قرآن کلام خدا و کتاب آسمانی مسلمانان است که به وسیله جبرئیل به حضرت محمد(ص)، وحی شد. مسلمانان محتوا و الفاظ قرآن را نازلشده از سوی خداوند میدانند؛ همچنین معتقدند قرآن، معجزه و نشانه پیامبری حضرت محمد(ص) و آخرین کتاب آسمانی است. این کتاب بر معجزهبودن خود تأکید کرده و دلیل اعجازش را آن دانسته است که کسی نمیتواند مانندی برای آن بیاورد.
نخستین آیات قرآن ابتدا در غار حراء، واقع در کوه نور به پیامبر اسلام، وحی شد. دیدگاه مشهور این است که آیات آن، هم از طریق فرشته وحی و هم بدون واسطه و به صورت مستقیم، بر پیامبر نازل میشده است. به باور بیشتر مسلمانان، نزول قرآن به صورت تدریجی صورت گرفته است؛ اما برخی بر این باورند که علاوه بر نزول تدریجی آیات، آنچه قرار بوده است در یک سال بر پیامبر(ص) نازل شود، در شب قدر هم یکجا بر او نازل میشده است.
آیات قرآن در زمان پیامبر(ص) به صورت پراکنده بر روی پوست حیوانات، چوب درخت خرما، کاغذ و پارچه نوشته میشد. پس از رحلت پیامبر(ص)، آیات و سورههای قرآن توسط اصحاب جمعآوری شد؛ اما نسخههای بسیاری تدوین شد که در ترتیب سورهها و قرائت، با هم متفاوت بودند. به دستور عثمان نسخه واحدی از قرآن تهیه شد و دیگر نسخههای موجود را از بین بردند. شیعیان به پیروی از امامان خود، این نسخه را درست و کامل میدانند.
قرآن، فرقان، الکتاب و مُصحَف از مشهورترین نامهای قرآن است. قرآن 114 سوره و بیش از 6000 آیه دارد و به 30 جزء و 120 حزب تقسیم شده است. در قرآن، از موضوعاتی چون توحید، معاد، غزوات پیامبر اسلام(ص)، داستانهای انبیاء، اعمال شرعی دین اسلام، فضایل و رذایل اخلاقی و مبارزه با شرک و نفاق، سخن به میان آمده است.
...
لَا یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلَّا مَنْ ظُلِمَ ۚ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعًا عَلِیمًا ﴿148﴾ إِنْ تُبْدُوا خَیْرًا أَوْ تُخْفُوهُ أَوْ تَعْفُوا عَنْ سُوءٍ فَإِنَّ اللَّهَ کَانَ عَفُوًّا قَدِیرًا ﴿149﴾ إِنَّ الَّذِینَ یَکْفُرُونَ بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیُرِیدُونَ أَنْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ اللَّهِ وَرُسُلِهِ وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ وَیُرِیدُونَ أَنْ یَتَّخِذُوا بَیْنَ ذَٰلِکَ سَبِیلًا ﴿150﴾ أُولَٰئِکَ هُمُ الْکَافِرُونَ حَقًّا ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ عَذَابًا مُهِینًا ﴿151﴾ وَالَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَلَمْ یُفَرِّقُوا بَیْنَ أَحَدٍ مِنْهُمْ أُولَٰئِکَ سَوْفَ یُؤْتِیهِمْ أُجُورَهُمْ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا ﴿152﴾ یَسْأَلُکَ أَهْلُ الْکِتَابِ أَنْ تُنَزِّلَ عَلَیْهِمْ کِتَابًا مِنَ السَّمَاءِ ۚ فَقَدْ سَأَلُوا مُوسَىٰ أَکْبَرَ مِنْ ذَٰلِکَ فَقَالُوا أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَهً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَهُ بِظُلْمِهِمْ ۚ ثُمَّ اتَّخَذُوا الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ فَعَفَوْنَا عَنْ ذَٰلِکَ ۚ وَآتَیْنَا مُوسَىٰ سُلْطَانًا مُبِینًا ﴿153﴾ وَرَفَعْنَا فَوْقَهُمُ الطُّورَ بِمِیثَاقِهِمْ وَقُلْنَا لَهُمُ ادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُلْنَا لَهُمْ لَا تَعْدُوا فِی السَّبْتِ وَأَخَذْنَا مِنْهُمْ مِیثَاقًا غَلِیظًا ﴿154﴾
