درباره کتاب آنک نام گل
رمان آنک نام گل، اولین رمان نویسنده ی ایتالیایی، اومبرتو اکو است که در سال 1980 برای اولین بار انتشار یافت. این اثر، یک داستان معمایی و تاریخی است که در صومعه ای ایتالیایی در سال 1327 میلادی می گذرد و به شکلی هنرمندانه، نشانه شناسی، تحلیل کتاب مقدس، مطالعات قرون وسطا و تئوری های ادبی را با ادبیات داستانی ترکیب کرده است. سال 1327 میلادی است و خانواده ی فرانسیسکان در کلیسایی ثروتمندانه به کفر و ارتداد متهم شده اند و «برادر ویلیام» از باسکرویل به منظور تحقیق و بازپرسی این پرونده آمده است. اما زمانی که هفت قتل عجیب بر این پرونده ی معمولی سایه می افکنند، برادر ویلیام به کارآگاهی جنایی تبدیل می شود. ابزار او برای حل این معماها، منطق ارسطویی، خداشناسی آکویناس و فرضیه های تجربی راجر بیکن هستند که همگی با طنزی گزنده و کنجکاوی بی حد و حصر به اوج خود رسیده اند. او شواهد و مدارک را جمع می کند، نمادها و نوشته های سری را رمزگشایی می کند و قدم به هزارتوی اسرارآمیز کلیسا می گذارد؛ جایی که در آن، جالب ترین چیزها در شب اتفاق می افتند.
خلاصه داستان آنک نام گل
آنک نام گل، یک داستان معمایی و تاریخی است که در صومعه ای ایتالیایی در سال 1327 میلادی می گذرد و به شکلی هنرمندانه، نشانه شناسی، تحلیل کتاب مقدس، مطالعات قرون وسطا و تئوری های ادبی را با ادبیات داستانی ترکیب کرده است. سال 1327 میلادی است و خانواده ی فرانسیسکان در کلیسایی ثروتمندانه به کفر و ارتداد متهم شده اند و «برادر ویلیام» از باسکرویل به منظور تحقیق و بازپرسی این پرونده آمده است. اما زمانی که هفت قتل عجیب بر این پرونده ی معمولی سایه می افکنند، برادر ویلیام به کارآگاهی جنایی تبدیل می شود. ابزار او برای حل این معماها، منطق ارسطویی، خداشناسی آکویناس و فرضیه های تجربی راجر بیکن هستند که همگی با طنزی گزنده و کنجکاوی بی حد و حصر به اوج خود رسیده اند. او شواهد و مدارک را جمع می کند، نمادها و نوشته های سری را رمزگشایی می کند و قدم به هزارتوی اسرارآمیز کلیسا می گذارد؛ جایی که در آن، جالب ترین چیزها در شب اتفاق می افتند.
درباره نویسنده کتاب آنک نام گل
اومبرتو اکو (زاده ۵ ژانویه ۱۹۳۲-درگذشته ۱۹ فوریه ۲۰۱۶) نشانه شناس، فیلسوف، متخصص قرون وسطی، منتقد ادبی و رمان نویس ایتالیایی بود. اکو پس از گرفتن مدرک دکترا در دانشگاه تورینو، در دانشگاه های میلان، فلورانس، بولونیا و کولژ دو فرانس تدریس کرد.
اومبرتو اکو بیشتر به رمان نویس معروف است. درحالی که او در وهلهٔ اول یک نشانه شناس و فلسفه دان است و در برابر بیش از ۴۰ کتاب علمی و صدها مقاله، تنها هفت رمان نوشته است. وی یکی از مهم ترین و پرکارترین اندیشمندان و روشنفکران قرن بیستم و اوایل قرن بیست ویکم به شمار می رفت و از جمله مهم ترین زبان شناسان و نشانه شناسان ساختارگرا بود. اکو از طرفداران گفتگوی میان شرق و غرب به شمار می رفت و از هواداران افزایش ارتباطات و فهم متقابل در محیط بین المللی بود و علاقهٔ زیادی به زبان بین المللی اسپرانتو داشت.
اکو مدتی رئیس دانشکدهٔ انسان شناسی دانشگاه بولونیا بود. او همچنین متن های آکادمیک فراوانی درزمینهٔ فلسفه، نشانه شناسی و نقد ادبی و کتاب هایی برای کودکان نوشت. سیارک ۱۳۰۶۹ به نام اوست. اکو در سال ۲۰۰۵ همراه با راجر آنگل موفق به کسب جایزهٔ دست آورد ادبی مجله کنیون ریوو شد.
اومبرتو در شهر آلساندریا در استان پیدمونت به دنیا آمد. پدرش جولیو که در خانواده ای با ۱۳ فرزند بزرگ شده بود، قبل از آن که به جبههٔ جنگ جهانی دوم برود، حسابدار بود. در طول جنگ، اُمبرتو و مادرش جیووانا در دهکدهٔ کوچکی در کوه های پیدمونت زندگی می کردند.[۳] اکو پس از جنگ برای مطالعهٔ فلسفهٔ قرون وسطی و ادبیات وارد دانشگاه بولونیا شد. در سال ۱۹۵۴ مدرک لیسانس خود را با پایان نامه ای که در مورد توماس آکویناس با عنوان مسایل زیبایی شناسی در اندیشهٔ توماس قدیس نوشته بود، دریافت کرد. در همان سال اعتقاد به خدا را کنار گذاشت و از کلیسای کاتولیک خارج شد.[۴] او در سال ۱۹۵۶ با بسط دادن تز دکترای خود اولین کتابش را با نام «مسائل اخلاقی سنت توماس»[۵] منتشر کرد.
در سال ۱۹۵۹ کتاب تکامل زیبایی شناسی سده های میانه را منتشر کرد. کتابی که در حکم تکامل رسالهٔ پیشین اوست. کتاب سوم او در این مورد، حدود سی سال بعد در سال ۱۹۸۷ با عنوان «هنر و زیبایی در زیبایی شناسی سده های میانه» است.
در سال ۱۹۶۱ وی در دانشگاه های تورینو، میلان و فلورانس و بولونیا فلسفه و نشانه شناسی تدریس کرد. اثر گشوده کتابی که با موضوع هنر مدرن در سال ۱۹۶۲ منتشر شد شهرت وی را آغاز نمود.
اکو در سپتامبر ۱۹۶۲ با رِناته رامگه، یک معلم هنر آلمانی، ازدواج کرد و از او یک پسر و یک دختر دارد. او در آپارتمانی در میلان و یک خانهٔ ویلایی در ریمینی سکونت داشت؛ در اولی کتابخانه ای با ۳۰ هزار جلد کتاب و در دومی کتابخانه ای ۲۰ هزار جلدی وجود دارد. اومبرتو اکو بیش از ۳۰ دکترای افتخاری از دانشگاه های مختلف دنیا دریافت کرد.
اومبرتو اکو در ۱۹ فوریه ۲۰۱۶ به علت سرطان لوزالمعده در منزلش در میلان درگذشت.
قسمتی از کتاب آنک نام گل
خدا از ما مى خواهد در مسایل مبهمی که متون مقدس تصمیم گیری را به عهده ی خودمان گذاشته اند، عقل خود را به کار گیریم. و وقتی کسی می خواهد که فلان قضیه را باور کنید، نخست باید آن را بیازمایید تا ببینید پذیرفتنی است یا نه، زیرا عقل موهبت الهی است و هرچه به عقل ما پذیرفتنی است به ناچار نزد عقل ربوبی نیز مقبول است، و بعلاوه ما به دلالت عقل خود، با استفاده از قیاس و اغلب با نفی، عقل ربوبی را می شناسیم. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۲۲۵)
قدیس بنیان گذار فرقه ی ما، راهب نساخ را به گونه ای کاملا متفاوت تصور کرده بود، کسی که بدون فهمیدن نسخه برداری می کند، تسلیم اراده ی خداست، نوشتن برایش عبادت است و مشغول عبادت است زیرا می نویسد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۰۹)
دانش مثل سکه نیست که حتی در معاملات شرم آور نیز دست نخورده و سالم می ماند؛ بیشتر مثل جامه ای زیباست که بر اثر پوشیدن و نمایش مندرس می شود. آیا واقعا کتاب هم مثل این نیست؟ (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۱۰)
همان گونه که افراط در خوشی جنگجو را سست و نالایق بار می آورد، این افراط در عشق متملکانه و کنجکاوانه کتاب را در برابر بیماری های کشنده آسیب پذیر می سازد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۱۱)
