با هم مخلوط میشوند. در دوره غبارآلود فتنـه، خورشید (امام و رهبـر) قابـل فهـم و روئیت نیست و ممکن است کاری را که شاگرد و سرباز مکتب امام (ع) میتواند انجام دهد در فهم عامـه و رساندن به مقصود امکانپذیرتر باشد.
این سیره و روش را عمارها، از امامان خود یاد گرفته اند و تا پای جان هـم از آن دریغ نمـیکننـد. امـام علی (ع) با جانفشانی ـ برای پیامبر ـ امام حسین (ع) برای امام حسن (ع)
این صورت و شمایلی از مکتب حقایق است که هرکس در آن شاگردی و سربازی کنـد حتمـاد در جایگاه مکتب سازی و هویت سازی قرار خواهد گرفت.
در مکتب حقایق پیش ادیب عشق هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
قاسم سلیمانی شاگرد مکتب سیدعلی و انقلاب اسلامی است او در وصیت نامه اش اینگونه بیان میکند:
خداوندا! تو را شکرگزارم که پس از عبد صالحت خمینی عزیز، مرا در مسیر عبد صالح دیگری که مظلومیتش اعظم است بر صالحیتش، مردی که حکیم امروز اسلام و تشیّع و ایران و جهان سیاسی اسلام است، خامنه ای عزیز که جانم فدایِ جان او باد قرار دادی.
قاسم سلیمانی جان و تنش و خود را فدای حرم و حریم اهل بیت و مکتب سیدعلی کرد. حیات و عمـرش صرف جهاد در این راه و شهادتش هم مانند شهادت عمار، چراغ راه خیلی از راه گم کردگان شد.
او که در 22 بهمن سال 1357 با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران به رهبری امام خمینی (ره) در این مکتب ثبت نام کرد و بدون آنکه تغییر مکـان و مهـاجرتی در آفـاق داشـته باشـد از مدرسـه تربیتـی خانواده و کرمان ایران، وارد مکتب جدیدی به نام انقلاب اسلامی شد با وقوع جنـگ و دفـاع مقـدس و هجمه به انقلاب اسلامی و ایران ـ به عنوان شاگرد و سرباز ، پا به میدان گذاشته کار خود را شـروع کـرد و خود را در جاده معرفتی سفر من الخلق الی الحق قرار داد. این مسیر معرفتی در میان مـردم (خلـق) و بـا دفاع از هویت، دین و کیان مردم آغاز و تا آخرین لحظات عمر ادامه پیدا کرد. مدرسه و مکتـب او مکتـب عشق بود. البته در این مدرسه یا دانشگاه،حاج قاسم به سبک و سیاق سایر مراکز آموزشی و تربیتی عمـل نمی کرد چون از واحد ـ نیمسال ـ ترم و لیسانس و فوق لیسانس، دکتری و حتی فراتر از آن کلاس در س خارج فقه و اصول خبری نیست که البته همه اینها در جای راه خود، مورد احترام و لازم هسـتند کما این که دانش آموزان و طلبه های این مکتب ممکن است مراتب علمی و مدارکی هم داشته باشند امّّـا در اینجا مدارک و مدارج اصالت ندارد و مرتبه و درجه بر سر و دوش گذاشته نمیشود بلکه سیره و رفتار فرد موجب سوار شدن بر آن مدارج و مدارک میشود. حاج قاسم طلبۀ و دانش آموخته ممتاز حوزه و دانشـگاه نبود و دروس و واحدها و مراتب دانشگاهی را با حفظ احترام به همه اساتید و علمای بزگوار، را به صورت متـداول تا دکتری و استاد تمامی و... طی نکرده بود و ادعایی هم در این زمینه نداشت و اصلا اهـل ادعا و دیده شدن نبود اما با این سیره و منش و نهایتاً شهادت آنچنان دیده شد که برای دفاع از حر م اهل بیـت و مقتدایش (سیدعلی) فضای غبارآلود و فتنه را کم اثر کرد. و به مرتبـه و درجـه ای رسـید کـه بزرگـان وفارغ التحصیلان بسیاری از مکاتب در مقابلش ادای احترام کرده و حتی سرتعظیم فرود آوردند .