فَبِمَا نَقْضِهِمْ مِیثَاقَهُمْ وَکُفْرِهِمْ بِآیَاتِ اللَّهِ وَقَتْلِهِمُ الْأَنْبِیَاءَ بِغَیْرِ حَقٍّ وَقَوْلِهِمْ قُلُوبُنَا غُلْفٌ ۚ بَلْ طَبَعَ اللَّهُ عَلَیْهَا بِکُفْرِهِمْ فَلَا یُؤْمِنُونَ إِلَّا قَلِیلًا ﴿155﴾ وَبِکُفْرِهِمْ وَقَوْلِهِمْ عَلَىٰ مَرْیَمَ بُهْتَانًا عَظِیمًا ﴿156﴾ وَقَوْلِهِمْ إِنَّا قَتَلْنَا الْمَسِیحَ عِیسَى ابْنَ مَرْیَمَ رَسُولَ اللَّهِ وَمَا قَتَلُوهُ وَمَا صَلَبُوهُ وَلَٰکِنْ شُبِّهَ لَهُمْ ۚ وَإِنَّ الَّذِینَ اخْتَلَفُوا فِیهِ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ ۚ مَا لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّبَاعَ الظَّنِّ ۚ وَمَا قَتَلُوهُ یَقِینًا ﴿157﴾ بَلْ رَفَعَهُ اللَّهُ إِلَیْهِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا ﴿158﴾ وَإِنْ مِنْ أَهْلِ الْکِتَابِ إِلَّا لَیُؤْمِنَنَّ بِهِ قَبْلَ مَوْتِهِ ۖ وَیَوْمَ الْقِیَامَهِ یَکُونُ عَلَیْهِمْ شَهِیدًا ﴿159﴾ فَبِظُلْمٍ مِنَ الَّذِینَ هَادُوا حَرَّمْنَا عَلَیْهِمْ طَیِّبَاتٍ أُحِلَّتْ لَهُمْ وَبِصَدِّهِمْ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ کَثِیرًا ﴿160﴾ وَأَخْذِهِمُ الرِّبَا وَقَدْ نُهُوا عَنْهُ وَأَکْلِهِمْ أَمْوَالَ النَّاسِ بِالْبَاطِلِ ۚ وَأَعْتَدْنَا لِلْکَافِرِینَ مِنْهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا ﴿161﴾ لَٰکِنِ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ مِنْهُمْ وَالْمُؤْمِنُونَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنْزِلَ مِنْ قَبْلِکَ ۚ وَالْمُقِیمِینَ الصَّلَاهَ ۚ وَالْمُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَالْمُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ أُولَٰئِکَ سَنُؤْتِیهِمْ أَجْرًا عَظِیمًا ﴿162﴾
إِنَّا أَوْحَیْنَا إِلَیْکَ کَمَا أَوْحَیْنَا إِلَىٰ نُوحٍ وَالنَّبِیِّینَ مِنْ بَعْدِهِ ۚ وَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ وَالْأَسْبَاطِ وَعِیسَىٰ وَأَیُّوبَ وَیُونُسَ وَهَارُونَ وَسُلَیْمَانَ ۚ وَآتَیْنَا دَاوُودَ زَبُورًا ﴿163﴾ وَرُسُلًا قَدْ قَصَصْنَاهُمْ عَلَیْکَ مِنْ قَبْلُ وَرُسُلًا لَمْ نَقْصُصْهُمْ عَلَیْکَ ۚ وَکَلَّمَ اللَّهُ مُوسَىٰ تَکْلِیمًا ﴿164﴾ رُسُلًا مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ لِئَلَّا یَکُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّهٌ بَعْدَ الرُّسُلِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَزِیزًا حَکِیمًا ﴿165﴾ لَٰکِنِ اللَّهُ یَشْهَدُ بِمَا أَنْزَلَ إِلَیْکَ ۖ أَنْزَلَهُ بِعِلْمِهِ ۖ وَالْمَلَائِکَهُ یَشْهَدُونَ ۚ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ شَهِیدًا ﴿166﴾ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَصَدُّوا عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ قَدْ ضَلُّوا ضَلَالًا بَعِیدًا ﴿167﴾ إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَظَلَمُوا لَمْ یَکُنِ اللَّهُ لِیَغْفِرَ لَهُمْ وَلَا لِیَهْدِیَهُمْ طَرِیقًا ﴿168﴾ إِلَّا طَرِیقَ جَهَنَّمَ خَالِدِینَ فِیهَا أَبَدًا ۚ وَکَانَ ذَٰلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرًا ﴿169﴾ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمُ الرَّسُولُ بِالْحَقِّ مِنْ رَبِّکُمْ فَآمِنُوا خَیْرًا لَکُمْ ۚ وَإِنْ تَکْفُرُوا فَإِنَّ لِلَّهِ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ۚ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا ﴿170﴾
یَا أَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلَا تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ ۚ إِنَّمَا الْمَسِیحُ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللَّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقَاهَا إِلَىٰ مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ ۖ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۖ وَلَا تَقُولُوا ثَلَاثَهٌ ۚ انْتَهُوا خَیْرًا لَکُمْ ۚ إِنَّمَا اللَّهُ إِلَٰهٌ وَاحِدٌ ۖ سُبْحَانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ ۘ لَهُ مَا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ ۗ وَکَفَىٰ بِاللَّهِ وَکِیلًا ﴿171﴾ لَنْ یَسْتَنْکِفَ الْمَسِیحُ أَنْ یَکُونَ عَبْدًا لِلَّهِ وَلَا الْمَلَائِکَهُ الْمُقَرَّبُونَ ۚ وَمَنْ یَسْتَنْکِفْ عَنْ عِبَادَتِهِ وَیَسْتَکْبِرْ فَسَیَحْشُرُهُمْ إِلَیْهِ جَمِیعًا ﴿172﴾ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ فَیُوَفِّیهِمْ أُجُورَهُمْ وَیَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ ۖ وَأَمَّا الَّذِینَ اسْتَنْکَفُوا وَاسْتَکْبَرُوا فَیُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا أَلِیمًا وَلَا یَجِدُونَ لَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَلِیًّا وَلَا نَصِیرًا ﴿173﴾ یَا أَیُّهَا النَّاسُ قَدْ جَاءَکُمْ بُرْهَانٌ مِنْ رَبِّکُمْ وَأَنْزَلْنَا إِلَیْکُمْ نُورًا مُبِینًا ﴿174﴾ فَأَمَّا الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَاعْتَصَمُوا بِهِ فَسَیُدْخِلُهُمْ فِی رَحْمَهٍ مِنْهُ وَفَضْلٍ وَیَهْدِیهِمْ إِلَیْهِ صِرَاطًا مُسْتَقِیمًا ﴿175﴾
یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلَالَهِ ۚ إِنِ امْرُؤٌ هَلَکَ لَیْسَ لَهُ وَلَدٌ وَلَهُ أُخْتٌ فَلَهَا نِصْفُ مَا تَرَکَ ۚ وَهُوَ یَرِثُهَا إِنْ لَمْ یَکُنْ لَهَا وَلَدٌ ۚ فَإِنْ کَانَتَا اثْنَتَیْنِ فَلَهُمَا الثُّلُثَانِ مِمَّا تَرَکَ ۚ وَإِنْ کَانُوا إِخْوَهً رِجَالًا وَنِسَاءً فَلِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْنِ ۗ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمْ أَنْ تَضِلُّوا ۗ وَاللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ﴿176﴾
خداوند افشای بدی[های مردم] را دوست ندارد مگر [برای] کسی که مورد ستم قرار گرفته [و برای دفع ستم چارهای جز افشا نداشته باشد]؛ خداوند شنوا[ی نالۀ ستمدیده] و دانا[ی به وضع ستمکار] است (148) اگر کار خیری را آشکارا انجام دهید یا آن را پنهان دارید، یا از بدی [دیگران در حق خودتان] گذشت کنید [کاری مورد رضای خدا انجام دادهاید؛] مسلّماً خداوند همواره گذشتکننده و تواناست (149) بیتردید کسانی که به خدا و پیامبرانش کفر میورزند و میخواهند بین خدا و پیامبرانش [به اینکه برخی از اینان فرستادۀ خدا نیستند] جدایی اندازند، و میگویند: به بعضی ایمان میآوریم و منکر برخی دیگر میشویم، و میخواهند [میان کفر و ایمان] راه [سومی] انتخاب کنند [بسیار ابلهند] (150) اینان کافر واقعیاند، ما برای کافران عذاب خوارکنندهای آماده کردهایم (151) آنانکه به خدا و پیامبرانش ایمان آورده و میان هیچیک از آنان جدایی نینداختند خداوند پاداششان را عطا میکند؛ خداوند همواره بسیار آمرزنده و مهربان است (152) یهودیان از تو میخواهند [غیر قرآن] از آسمانِ [علمِ خداوند] کتابی برای آنان نازل کنی، [این بازیگرانِ زشتباطن] بزرگتر از آن را از موسی خواستند، [خواستۀ آنان این بود] که گفتند: خدا را آشکارا به ما نشان بده. پس به کیفر ستمشان صاعقه آنان را فراگرفت، سپس بعد از آنکه [بر ضرورت پرستش معبود یگانه] دلایل روشن برای آنان آمد گوساله را [به عنوان معبود] انتخاب کردند، و ما از این [گناهِ زشت بعد از توبۀ آنان] درگذشتیم، و به موسی معجزات و دلایل آشکار دادیم (153) و کوه طور را بهخاطر پیمان استوارشان [برای پذیرفتن نبوت موسی و عمل به تورات] بر فرازشان برافراشتیم، و به آنان گفتیم: با فروتنی از دروازۀ شهر درآیید، و نیز اِعلام کردیم: روز شنبه [از حکم حُرمتِ صید ماهی] تجاوز نکنید، و از آنان [برای اجرای این حکم] پیمانی محکم گرفتیم (154)
پس به کیفر پیمانشکنی آنان و کفرورزیشان به آیات خدا، و ظالمانهکشتن انبیا، و گفتار [بیپایۀ باطل] آنان [مبنی بر این] که دلهایمان در پوشش است [و بدین جهت کلام حق را نمیفهمیم، از رحمت خود دورشان کردیم]، بلکه خداوند [به سبب کفرشان] بر دلهایشان مُهرِ [محرومیت از فهم حقایق] زد، به این خاطر جز اندکی مؤمن نمیشوند (155) و [نیز] به علت انکارشان [نسبت به نبوت عیسی]، و گفتارشان دربارۀ مریمِ [پاکدامن و وارسته] که بُهتان بزرگی بود [مستحق عذابشان ساختیم] (156) و به سبب این گفتار [سراسر دروغ]شان که گفتند: ما عیسیبنمریم فرستادۀ خدا را کشتیم. [به خواری دنیا و آتش دوزخ محکومشان کردیم،] درصورتیکه او را نکشتند و به صلیب نیاویختند، بلکه [شخص دیگری بهجای عیسی] بر آنان مشتبه شد، [و مشتبهشده را به صلیب کشیدند،] و آنانکه دربارۀ وضع او دچار اختلاف شدند در مورد وی در تردیدند، و جز پیروی از گمانِ واهی هیچ آگاهی به [سرگذشت] عیسی ندارند؛ و یقیناً او را نکشتند (157) بلکه خداوند او را بهسوی خود بالا برد، خداوند همواره توانای شکستناپذیر و حکیم است (158) از اهل کتاب اَحدی نیست مگر آنکه پیش از مرگش به عیسی ایمان میآورد [که او فرستادۀ خدا و بندۀ او و مژدهدهنده به ظهور محمّد صلی الله علیه وآله است، و حال آنکه ایمان در آن لحظه سودبخش نیست]، و [عیسی] در قیامت بر [باطلبودنِ عقاید و اعمال] آنان شاهد است (159) پس به کیفر ستمی که یهودیان [به آیات خدا و بر خود و بر دیگران و آیین آسمانی مسیح] روا داشتند، و به سزای آنکه بسیاری [از مردم] را از [سلوک در] راه خدا مانع شدند چیزهای پاکیزۀ دلپذیری [مانند شیر، پیهِ حیوانات، چربی و صید ماهی در روز شنبه] را که برای آنان حلال بود حرام کردیم (160) و [نیز به سبب] رِباگرفتنشان که [مؤکداً] از آن نهی شده بودند، و خوردن اموال مردم از راه نامشروع، [حلالهای خدا بر آنان حرام شد] و ما برای کافرانِ از آنان عذابی دردناک آماده کردهایم (161) ولی در بین آنان ثابتقدمان در دانش [که از برکت دانششان تسلیم حق شدند]، و مؤمنانی که به آنچه بر تو و آنچه پیش از تو نازل شده ایمان دارند، بهویژه خوانندگان نماز [با شرایط ویژهاش]، و پرداختکنندگان زکات، و ایمانآورندگان به خدا و قیامت، همه و همه [جمعی هستند که] بهزودی پاداش بزرگی عطایشان خواهیم کرد (162)
ما بهسوی تو وحی فرستادیم همانگونه که به نوح و پیامبرانِ بعد از او وحی فرستادیم، و [نیز] به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و نوادگانشان [که دارای مقام نبوتند]، و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی کردیم، و به داود «زبور» بخشیدیم (163) و [به] پیامبرانی [وحی فرستادیم] که سرگذشتشان را پیش از این برایت گفتیم، و [نیز به] پیامبرانی [وحی کردیم] که داستانشان را برایت حکایت نکردیم، و خداوند بیواسطه و بهصورتی ویژه با موسی سخن گفت (164) پیامبرانی که مژدهرسان و بیمدهنده بودند تا برای مردم [چه در دنیا و چه آخرت] در پیشگاه خداوند پس از فرستادنِ پیامبران، حجت و عذری [برای کافربودنشان] نباشد؛ خداوند همواره توانای شکستناپذیر و حکیم است (165) [معاندانِ اهل کتاب نزول وحی را بر تو قبول ندارند،] ولی خداوند به [حقانیت] آنچه بر تو به علم و دانشش نازل کرده گواهی میدهد، و فرشتگان [هم] گواه [نزول وحی بر تو] هستند؛ گرچه گواهی خداوند بس است (166) آنانکه آلوده به کفرند و [مردم را] از [قرارگرفتن در] راه خدا بازداشتند مسلّماً به گمراهی دوری [که هرگز در آن دسترسی به هدایت ندارند] افتادهاند (167) بیتردید آنانکه کفر ورزیدند و [به آیات خدا و خود و دیگران] ستم کردند، خداوند بر آن نیست که آنان را بیامرزد، و به راهی [که ضامن خیر دنیا و آخرت است] هدایتشان کند (168) مگر به راه دوزخ، درحالیکه در آن همواره جاودانهاند که این [جاودانه ساختنشان در دوزخ] بر خدا آسان است (169) ای مردم! همانا پیامبری از سوی پروردگارتان به درستی و راستی بهسویتان آمد، پس به او مؤمن شوید که به خیر شماست، و اگر کافر شوید [و نبوتش را انکار کنید بدانید خدا از شما و ایمانتان بینیاز است؛ زیرا] آنچه در آسمانها و زمین است در سیطرۀ مالکیت و فرمانروایی خداست، و خداوند همواره دانا و حکیم است (170)
