درباره کتاب تفکر جادویی
جوآن دیدیون در کتاب سال تفکر جادویی، دوران دردناکی از زندگی اش را به تصویر می کشد که به طور کاملاً ناگهانی همسرش را که یک نویسنده مشهور و پرافتخار بود، از دست می دهد. این کتاب معروف جوایز متعددی را دریافت کرده است و در لیست پرفروش ترین ها قرار دارد.جوآن دیدیون (Joan Didion) و همسرش جان، چند روز قبل از کریسمس 2003 متوجه می شوند دخترشان کوئینتانا، بیماری خطرناکی دارد که باعث شده به کمای مصنوعی برود. یک شب زمانی که کوئینتانا در بیمارستان تحت مراقبت های شدید پزشکی است، جان و جوآن پشت میز غذاخوری در آپارتمانشان در نیویورک مشغول غذا خوردن هستند که ناگهان یک حمله قلبی به جان دست داده و در کمال ناباوری از دنیا می رود.جوآن که خود نویسنده ی چیره دستی است، در کتاب سال تفکر جادویی (The year of magical thinking) نشان می دهد که همه ی زندگی اش را دست به قلم بوده و هر زمان که اتفاقی رخ می داد او به نوشتن پناه می برد، اما هنگامی که همسرش از دنیا می رود، تنها نوشتن و کلمات او را آرام نمی کنند و جوآن به چیزی بیشتر از این ها احتیاج پیدا می کند.این کتاب سال دردناکی از زندگی جوآن را به نمایش می گذارد؛ سالی که همسرش ناگهان از دنیا می رود و ازدواج 40 ساله اش به پایان می رسد و از طرفی هم تنها دخترش در تخت بیمارستان با مرگ دست و پنجه نرم می کند. نثری ساده که با قلمی روان به رشته ی تحریر درآمده است حکایت از احساسات و اندوه بی پایان جوآن دارد. هنگامی که کتاب سال تفکر جادویی را مطالعه می کنید، خود را در این سوگواری، شوک ناگهانی، انکار، احساس غم و پوچی شریک می دانید.جوآن در این کتاب به شما نشان می دهد که چگونه می توان یک مرگ را آهسته پذیرفت و با آن کنار آمد. او ابتدا سعی می کند اتفاقی که افتاده را انکار کند، اما جوآن یک فرزند هم دارد و مجبور است به خاطر او قوی بماند. جوآن باید مراقب فرزندش باشد و آینده ای مناسب پیش روی او بگذارد. در تمامی این مراحل شما با نویسنده همراه خواهید بود.ممکن است هنگامی که تازه شروع به مطالعه کتاب کرده اید، چنین به نظر برسد که این یک اثر انگیزشی و در سبک کتاب های موفقیت باشد اما یک زندگی نامه است و لزوماً انرژی مثبتی را به شما منتقل نمی کند. سال تفکر جادویی، نکات ارزشمند و درس های مثبتی از زندگی نویسنده را در اختیار شما قرار می دهد اما در حالت کلی این کتاب حال شما را خوب نمی کند. در واقع شما با کتابی غم انگیز و دردناک، با داستانی خاص روبه رو هستید.
خلاصه کتاب تفکر جادویی
چند روز قبل از کریسمس سال 2003، جان گرگوری دون و جون دیدیون دریافتند که تنها دخترشان، کویینتانا، دچار بیماری شده است. دلیل بیماری ابتدا آنفولانزا به نظر می رسید، سپس علائم ذات الریه هویدا شدند و پس از آن، شوک سپتیک (نوعی بیماری عفونی) خود را بروز داد. کویینتانا به کمای مصنوعی برده شد و تحت مراقبت های شدید پزشکی قرار گرفت. چند روز بعد، جان گرگوری دون دچار نوعی حاد و کشنده از بیماری عروق کرونری قلب شد. در یک ثانیه، رابطه ی نزدیک، عاشقانه و چهل ساله ی جون دیدیون و همسرش به پایان رسید. چهار هفته بعد، وضعیت سلامتی کویینتانا رو به بهبود گذاشت اما دو ماه بعد از آن، او ناگهان از حال رفت و تحت یک جراحی مغز سخت و شش ساعته قرار گرفت. دیدیون در این شرح حال زیبا و تأثیرگذار تلاش می کند چند ماه و هفته ای را توضیح دهد که تمامی عقایدش نسبت به زندگی، مرگ، بیماری، ازدواج، خانواده و خاطرات را برای همیشه تغییر داد. کتاب سال اندیشه جادویی، اثری است درباره ی خود زندگی.
