تا همین لحظه اکنون؛ آمار جنایات رژیم غاصبِ کودککُش که شرّ مطلقِ عصر و زمانه ماست در غزۀ مظلوم (منطقهای در درازای 41 کیلومتر و پهنای 6 تا 12 کیلومتری و مساحتی برابر 360 کیلومتر مربع) از ده هزار نفر کشته عبور کرده است. در این میان، 4 هزار کودک و قریب 3 هزار نفر زن و چندین هزار سالمند و 50 خبرنگار هستند. این نسلکُشی دردناک در حدود 40 هزار نفر زخمی برجای گذاشته است.
اشتباه نکنید ما از دورهها و صفحات سیاه تاریخ سخن نمیگوییم. هزاره سوم آمده و قرون وسطا به تاریخ پیوسته است. دیگر حتی نهادها و سازههای بینالملل نیز نمیتوانند مدعی باشند که اگر در عصر چنگیزخان و هیتلر و آغامحمدخان قاجار بودند میتوانستند مانع از وقوع کشتار شوند.
طرفه آنکه ورای نقابها و اظهارنظرهای اغواگرانه و فریبکارانه، دستِ سران غرب و عرب نیز در خون اهالی غزه آغشته است.
اینها تلخیهایی هستند که از عصر و حال و زمانه ما برای نسلها و بلکه هزارههای بعد بر جای میماند.
غزه برای آیندگان مثالی خواهد شد رسواگر. خط کش، میزان و معیاری برای حق و باطل. میانهای وجود ندارد. این بار اما حدّ وسطی نیست. خون دارد میجوشد و هر کس طرفِ خونریز است از انسانیت، شرافت و حُریت ساقط است.
غزه ایستاده در آتش و غبار، بیش از هیروشیما بمب خورده است و بیش از هر جنایت دیگر خون دیده است. جهان اما در این میانه بیدار شده است. از پاریس تا نیویورک، دستهای خونین بالا رفته است. حنجرهها نوای حقیقت فرا گرفته است. نفس مظلوم ورای هژمون رسانه در 75 سال گذشته، به هر گوشه و زاویۀ دنیا رسیده است و فردا به حتم، از آن ظالم نیست. بیداریِ جهانی رخ داده و این نویدبخش یک ساحت نو در زیستجهان امروز است که ساعتِ پایان این شام سیاه نیز فرامیرسد؛ آن لحظه و آنِ تاریخی که ضامن وقوعش وعده الهی است، دقیقاً همان گاه فروافتادن پردهها و جاری شدن عدالت در سراسر گیتی، آنجاست که آگاهی امروز، تاریخ را رقم میزند.