به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز، دکتر سید جعفر قنادباشی کارشناس مسائل جهان اسلام در گفتگویی اختصاصی با خبرنگار ما و در واکنش به تکرار حادثه تلخ قرآن سوزی در سوئد گفت: اسلام هراسی که قرآن سوزی نیز بخشی از آن محسوب می شود، یک جریان تبلیغاتی بسیار وسیع در غرب است. این جریان در کشورهایی مثل سوئد، دانمارک، نروژ و به طور کلی، در کشورهای اروپای مرکزی و اروپای شمالی طرفداران قابل توجهی دارد. بخشی از ماجرا هم به دست طیفی از کشیشان مدیریت میشود و برخی کلیساها در تشدید اسلام هراسی و حرکت های ضداسلامی و توهین به مقدسات از جمله قرآن سوزی نقش فعال دارند.
قنادباشی با اشاره به تأثیر رویکردهای نژادپرستانه و نئونازیستی حاکم بر برخی کشورهای اروپایی بر روی تشدید نفرت علیه مسلمانان و اسلام افزود: متأسفانه در کشورهای اروپایی، تحت تأثیر نژادپرستی حاکم بر آن کشورها، نگاه تحقیرآمیزی به ملیت ها و نژادها و مذاهب دیگر وجود دارد و اسلام هراسی نیز جلوه ای از همین رویکرد افراطی در اروپا است. حتی در هلند و برخی کشورهای دیگر، به ایرانی ها و کسانی که از نژاد اروپایی نیستند، کله سیاه گفته می شود. این رویکرد افراطی نژادپرستانه همزمان در اروپا و در کشورهایی مثل سوئد، دانمارک، نروژ و هلند آشکارا وجود دارد.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه گفت: می توان یکی از ریشه های اسلام هراسی و توهین به مقدسات اسلامی را، خصومت تاریخی اروپای مسیحی با اسلام و مسلمین دانست. جنگ های صلیبی و شکست های پی در پی اروپائی ها از مسلمانان، خصومت در دل آنها ایجاد کرد. از مجموع 8 جنگ، فقط در یک جنگ پیروز شدند. تا بیت المقدس آمدند ولی همگی تار و مار شدند. حتی چنین فکر کردند که دلیل شکستهایشان گناهانشان است و به همین دلیل، لشگری از نوجوانان و کودکان را فراهم آوردند و آن لشگر هم شکست خورد و هیچ یک بازنگشت.
قنادباشی یکی دیگر از ریشه های رویدادهایی مثل قرآن سوزی در سوئد را مسائل سیاسی-اقتصادی دانست و تصریح کرد: بخشی از ماجرا هم ریشه در نگرانی اروپایی ها از حرکت های اقتصادی و فکری و تحول در شرق است. همان طور که بزرگانی مثل دکتر شریعتی و حضرت امام اشاره کرده اند، تمدن غرب در حال مرگ است ولی شرق در حال ظهور دوباره است و این برای غربی ها بسیار نگران کننده است. دکتر شریعتی در نامه ای به پسرش از درد زایمان شرق یاد می کند و امام می گوید که کلیدی ترین جاهای جهان به دست جوانان ما خواهد بود و این یعنی افول غرب، و خیزش شرق و اسلام. ساموئل هانتینگتون هم در کتاب "جنگ تمدن ها" به گسل های تمدنی میان اسلام و غرب اشاره میکند و از فعال شدن این گسل ها در پی حرکت های تمدن ساز در جهان اسلام سخن می گوید. او میگوید این جنگ وجود دارد و تضاد ریشه داری میان دو تمدن شرق و غرب با محوریت اسلام در کار است.
این استاد دانشگاه افزود: اوریانا فالاچی اروپا را یکی از استان های اسلام می داند و می گوید که اقبال جوانان به اسلام در اروپا و غرب فزاینده است. انعکاس گسترده خشونت های داعش هم به خاطر پیشگیری از رشد علاقه به اسلام در غرب بود. غربی ها داعش را به وجود آوردند و آن را حمایت مالی کردند و خشونت های آن را به صورت گسترده در فضای مجازی پوشش دادند و تخم نفرت از اسلام را در دل بسیاری از شهروندان اروپایی کاشتند. متأسفانه کار به جایی رسیده است که برخی در اروپا، اسلام را مساوی داعش می دانند. تظاهرات گسترده ای در برخی کشورها مثل آلمان علیه اسلام و مسلمانان سالیانه برگزار می شود.
قنادباشی در ادامه با اشاره به یک ریشه مغفول مانده اسلام هراسی گفت: در اینجا باید به یک ریشه بنیادی تر اسلام هراسی در اروپا هم اشاره کنم که با توطئه غربی ها مغفول مانده است. از اواخر دهه 80 میلادی همزمان با انقلاب اسلامی در ایران، دولت های اروپایی به دولت های رفاه تبدیل شدند و کارایی شان فقط در حوزه مسکن، کار و مسائل اقتصادی خلاصه شد. کار به جایی رسید که سوسیالیسم در اروپا مُرد و تنها سوسیالیسم مخملی باقی ماند. ولی از سال 2000 به این سو و با آغاز رکود جهانی و مشکلات اقتصادی، دولت های اروپایی که در تنها کارکردشان یعنی مسأله رفاه هم درمانده شده بودند به دنبال تعریف یک کارکرد جدید برای خودشان برآمدند. در حوزه امنیت دولت های اروپایی حتی توان پائین آوردن آمار سرقت را ندارند. در قلب اروپا در فرانسه آمار دزدی بیشتر از ایران است.
این پژوهشگر مسائل استراتژیک افزود: دولت های اروپایی برای تراشیدن یک فلسفه برای وجود خودشان به سراغ مذهب رفتند و گسل های مذهبی را فعال کردند. حتی برخی کشورها مثل سوئد اجازه قرآن سوزی را دادند تا مقبول تر واقع شوند. اما یک نکته را به نظر من نباید از نظر دور داشت. کشورهای مثل سوئد، دانمارک و نروژ کشورهای توریستی برای شیوخ عرب بودند و به همین دلیل، انگلیسی ها در این ماجرا دست شان خالی مانده بود و بعید نیست که برخی از کشور های بزرگ اروپایی به ویژه انگلیس و فرانسه باشند و بر اساس این فرضیه با استفاده از عناصر نفوذی و شستشوی مغزی شده بکوشند تا با بدبین کردن ثروتمندان عرب به کشورهایی مثل سوئد، دانمارک و نروژ، زمینه جذب گردشگران و سرمایه گذاران را به انگلیس و فرانسه فراهم کنند.