معرفی رمان آینه‌‌های شهر اثر الیف شافاک

  چهارشنبه، 12 آبان 1400   زمان مطالعه 5 دقیقه
معرفی رمان آینه‌‌های شهر اثر الیف شافاک
کتاب آینه های شهر، رمانی نوشته ی الیف شافاک است که اولین بار در سال 1999 منتشر شد.

درباره کتاب آینه های شهر

هم زیستی فرهنگ ها و ادیان مختلف می تواند جریانی برای کاهش خشونت و افزایش همدلی بیشتر بین افراد یک جامعه باشد. هم زیستی ادیان متفاوت سبب تلاش افراد یک جامعه برای رشد بیشتر و صلح آن سرزمین می شود، موضوعی که در حال حاضر کمتر دیده می شود و هر گروهی در تلاش برای نشان دادن برتری شان است. «الیف شافاک» براساس تجربه ی زندگی در شهرهای مختلف و برخوردش با گروه های مختلف فرهنگی و اجتماعی کتاب «آینه های شهر» را به نگارش درآورده است که طی داستان آن که در چند صدسال گذشته رخ می دهد افراد با عقاید متفاوت در کنار هم زندگی می کنند.کتاب «آینه های شهر» اثر «الیف شافاک» فضاسازی و توصیفات شهری خوبی دارد و این نشات گرفته از سفرهای زیادی است که نویسنده در طول زندگی اش داشته است. «تهمینه زاردشت»، مترجم این رمان می گوید: «در این رمان نه استانبول و نه اسپانیا، نه جادو و نه تفتیش عقاید و نه حتی عشق ممنوع به اندازه ی عناصر آشنایی که نویسنده به آن ها خاصیت جادویی بخشیده، برجسته نیستند. شافاک دوست دارد از عناصر پیش پاافتاده و بی اهمیت بنویسد. در آینه های شهر، زنی به پرواز درنمی آید مانند رمان صدسال تنهایی؛ اما دختربچه ای یک شبه پیر می شود. مهم ترین نکته ای که می توان درباره ی این رمان گفت، همزیستی ادیان در فضایی است که شافاک خلق کرده؛ مسلمان و مسیحی و یهودی دست کم در دنیای این رمان بی هیچ اختلافی می توانند در کنار هم، در خانه هم در شهر هم به سر ببرند.»

خلاصه کتاب آینه های شهر

داستان این رمان در اواخر قرن شانزدهم در اسپانیا و در زمان انجام تفتیش عقاید و سلطه ی ترس می گذرد. هزاران نفر، زنده در کوره های آدم سوزی انداخته می شوند و افرادی بیشتر نیز تحت تعقیب هستند. آلونسو پرز دو هررا در شهر مادرید، مسیحیان را علیه مردم معتقد به مذاهب دیگر می شوراند. آلونسو تحت فرمانی «صدایی» است که تمامی این جنایات را فرماندهی می کند. آلونسو پرز مجبور است از این «صدا» پیروی کند زیرا رازی سر به مهر دارد که فقط «صدا» از آن آگاه است. کتاب آینه های شهر، اثری فوق العاده جذاب و سرگرم کننده است که مانند رمان های پیشین الیف شافاک، آثاری چون «ملت عشق»، ریشه در عرفان دارد و با نگاهی متفاوت به جهان پیرامون می نگرد.

