بزرگ شدن پروسه طبیعی زندگی است. نمی توانیم این مسیر را متوقف کنیم. وقتی ۲۰ ساله بودیم، ۳۰ سالگی برایمان سن زیاد و عجیب و غریبی به نظر می رسید. اینقدر عجیب که شاید کمتر به این موضوع فکر می کردیم بالاخره با عبور زمان عدد ۳۰ خودش را به ما تحمیل می کند. حالا دوران بیست سالگی تمام شده و سی سالگی خودش را نشان می دهد. طبیعی است که امروز یعنی در عصر ۳۰ سالگی طرز فکری قطعا متفاوت از روزهای نوجوانی داریم. باید قدم های محکم تری در زندگی مان برداریم. باید در این دهه از زندگی عادت های اشتباه را دور بیاندازیم و برای نشان دادن واکنش های مناسب به انواع کنش های زندگی آمادگی بیشتری داشته باشیم. زندگی همیشه گوشه انبارش چیزی برای غافلگیر کردن ما دارد. بنابراین باید با بلوغ فکری اتفاقات غیر قابل پیش بینی را از هر نوعی که هستند مدیریت کنیم. وقتی به ۳۰ سالگی می رسید باید آگاهی بیشتری در این مورد داشته باشید که شما دقیقا چه کسی هستید و چه جایگاهی در زندگی تان دارید
چند حقیقت تلخ زندگی که بعد از ۳۰ سالگی متوجه می شوید!
به بچه ها در مدرسه جدول ضرب، قوانین فیزیک و بسیاری چیز های مفید دیگر یاد می دهند. اما بزرگتر ها هرگز با بچه ها درباره ی چیز هایی صحبت نمی کنند که دانستن آن ها برای زندگی روزمره لازم است.به همین خاطر است که وقتی بزرگ می شویم به کلی مأیوس می شویم، چون واقعیت از آنچه در کتاب ها آمده بسیار دور است، خیر همیشه بر شر پیروز نمی شود، ثروتمند ها بر دنیا حکومت می کنند و وفاداری به همسر امری نادر محسوب می شود.در ادامه درباره چند حقیقت تلخ زندگی صحبت خواهیم کرد که بسیاری از ما بعد از آنکه بار ها و بار ها مرتکب اشتباه شدیم به آن ها پی بردیم.
۱- ثروت و قدرت معمولاً به ارث می رسد
نشریه ی فوربس هر ساله فهرستی از ثروتمندترین و قدرتمندترین افراد دنیا منتشر می کند. معمولاً نیمی از میلیاردر های این فهرست ثروت خود را از والدین شان به ارث برده اند یا ازدواج موفقی داشته اند. ۲۰ درصد دیگر از این ابرپولدار ها هم از خانواده های ثروتمند و سرشناس هستند.مثلاً جف بزوس، پایه گذار آمازون، کسب و کار خود را با ۳۰۰ هزار دلاری شروع کرد که از ناپدری اش قرض گرفته بود. بیل گیتس، پایه گذار مایکروسافت هم از خانواده ی ثروتمندی از بانکدار ها و سیاستمدار ها بود.
اینکه گفته می شود هر کسی می تواند به موفقیت برسد در واقع چیزی جز یک رویای زیبا نیست. با این حال، با پیدایش اینترنت ما فرصت های بیشتری برای ثروتمند شدن به دست آورده ایم و این اتفاق به لطف وجود استارتاپ های مختلف رخ داده. به هر حال، حقیقت آن است که فرزندان والدین ثروتمند این مسیر را راحت تر و سریع تر می توانند طی کنند.
۲- مردان و زنان درک متفاوتی از دوستی دارند
طبق تحقیقات، مردان به دوستان مؤنث خود به چشم یک معشوق احتمالی نگاه می کنند. به همین دلیل همه ی رفتار های دوستانه شان مثل کمک به تعمیر ماشین یا کمک در حمل وسایل، برایشان حکم نوعی سرمایه گذاری برای یک رابطه ی عاطفی را دارد که ممکن است یک روز در آینده به وجود آید.اما زنان دوستان مذکر خود را صرفاً یک شخصی می بینند که قصد کمک دارد و از این دوستی بیشتر نفع مادی می برند. آن ها به دوستان مرد خود به چشم یک شریک عاطفی نگاه نمی کنند. این همان چیزی است که به آن «اثر دایره دوستی» (Friend Zone) گفته می شود، یعنی زمانی که مردی امید به ایجاد یک رابطه ی عاطفی دارد، اما زن او را یک دوست معمولی می داند.
۳- بدبین بودن بهتر از خوش بین بودن است
در دهه ی ۱۹۵۰ میلادی، دانشمندان آمریکایی چیزی به نام روانشناسی مثبت را مطرح کردند. طبق قواعد روانشناسی مثبت، شما باید به همه چیز نگاه خوبی داشته باشید، با مشکلات با لبخند رو به رو شوید، و شکایتی نکنید. با این حال، روانشناسان مدرن معتقدند این نگرش فایده ای نخواهد داشت.تحقیقات نشان داده تجسم موفقیت و خوش بینی، احتمال دستیابی به موفقیت را پایین می آورد. اگر کسی در ذهن خود تصور کند که همه چیز خوب پیش خواهد رفت، ممکن است در زندگی واقعی درست از تلاش بردارد و منتظر بماند تا یک پایان خوش رقم بخورد.
در عین حال، تحقیقات نشان می دهد کسانی که دیدی واقع گرایانه و تا حدودی افسرده به دنیا دارند، به موفقیت بیشتری می رسند. بدبین ها و کسانی که دائماً ناله و شکایت می کنند وقایع احتمالی را پیش بینی می کنند و با در نظر گرفتن احتمال شکست، با دقت در مورد همه چیز برنامه ریزی می کنند.
۴- پدر و مادر های جوان بیشتر از زوج هایی که فرزند ندارند احساس بدبختی می کنند
بعد از به دنیا آمدن فرزند اول، پدر و مادر های جوان ۲ برابر بیشتر از کسانی که فرزندی ندارند احساس غم و بدبختی می کنند. اگر بارداری ناخواسته بوده باشد، وضعیت روانی زوج ها بدتر هم خواهد شد.با این حال، شاید عجیب به نظر برسد، اما احتمال طلاق کاهش پیدا می کند. به عبارت دیگر، بعد از بچه دار شدن، شما نه به تنهایی، بلکه با همسرتان رنج می کشید. علیرغم همه ی این سختی ها، بیشتر پدر و مادر ها داشتن فرزند را بزرگ ترین شادی زندگی می دانند.
۵- گاهی باید در رابطه ی عاطفی تان خودخواه باشید
شرکای عاطفی باید دائماً با یکدیگر مدارا کنند و در رابطه ی خود سرمایه گذاری عاطفی کنند. با این حال، گاهی هر دو طرف رابطه باید فقط به خودشان فکر کنند، در غیر اینصورت ممکن است عزت نفس تان را از دست دهید.روانشناسان توصیه نمی کنند طبق علائق شریک عاطفی تان زندگی کنید و معتقدند شما باید با دوستان تان ارتباط داشته باشید، وقت هایی با خودتان خلوت کنید و از بدن خود مراقبت کنید. به طور کلی نباید فقط شریک عاطفی تان برای شما عزیز باشد و تمرکزتان روی او باشد، بلکه باید همین رفتار را با خودتان هم داشته باشید. وقت تان را صرف تلاش برای گرفتن تأیید و خوش رفتاری شریک عاطفی تان نکنید. در این صورت است که قادر خواهید بود عزت نفس خود را حفظ کنید و در برابر وقایع ناخوشایند قوی باشید.
۶- تقریباً هیچکس با قربانیان خشونت و زنانی که از همسرشان کتک خورده اند احساس همدلی نمی کند
در روانشناسی اصطلاحی وجود دارد به نام «سرزنش قربانی» و این زمانی رخ می دهد که قربانی وادار شود در مورد موقعیتی که از آن آسیب دیده احساس گناه کند. این یک تله ی ذهنی است که دائماً گرفتارش می شویم.مغز انسان به دنبال الگو است و اعتقاد دارد که شر باید به سزای اعمالش برسد و خیر همیشه پیروز می شود. به همین دلیل است که ما دائماً به دنبال توضیحی منطقی برای اتفاقات بدی می گردیم که برای قربانی رخ داده، مثلاً پوشیدن لباس های باز، قدم زدن در یک خیابان تاریک و خلوت یا داشتن رفتار بی ادبانه نسبت به شخص خطاکار. حقیقت آن است که هیچ کدام این ها دلیل آن اتفاق نیستند، اما مغز ما اهمیتی به این مسأله نمی دهد. به همین دلیل است که دیگران با قربانیان احساس همدلی نمی کنند.
۷- وگان شدن، استفاده از خودرو های الکتریکی و بازیافت پلاستیک احتمالاً سیاره ی زمین را نجات نمی دهد
از زمان اختراع پلاستیک، انسان ۸ میلیارد تن محصول از این ماده ی مضر تولید کرده و تنها یک دهم آن ها بازیافت شده. استفاده از پلاستیک قابل بازیافت هم کمک چندانی نخواهند کرد، چون لباس ها، ظروف و کفش هایی که از PET یا همان پلی اتیلن ترفتالات بازیافتی تولید شده اند هنوز تجزیه نشده اند و سیاره ی زمین را کماکان مسموم می کنند.وگان شدن را هم کمکی به کاهش انتشار کربن دی اکسید می دانستند. اما در نهایت به این نتیجه رسیدیم که با این رویه آب زیادی صرف آبیاری گیاهان خواهد شد، زمین ها مملوء از کود ها و مواد شیمیایی خواهد شد و جنگل ها برای تبدیل شدن به زمین کشاورزی از بین خواهند رفت.
خودرو های الکتریکی صدمه ای به اتمسفر زمین نمی زنند، اما از جهات دیگری خطرناک هستند؛ باتری های لیتیومی این خودرو ها طی فرآیندی تولید می شوند که اصلاً سازگار با محیط زیست نیست. به علاوه، اگر یکی از این ماشین ها دچار آتش سوزی شود، خاموش کردن آتش آن به چندین تن آب و مواد شیمیایی نیاز دارد.اغلب نوآوری هایی که در رابطه با حفظ محیط زیست صورت می گیرند بیشتر برای فروشندگان شان منفعت دارند.
۸- بیشتر ساعات کاری خود را به بطالت می گذرانیم
از قرار معلوم از نظر بعضی افراد رابطه ی مسقیمی میان مدت زمانی که در محل کار می گذرانند و میزان حقوق آن ها وجود دارد. اما این تصور درست نیست. تنها چیزی که از افراط در کار نصیب تان خواهد شد، فرسودگی شغلی و از کار افتادگی است.دانشمندان متوجه شده اند از ۸ ساعت یک روز کاری استاندارد، فقط ۳ تا ۴ ساعت آن را با بازدهی واقعی کار می کنیم. بقیه ی این مدت زمان برای کار های بی فایده ای مثل چک کردن پیغام ها، خوردن غذا و صحبت با همکاران هدر می رود. علت این مسأله آن است که مغز انسان ظرفیت محدودی برای تمرکز کردن دارد. به گفته ی دانشمندان ما بیشتر از ۲/۵ ساعت در روز نمی توانیم متمرکز بمانیم.
