در کل، روزنامه نگاری اقتصادی را می توان "انتشار حقایق و موضوعات مربوط به اقتصاد و بخش مالی" تعریف کرد. اما مهمترین رسانه نشان می دهد که روزنامه نگاری اقتصادی باید با تداوم وقایع اقتصادی در کشور و روابط بین این همه وقایع مرتبط باشد. همانطور که توسط کوچینسکی (1996) تعریف شده است، روزنامه نگاری اقتصادی نوع دیگری از روزنامه نگاری است، که نه تنها اطلاع رسانی در مورد وقایع منحصر به فرد و تکان دهنده، را ارائه می دهد بلکه باید تحولات مداوم واقعیت های اقتصادی را همراه با متغیرهای جدیدی که بوجود می آید بیان کند و موضوعات بیان شده در روزنامه اقتصادی باید ساختارمند و با یکدیگر مرتبط باشند. وقایع اقتصاد ی یک فرآیند است و به درستی، روزنامه نگاری اقتصادی نشان دهنده این ارتباط مداوم از وقایع پیوسته است. برای آموزش و اطلاع رسانی به خواننده، بحث مربوط به روزنامه نگاری اقتصادی به طور منطقی خردمندانه می باشد چرا که عموم مردم در درک سیستم اقتصادی مشکل دارند. روزنامه نگاران اقتصادی به درک واقعیت های پیچیده اقتصادی می پردازند و آن را به صورت روان صریح دقیق و جامع برای عموم قابل درک می کنند.
دانش و مهارت های لازم
یکی از بزرگترین شکایات در مورد روزنامه نگاران تجارت این است که آنها به اندازه کافی درباره موضوعاتی که پوشش می دهند آگاهی ندارند. خوب شما متخصص روزنامه نگاری هستید ، نه در تجارت و تفکر و نوشتن درباره اقتصاد به طور کلی ، تجارت و امور مالی ممکن است لزوماً نیاز به داشتن یک مدرک دانشگاهی در آن رشته های تحصیلی نداشته باشد. با این حال ، برای مهارت در این کار ، نیاز به درک در مورد جزئیات اقتصاد ، تجارت و امور مالی و تسلط بر جمع آوری اخبار، پردازش و ارائه. وظیفه اصلی روزنامه نگاران این حوزه، مشاهده تغییرات اقتصادی و روندهای شغلی است که با گذشت زمان در جامعه اتفاق می افتد.
نکات لازم در تهیه ی خبر اقتصادی
یک خبرنگار خوب همیشه با سؤالهای اساسی در مورد اینکه چه کسی ، چه ، کجا ، زمانی ، چرا و چگونه خبر را شروع می شود. اما یک خبرنگار تجاری این سؤالات را بیشتر می کند و می پرسد "چقدر" و "چند".
- روزنامه نگاران موفق اقتصادی نمی ترسند بپرسند هزینه چقدر؟ پول از کجا می آید ، و به چه کسی می رود؟به عنوان مثال داستانی در مورد فروش یک شرکت باید شامل این موارد باشد: قیمت فروش ، تعداد کارمندان و صاحبان جدید چه کسانی هستند.
- یک داستان در مورد فروش ساختمان باید شامل قیمت فروش ، اندازه ساختمان ، سن آن و اندازه ملک در جایی که در آن قرار دارد - در غیر این صورت ، آن داستانها ناقص هستند.
- به عنوان مثال دیگر: اگر یک داروی عمومی جدید برای فشار خون بالا، یک روزنامه نگار که در یک داستان کلی کار می کند ، ممکن است به اثرات دارو ، مواد تشکیل دهنده آن ، و مطالعات موردی که به دارو کمک کرده اند ، توجه کند.در حالی که خبرنگار تجارت به اعداد موجود در داستان نگاه می کند و می پرسد: داروی جدید چقدر هزینه دارد؟ این هزینه چطوره را با قیمت سایر داروهای موجود در بازار مقایسهمی کند؟ که از این داروی جدید درآمد کسب می کند - پزشکان ، سازنده ، شرکت داروسازی؟یک خبرنگار تجاری هرگز نباید از پرسیدن سؤال در مورد پول و هزینه دریغ کند و اگر در دسترس نباشد، جوابهای خود را جستجو کند.
اعداد و ارقام
حتی هنگامی که از اعداد در گزارشگری اقتصادی استفاده می شود، اگر نتواند نوعی حرکت در کسب و کار را طراحی کند، یک ماده بی جان می شود. از این گذشته ، ارقام و آمار به خاطر خودشان استفاده نمی شوند ، بلکه برای این هدف است که به مخاطب ثابت کنیم که برخی جنبش ها، به عنوان مثال در برخی از بخش های اقتصادی یا خط مشاغل، واقعاً رخ داده اند یا در جهات خاصی اتفاق می افتند. به عبارت ساده ، اعداد وقتی قادر به نمایش هستند، داستان را تقویت می کنند برای به نمایش گذاشتن اعداد ان ها را مقایسه کنید این باعث درک روان تر اقتصاد برای خواننده میشود و می تواند تصمیمات مهم خود در رابطه با اقتصاد را اتخاذ کند. چگونه این اعداد گزارش شده را با سایر شهرها، سایر استان ها، سایر کشورها، سایر زمان ها مقایسه کنید؟ چگونه این اعداد را با مخارج کل، مخارج کالاهای مصرفی، کالاهای ضروری، کالاهای سرمایه ای، مخارج سایر انواع کالاها مقایسه می کنید؟ این مقایسه ها و نسبت ها هستند که ارزشمند می باشند نه صرف گزارش مطلق و جداگانه چند عدد و رقم.