عشق چیست؟ چیزی در جهان نیست، اعم از انسان و شیطان و هرچیز دیگر که من به اندازه ی عشق به آن مشکوک باشم، چون عشق بیش از هرچیز دیگر در روح نفوذ می کند. هیچ چیز مثل عشق دل را انباشته نمی کند و به بند نمی کشد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۳۷۸)
یکی رو به او فریاد زد: «آخر تو برای چه می میری؟» و او جواب داد: «برای حقیقتی که در اندرون من خانه کرده و فقط با مرگم می توانم آن را اظهار کنم.» (کتاب آنک نام گل – صفحه ۴۰۱)
ما امور را از طریق عشق بهتر مى شناسیم تا از طریق دانش. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۴۷۰)
چقدر منظره ی طبیعت زیباست، آنگاه که حکمت نابخردانه ی بشر هنوز در آن دست نبرده است! (کتاب آنک نام گل – صفحه ۴۷۳)
انسان حتی از فرط خدادوستی نیز می تواند مرتکب گناه شود. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۶۴۷)
در این جامعه مدتی است که افعی غرور چنبره زده، ولی چه غروری؟ غرور قدرت؟ آن هم در صومعه ای که از جهان منزوی است؟ نه، البته نه، غرور ثروت و مکنت؟ برادرانم، پیش از آن جهان پر از طنین مباحثات طولانی در باب فقر و مالکیت شود، از روزگار بنیانگذار فرقه ی ما تا کنون، حتی آنگاه که همه چیز داشتیم، هرگز چیزی نداشتیم و ثروت راستین ما رعایت «قاعده» نیایش و کار بود. اما از کار ما، کار فرقه ما و به خصوص کار این صومعه، بخشی – و درواقع جوهر آن – مطالعه و حفاظت از دانش است. می گویم حفاظت از دانش، نه جستجوی دانش، چون خاصیت دانش، به مثابه ی امری الهی این است که کامل است و از روز نخست در کمال کلمه، خود را برای خویش بیان می کند. می گویم حفاظت و نمی گویم جستجو، چون خاصیت دانش به مثابه ی امری بشری این است که از موعظه های پیامبران تا تفاسیر آباء کلیسا در طی قرن ها تعریف و تکمیل شده. پیشرفت و واگشت اعصار در تاربخ دانش وجود ندارد، بلکه حداکثر نوعی تکرار متوالی و والا وجود دارد. تاریخ بشر پیش می رود و حرکت آن متوقف شدنی نیست. حرکتی که با آفرینش آغاز می شود و از مسیر بازخرید گناهان به سوی بازگشت پیروزمندانه ی مسیح پیش می رود، مسیحی که سوار بر مرکبی از ابر برای داوری زندگان و مردگان خواهد آمد؛ اما دانش بشری و الهی این مسیر را دنبال نمی کند: استوار چون بارویی که تسلیم نمی شود، آنگاه که فروتن ایم، و گوش به زنگ ندایش تا این راه را دنبال کنیم، ما را به درون راه می دهد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۶۷۲)
مرگ آسودن مسافر است، پایان همه ی جهدهایش. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۷۲۸)
رویا نوعی متن مقدس است و خیلی از متون مقدس چیزی جز رویا نیستند. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۷۳۷)
خنده لحظاتی حواس رعیت را از ترس پرت می کند. اما قانون با ترس اعمال می شود، با بیمی که نام راستینش خداترسی است. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۸۰۱)
ماموریت کسانی که به بشر عشق می ورزند خندان مردم با حقیقت است، واداشتن حقیقت به خنده، چون یگانه حقیقت، آموختن نحوه ی رهایی از تعصب دیوانه وار به حقیقت است. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۸۲۸)
نشانه تنها چیزی است که انسان برای جهت یابی در دنیا در اختیار دارد. (کتاب آنک نام گل – صفحه ۸۲۹)
شناسنامه کتاب آنک نام گل
نویسنده: اومبرتو اکو
مترجم: رضا علیزاده
ناشر: روزنه
تعداد صفحات: 863