۹- مردان بیشتر از زنان خیانت می کنند، اما فقط در یک سن خاص
این اعتقاد وجود دارد که مردان بیشتر از زنان به شریک عاطفی شان خیانت می کنند و وفاداری در میان آن ها یک ویژگی کمیاب محسوب می شود. این باور درست است، اما فقط تا حدودی. طبق تحقیقات، زنان تا قبل از ۳۰ سالگی به اندازه ی مردان خیانت می کنند، آن ها حتی به شریک عاطفی شان بیشتر از مردان دروغ می گویند.با این حال، مردان با بالا رفتن سن به خیانت روی می آورند، به طوری که ۲۰ درصد بیشتر از زنان خیانت می کنند. بیشترین میزان خیانت در میان مردانی است که ما به ندرت آن ها را در نظر می گیریم. در واقع در ۲۰ درصد خانواده هایی که همسران بالای ۶۰ سال دارند، خیانت بیشتر رخ می دهد.
مسائلی که اهمیتشان را بعد 30 سالگی درک میکنیم!!
این مقاله تجربیاتی از افراد مختلف است که گردآوری شده اند. وقتی در دهه 20 سالگی هستید؛ پر از رویا و آرزو می باشید؛ البته که هنوز خام هستید و تصمیم درستی برای آینده خود ندارید؛ اما از زمانی که وارد سی سالگی می شوید، به چیز های مهمی دست پیدا می کنید که در این قسمت قصد داریم آن ها را معرفی کنیم.
- داشتنِ پول به معنای شادی نیست:وقتی که وارد 30 سالگی می شوید، نظرتان در مورد پول و ثروتمندی تغییر می کند و متوجه می شوید که پول به معنای خوشبختی نیست، بلکه دوست دارید شغلی داشته باشید که به آن علاقه مند هستید و در آن می توانید به موفقیت برسید.
- عشق مساوی با احترام است:دختران جوان معمولاً خیلی زیاد فلسفه بافی می کنند و خیلی رویایی، پاک و معصوم هستند. آن ها دوست دارند که عشق را هر طور شده در زندگی تجربه کنند؛ اما زمانی که وارد سی سالگی می شوید، متوجه خواهید شد که عشقِ واقعی؛ با خود احترام به همراه دارد.
- ارزش زمان را می دانید:به تعویق انداختن کار ها ویژگی است که در خیلی از ما وجود دارد؛ اما زمانی که وارد سی سالگی می شویم، بالغ شده و متوجه می شویم که زمان زیادی نداریم و ارزش این زمان را بهتر می شناسیم و قدرِ تک تک لحظات خود را خواهیم دانست .
- افراد سمی را از خودتان دور می کنید:همان طور که گفتیم، دهه 30 سالگی زمانی است که شما نمی توانید بی احترامی را در روابط خود تحمل کنید و در نتیجه افراد سمی را هم در زندگی کنار می گذارید، زیرا دوست دارید برای افراد واقعی جا باز کنید و با کسانی که ارزش شما را پایین می آورند، روابطی نخواهید داشت.
- نیاز دارید که دوستان قدیمی تان دوباره برگردند:وقتی وارد 30 سالگی می شوید، نیاز به روابط معنادار، صادقانه و پایدار دارید. تمایل دارید که با دوستان قدیمی خود ارتباط بگیرید و از کنار آن ها بودن احساس بهتری پیدا خواهید کرد.
- خانواده همه چیز می شود:زمانی که سن تان بالاتر می رود، متوجه می شوید که خانواده برای شما همه چیز است و دوست دارید زمان بیشتری را در کنار آن ها باشید. معمولاً در دهه 20 سالگی بیشتر به خودتان فکر می کنید اما از سی سالگی به بعد؛ خانواده برای تان ارزش بیشتری پیدا خواهد کرد.
- ازدواج نهایت هدف نیست:اگر تا 30 سالگی ازدواج نکرده باشید، از سی سالگی به بعد متوجه می شوید که ازدواج هدف نهایی نیست. درسته که دوست دارید تشکیل خانواده بدهید؛ اما دیگر برای آن استرس و عجله ای ندارید، زیرا اهداف مهم تری را در زندگی دنبال می کنید.