ای اهل کتاب! در دینتان غلوّ [و گزافهگویی] نداشته باشید، [و از چارچوب آیات حق و تعالیم پیامبران خارج نشوید!] و دربارۀ خداوند جز به راستی و درستی سخن مگویید! [حقیقت] جز این نیست که مسیح عیسیبنمریم فرستادۀ خدا، و کلمه [یعنی مخلوق] اوست که او را به مریم القا کرد، و [این عبد صالح،] روحی از سوی خداوند است، پس به خدا و پیامبرانش ایمان آورید، و نگویید خدا [ترکیبی از] سه [عنصرِ «اَب» و «اِبن» و «روحُالقُدُس»] است! [از این عقیدۀ باطل] بازایستید که به خیر [دنیا و آخرت] شماست، جز این نیست که خداوند معبود یکتاست، [و در ذات بینهایتش ترکیبی وجود ندارد،] از اینکه دارای فرزندی باشد پاک و منزّه است، آنچه در آسمانها و زمین است فقط مملوک اوست، خداوند از نظر کارسازی [و تدبیر همۀ امور هستی] بس است (171) مسیح از اینکه بنده و پرستندۀ خدا باشد هرگز امتناع ندارد، فرشتگانِ مقرّب هم [از بندهبودن] سر برنمیتابند، آنانکه رویگردان از بندگی خدایند، و [در برابر پروردگار] متکبّرند قطعاً خدا همۀ آنان را [برای حِسابرسی] بهسوی خود جمع خواهد کرد (172) اما آنانکه مؤمن شدند و کارهای شایسته انجام دادند پاداششان را بهطور کامل میدهد، و از احسانش بر آنان میافزاید، ولی کسانی که [از ایمان و عمل صالح] روی برتافتند و [در برابر پروردگار] تکبّر کردند به عذاب دردناکی عذابشان میکند، و [برای نجات خود] در برابر خداوند دوست و یاوری نخواهند یافت (173) ای مردم! بهیقین از سوی پروردگارتان برای شما بُرهانِ ویژهای [چون پیامبر اسلام] آمد، و نیز نوری روشنگرِ [راه هدایت؛ مانند قرآن] به سوی شما فرستادیم (174) در نتیجه آنانکه به خداوند ایمان آوردند و به او تمسک جستند قطعاً در رحمتی ویژه و احسانی از نزد خود واردشان خواهد کرد، و بهسوی خود به راه راست هدایتشان میکند (175)
از تو دربارۀ «کلاله»؛ [یعنی برادران و خواهرانِ میراثبَر] فتوا میخواهند، بگو: خداوند دربارۀ کلاله به شما به این صورت فتوا میدهد: اگر مردی بیفرزند از دنیا برود و خواهری داشته باشد، خواهر، نصف میراثِ بهجامانده را به ارث میبرد. و [اگر زنی بمیرد و جز یک برادر نداشته باشد] برادر، همۀ میراثِ بهجا ماندۀ او را به ارث میبرد، [البته] اگر زن فرزندی نداشته باشد، و اگر [ وارثان میت] دو خواهر باشند دوسوم میراثِ او را به ارث میبرند، و اگر [وارثان میت] چند برادر و خواهر باشند سهم ارثِ هر مرد دو برابر زن است، خداوند [احکامش را] برای شما توضیح میدهد تا گمراه نشوید؛ خداوند به همهچیز داناست (176)
در هنگام خواندن آیه 148 سوره ی نساء از حزب بیست و یکم قرآن کریم می خوانیم که می فرماید:
« لاَ یُحِبُّ اللَّهُ الْجَهْرَ بِالسُّوَّءِ مِنَ الْقَوْلِ إِلا مَنْ ظُلِمَ وَکَانَ اللَّهُ سَمِیعاً عَلِیماً »
ترجمه :
خداوند، آشکار کردن گفتار بد را دوست نمى دارد، مگر از کسى که به او ستم شده باشد و خداوند، شنواى داناست .
نکته ها
O این آیه به مظلوم ، اجازه دادخواهى و فریاد مى دهد، نظیر آیه ى 41 سوره شورى که مى فرماید: (و لِمَن انتَصر بعد ظلمِه فَاولئک ما عَلیهم مِن سبیل ) و هرکس پس از ستم دیدن ، یارى جوید و انتقام گیرد، راه نکوهشى بر او نیست .
O افشاى زشتى ها را بارها قرآن منع کرده واز گناهان کبیره شمرده و وعده عذاب داده است . از جمله آیه 19 سوره نور که علاقه به افشاى زشتى هاى مؤ منان را گناه مى داند: (انّ الذین یحبّون ان تشیع الفاحشه فى الّذین آمنوالهم عذاب الیم فى الدنیا والاخره )
O در تعبیر (من ظُلم ) چند احتمال است :
1- به معناى ((ممن ظلم )) باشد، یعنى فریاد کسى که مورد ظلم قرارگرفته ، جایز است .
2- به معناى ((لمن ظلم ))، یعنى فریاد به نفع مظلوم ، هر چند خودش مظلوم نباشد.
3- به معناى ((على من ظلم ))، یعنى فریاد اعتراض آمیز به مظلومى که ساکت نشسته و ذلّت مى پذیرد. البتّه احتمال اوّل ، نزدیک ترین وجوه است .
O آنچه حرام است ، افشاى عیوب مردم در برابر دیگران است ، نه بازگویى عیوب افراد به خود آنان . چون پیامبر خدا فرموده است : مؤ من ، آیینه ى مؤ من است .( بحار، ج 74، ص 233)
O امام صادق علیه السّلام درباره ى این آیه فرمودند: کسى که افرادى را مهمان کند، ولى از آنان به صورت ناشایست پذیرائى کند، از کسانى است که ستم کرده و بر مهمان باکى نیست که درباره او چیزى بگویند.( وسائل ، ج 12، ص 289)
پیام ها
1- قانون کلّى و اصلى ، حرمت افشاگرى و بیان عیوب مردم است ، مگر در موارد خاص . (لایحبّ اللّه الجهر بالسوء)
2- افشاى عیوب مردم ، به هر نحو باشد حرام است . (با شعر، طنز، تصریح ، تلویح ، حکایت ، شکایت و ...) (لایحب الله الجهر بالسوء من القول )
3- نشانه ى جامعه اسلامى آن است که مظلوم بتواند با آزادى کامل ، علیه ظالم فریاد بزند. (الجهر بالسوء من القول الا من ظُلم )
4- غیبت مظلوم از ظالم جایز است . (الجهر بالسوء من القول الا من ظُلم )
5- اسلام ، حامى ستمدیدگان است . (الاّ من ظُلم )
6- سوء استفاده از قانون ممنوع است . ستمگران بدانند که حرمت غیبت ، راه ستمگرى را برایشان نمى گشاید. (الا من ظُلم )
7- تنها مظلوم ، اجازه ى غیبت از ظالم را دارد، آن هم در مورد ظلم او، نه عیوب دیگرش .(409) (الاّ من ظُلم )
8- ظالم ، در جامعه ى اسلامى احترام ندارد، باید محکوم و به مردم معرفى شود. (لایحبّ الله الجهر بالسوء... الا من ظُلم )
9- در تزاحم ارزش هاى انسانى ، باید اهم و مهم رعایت شود. ارزش دفاع از مظلوم ، بیش از ارزش حیا وسکوت است . (لایحبّالله الجهربالسوء... الاّ من ظُلم )
10- در موارد جواز افشاى عیوب ، از مرز حقّ تجاوز نکنید، چون خداوند شنوا و داناست . (سمیعا علیما)
منبع: تفسیر نور / حجه الاسلام محسن قرائتى / تفسیر ذیل آیه 148 سوره نساء
نسخه خطی ایالت «بادن وورتمبرگ» آلمان
نسخه خطی «اندلسی» قرآن در تایلند
نسخه خطی قرآن «مسجد جامع» یمن
نسخه خطی دانشگاه بیرمنگام» انگلیس