درباره نویسنده کتاب تفکر جادویی
جون دیدیون، زاده ی 5 دسامبر 1934، روزنامه نگار و نویسنده ی آمریکایی است.دیدیون در ساکرامنتوی کالیفرنیا به دنیا آمد. او در سال 1956 در رشته ی زبان انگلیسی از دانشگاه کالیفرنیا فارغ التحصیل شد. دیدیون در آخرین سال تحصیل، برنده ی جایزه ی مقاله نویسی پاریس شد؛ مجله ی Vogue حامی این جایزه بود و به همین خاطر، شغلی به عنوان دستیار واحد تحقیق در این مجله به عنوان جایزه به دیدیون پیشنهاد شد. او در طول هفت سال فعالیتش در Vogue، پله پله به جایگاه های بالاتری رسید و نام خود را به عنوان نویسنده و روزنامه نگاری برجسته مطرح کرد.

افتخارات کتاب سال تفکر جادویی
- نامزد جایزه ی پولیتزر سال 2006
- فهرست برترین آثار نویسندگان زن
- برنده ی جایزه ی بوک بروز سال 2006
- برنده ی جایزه ی ملی کتاب آمریکا سال 2005
نکوداشت های کتاب سال تفکر جادویی
- به شکل دردناکی زیبا. (Los Angeles Times)
- کتابی خیره کننده با صداقت و شوری تکان دهنده. (Goodreads)
- کتابی سرزنده، هوشمندانه و به یاد ماندنی. (New York Times Book Review)
قسمتی از کتاب تفکر جادویی
فیلیپ اریس در کتاب ساعت مرگ اشاره کرده است که حقیقت نهادین مرگ همان طور که در کتاب شعرِ شعری از رنالد آمده خود مرگ است، حتی اگر ناگهانی و تصادفی باشد، «مرگ، خودش از قبل فرارسیدنش را هشدار می دهد.» از گوآن سؤال شد: «سرورم، آیا فکر نمی کنید خیلی زود است که شما بمیرید؟» گوآن پاسخ داد: «به شما می گویم که دو روز دیگر هم نباید زندگی کنم.» اریس می نویسد: «نه پزشکش، نه دوستانش و نه کشیش ها هیچ کدام به اندازه ی خود او درباره ی مرگش نمی دانستند. تنها همان کسی که زمان مرگش فرارسیده می داند که چند مدت دیگر زنده خواهد بود.»
علی رغم آمادگی یا در هر سن و سالی که باشیم فوت والدین چیزی را از عمق وجود بیرون می کشد، باعث بروز واکنشی می شود که خودمان را شگفت زده می کند و خاطرات و احساساتی را در ما زنده می کند که گمان می کردیم مدت ها قبل به دست فراموشی سپرده ایم. در آن مدت به خصوص که عزاداری می نامیم اش حتی اگر در زیر دریا یا آرام و بی صدا در اقیانوس باشیم از عمق فاجعه خبر داریم و خاطرات از دور و نزدیک به ما سیلی می زنند.
بیشترین واکنش های فوری و تکراری به مرگ، شوکه شدن، بی حسی و عدم باور است. به لحاظ ذهنی بازماندگان احساس می کنند در پیله یا داخل لحافی پیچیده شده اند؛ در نظر دیگران این طور می آید که آن ها به خوبی مرگ را پذیرفته اند زیرا واقعیت مرگ هنوز به خودآگاهی آن ها نفوذ نکرده و بازماندگان ساکت و به صورت کاملا پذیرنده ظاهر می شوند.
در مطالعات دانشگاه هاروارد در رابطه با سوگواری کودک در بیمارستان عمومی ماساچوست که به وسیله ی ویلیام ووردن انجام شد مشاهده شده که دلفین ها بعد از مرگ جفت شان از غذا خوردن خودداری می کنند. در غازها مشاهده شد که آن ها به همچین مرگ هایی با پرواز و صدا زدن واکنش نشان می دهند و آن قدر به دنبال جفتشان می گردند، تا خودشان از مسیرشان منحرف شده و گم می شوند. خوانده ام اما احتیاج نبود یاد بگیرم که انسان ها هم الگوی واکنشی مشابهی را نشان می دهند. آن ها جست وجو می کنند. از غذا خوردن دست می کشند. یادشان می رود نفس بکشند. به علت کمبود اکسیژن از حال می روند، سینوس هایشان به علت اشک هایی که جاری نشده مسدود می شود و در آخر به علت عفونت گوشی نامشخصی روانه مطب متخصص گوش و حلق و بینی می شوند. آن ها تمرکزشان را از دست می دهند.
کسانی که حقیقتا در زیر فشار رنج و مصیبتی هستند، نه تنها به لحاظ فکری و روانی بلکه به لحاظ جسمی هم نامتعادل می شوند. مهم نیست چقدر آرام و معقول به نظر می رسند. هیچ کس در چنین شرایطی نمی تواند عادی باشد. جریان خونشان مختل و در نتیجه بدنشان سرد می شود، اندوه و پریشانی ناتوانشان می کند و بی خواب می شوند. از کسانی که در شرایط عادی دوستشان دارند روی می گردانند. در چنین شرایطی هیچکس را نباید از اندوه منع کرد و قطعا باید از برخورد تمام کسانی که به طرز افراطی احساساتی هستند، بدون توجه به صمیمیتشان با شخص داغدار جلوگیری شود. اگرچه دانستن اینکه دوستانشان آن ها را دوست دارند و همدردی آن ها شدیدا تسلی بخش است اما اشخاص داغداری که رابطه نزدیک با متوفی دارند باید از هرکس یا هرچیزی که فشار زیادی به اعصاب آن ها وارد کند دور نگه داشته شوند و هیچکس نباید از اینکه به او گفته شود به شخص داغدار نزدیک نشود برنجد. در این مواقع به عده ای همدردی و به عده ای دیگر دور بودن از دوستان آرامش می دهد.
ما گمان می کنیم هر آنچه که دیگران به آن فکر می کنند می دانیم، حتی زمانی که نیازی به دانستن آن ها نیست، اما در حقیقت به من ثابت شده که ما تنها کوچک ترین قسمت از چیزی را که باید بدانیم، می دانیم.
ما موجوداتی از بین رفتنی و ناقص هستیم، ما از اینکه مرگ برایمان اتفاق می افتد آگاهیم، ولی حتی آن را جدی نمی گیریم، پیچیدگی های روحی ما را از پای درمی آورد، بنابراین در کمال تعجب، زمانی که برای اشخاصی که از دست می دهیم، سوگواری می کنیم در حقیقت به حال خودمان هم سوگواری می کنیم. برای چیزی که بودیم و حالا نیستیم، به حال خودمان چون می دانیم ما هم روزی از بین می رویم.
شناسنامه کتاب تفکر جادویی
- نویسنده: جوآن دیدیون
- ترجمه: نیوشا افخمی
- انتشارات: کتاب کوله پشتی
- تعداد صفحات: ۲۰۰
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد
معرفی کتاب اعلان قرمز اثر بیل براودر










