درباره نویسنده کتاب آینه های شهر

الیف شافاک یا الیف شفق، زاده ی ۲۵ اکتبر ۱۹۷۱ استراسبورگ فرانسه) نویسنده ای ترک تبار است. او از دانشگاه تکنیک اورتا دو غوی آنکارا لیسانس روابط بین الملل و فوق لیسانس مطالعات زنان و دکترای علوم سیاسی گرفت. او در هنگام تحصیل در دوره ی فوق لیسانس، اولین کتاب داستانش را در سال ۱۹۹۴ و در سال ۱۹۹۷ هم رمان دومش را منتشر کرد. پس از اتمام دوره ی دکترا به استانبول آمد و آینه های شهر را نوشت. شافاک در سال های ۲۰۰۴–۲۰۰۳ با درجه استادیاری در دانشگاه میشیگان و بعد در بخش مطالعات خاور نزدیک دانشگاه آریزونا مشغول به کار شد و از ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۹ نیز ستون نویس روزنامه ی زمان بود.شافاک دو رمان به انگلیسی نوشته است که به خاطر اشاره به نسل کشی ارمنیان در رمان دومش به نام حرام زاده ی استانبول، از سوی دادگاه های ترکیه به جرم «اهانت به ترک بودن» متهم شد. پرونده ی او در ژوئن ۲۰۰۶ بسته شد ولی در ژوئیه ی همان سال دوباره گشوده شد و وی با احتمال سه سال زندان روبرو شد. مترجم و ناشر او هم با همین تعداد سال حبس روبرو شدند. در ۲۱ سپتامبر ۲۰۰۶ بخاطر کمبود مدرک، پرونده ی او از نو بسته شد.

سایر آثار الیف شافاک، نویسنده ترکیه ای

الیف شافاک، رمان نویس بریتانیایی – ترکیه ای است که به هر دو زبان ترکی و انگلیسی می نویسد، او تا کنون هفده کتاب منتشر کرده است، که یازده از آنها رمان می باشد، از جمله پرفروش ترین آنها: حرامزاده استانبول، ملت عشق (چهل قاعده عشق) و سه دختر حوا است. نوشته های او به پنجاه زبان مختلف ترجمه شده است. هم چنین در سال 2017 توسط Politico به عنوان یکی از دوازده نفری که جهان را به جایی بهتر تبدیل می کنند، انتخاب شد.

از دیگر آثار او می توان به موارد زیر اشاره کرد:

آناتولی ای برای چشم های بد

  • پنهان
  • برزخ
  • صوفی
  • آینه های شهر
  • مَحرم
  • شپش پالاس
  • تقدس نخستین دیوانگی ها
  • پدر و حرام زاده
  • شرافت
  • من و استادم
  • آینه های شهر
  • کتاب شیر سیاه
  • کتاب اسکندر( بعد از عشق)

الیف شافاک

درباره مترجم کتاب آینه های شهر

تهمینه زاردشت متولد 1356 فعالیت ادبی خود را از دهه 70 با نوشتن داستان کوتاه آغاز کرده است. کارشناس مترجمی زبان انگلیسی و کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی است. حاصل نزدیک به دو دهه فعالیت ادبی و مترجمی او در مجلات ادبی و اینترنتی مانند گلستانه، شوکران، اثر و ... منتشر شده است.

قسمتی از کتاب آینه های شهر

برای این که کودک راحت به دنیا بیاید، لازم است مادرش از ترس هایش آزاد شود. در غیر این صورت، کودک محکم به رحم می چسبد و با تمام قوا از بیرون آمدن خودداری می کند. بعضی از کودکانی که تا حد مرگ از دنیای بیرون رحم می ترسند و ظلمت را ایمن تر از روشنایی می دانند، ترجیح می دهند بند ناف را به گردن پیچیده، همان جا جان بدهند اما تسلیم نشوند. به همین خاطر زائو باید پاره ای از خون، خمیر مایه ی زندگی و جانش را به فرزندش بدهد نه ترس هایش را.

همان قدر که می ترسی، می توانی شهامت داشته باشی. هر چه قدر که به اعماق سقوط کنی، می توانی عروج کنی.

مگر از خون خودش نبود که چنین پا می گرفت و هر روز زیباتر می شد؟ آیا روشن ترین دلیل، این واقعیت نبود که دست های مشت کرده، نرم و سفید هر کودکی بیش از پدر به مادرش تعلق دارد؟


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها