متن آهنگ پریشان از محمد حقیقی
در این شب طولانی چون ماه کنارم باش میترسم از این دنیا تنهام تو یارم باش دل بسته به چشمانت با حال پریشانم دل می بری یا جان را، ای وای نمیدانم از دست نگاه تو مجنون شده ام مجنون جانی بده این تن را افسونگر این افسون هر لحظه بدون تو یک عمر گذشت انگار اصرار از این عاشق از تو به صد انکار در این شب طولانی چون ماه کنارم باش میترسم از این دنیا تنهام تو یارم باش دل بسته به چشمانت با حال پریشانم دل می بری یا جان را، ای وای نمیدانم بی تاب توام هردم جانا تو مرا دریاب از فکر غمت ای عشق سرگشته ام و بی تاب آتش نزن ای دلبر از ریشه دل و جان را بر باد نده هر دم آن زلف پریشان را از دست نگاه تو مجنون شده ام مجنون جانی بده این تن را افسونگر این افسون هر لحظه بدون تو یک عمر گذشت انگار اصرار از این عاشق از تو به صد انکار