شعر دختر و بهار از فروغ فرخزاد

  سه شنبه، 24 فروردین 1400   زمان مطالعه 1 دقیقه
شعر دختر و بهار از فروغ فرخزاد
دفتر نایاب “اسیر” مجموعه‌ای از اشعار فروغ فرخزاد می‌باشد.از او پنج دفتر شعر با نام های اسیر ،دیوار،عصیان،تولدی دیگر و ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد به یادگار مانده است لازم به ذکر است که اشعار او در غالب نیمایی میباشد. شعر دختر و بهار از دفتر اسیر انتخاب شده است.

درباره شاعر

فروغ با مجموعه های اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد. سپس آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلم ساز سرشناس ایرانی، و همکاری با او، موجب تحول فکری و ادبی در فروغ شد.

وی در بازگشت دوباره به شعر، با انتشار مجموعهٔ تولدی دیگر، ستایش گسترده ای برانگیخت. سپس مجموعهٔ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد را بیرون داد تا جایگاه خود را در شعر معاصر ایران به عنوان شاعری بزرگ تثبیت کند. آثار و اشعار او به زبان های ترکی، عربی، انگلیسی،چینی، فرانسوی و ... ترجمه شده است.

متن شعر

دختر کنار پنجره تنها نشست و گفت

ای دختر بهار حسد می برم به تو

عطر و گل و ترانه و سر مستی تو را

با هر چه طالبی به خدا می خرم ز تو

بر شاخ نوجوان درختی شکوفه ای

با ناز میگشود دو چشمان بسته را

می شست کاکلی به لب آب نقره فام

آن بالهای نازک زیبای خسته را

خورشید خنده کرد وز امواج خنده اش

بر چهر روز روشنی دلکشی دوید

موجی سبک خزید و نسیمی به گوش او

رازی سرود و موج به نرمی از او رمید

خندید باغبان که سرانجام شد بهار

دیگر شکوفه کرده درختی که کاشتم

دختر شنید و گفت چه حاصل از این بهار

ای بس بهارها که بهاری نداشتم !

خورشید تشنه کام در آن سوی آسمان

گویی میان مجمری از خون نشسته بود

می رفت روز و خیره در اندیشه ای غریب

دختر کنار پنجره محزون نشسته بود


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
نظر خود را به اشتراک بگذارید
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها