خلاصه داستان پل چوبی
سال ۱۳۸۸. امیر (بهرام رادان) و شیرین (مهناز افشار) در آستانهٔ دهمین سالگرد ازدواج شان قصد مهاجرت از ایران را دارند. در تب وتاب پیش از انتخابات ریاست جمهوری کارهای سفرشان به مشکل برمی خورد و تنها راه پیش رو پیشنهاد استاد قدیمی شان کامران صبوحی (مهران مدیری) است که مدتی قبل به آن ها گفته شیرین برای گرفتن ویزا و فراهم کردن مقدمات مهاجرت نزد او در دبی برود و امیر در آن مقطع به دلیل علاقهٔ قدیمی صبوحی به شیرین مخالفت کرده است. یک ماه مانده به انتخابات شیرین می رود و کارها به دلیل حوادث پس از انتخابات برای امیر بیشتر گره می خورد. دستگیری آیدا خواهر امیر در این اثنا و بازگشت نازلی (هدیه تهرانی) عشق قدیمی امیر که ده سال قبل او را رها کرده و رفته، بحران را تکمیل می کند.داستانی که در ابتدا برای حساسیت زدایی از قصهٔ ملتهب فیلم در اختیار رسانه ها قرار گرفت چنین بود: «پل چوبی» معبری بود بر خندق شمالی طهران، مابین پایتخت و ییلاق شمیران… محل اتصال طهران قدیم و تهران مدرن. این جا و اکنون، محله پل چوبی یادگار گذشته است. نامی به جا مانده در قلب شهر پر هیاهو؛ محل رخداد عاشقانه ای ناآرام…
نکاتی درباره پل چوبی
فیلمنامه « پل چوبی » به نوعی یک برداشت آزاد از « کازابلانکا » مایکل کورتیز محسوب می شود اما با اشکالات بزرگ که باعث شده فیلم در تمامی اجزای فیلمنامه دچار ضعف باشد.« پل چوبی » با یک درام عاشقانه آغاز می شود. امیر و شیرین خوشحال از زندگی مشترکشان در پی خارج شدن از کشور هستند. این شروع خوب نوید یک درام جذاب و درگیر کننده را به تماشاگر می دهد اما متاسفانه فیلمنامه مهدی کرم پور و خسرو نقیبی به حدی آشفته و بی برنامه هست که اجازه نمی دهد تماشاگر بتواند این آغاز خوب را در ادامه هم شاهد باشد.متاسفانه عدم توازن بین درام – رمانس بین شخصیت ها و تم سیاسی فیلم که در بکارگیری آن بسیار اغراق شده، باعث شده تا « پل چوبی » علناً اثری ضعیف در حوزه انتقادی باشد که نه موفق شده حرف های عاشقانه اش را به ثمر بنشاند و نه پیامهای سیاسی اش را به مخاطب ارائه کند. کرم پور هرگز از اینکه گفته شود فیلمش براساس « کازابلانکا » ساخته شده ، انتقادی نکرد و حالا اگر بخواهیم « پل چوبی » را با « کازابلانکا » در هر بخش مقایسه کنیم، ضعیف های بسیاری پیدا می کنیم که اغلب آنها در دو بخش خلاصه شده که یکی از آنها فیلمنامه و دیگری هم شخصیت پردازی است.پرداخت شخصیت ها در « پل چوبی » متاسفانه اغراق آمیز و غیرقابل باور هست.از جمله این افراد ، صبوحی با بازی مهران مدیری هست که اصولا کمترین شباهتی به آدمهای جامعه ما دارد و در طول فیلم هم مدام در حال به زبان آوردن دیالوگ های قصار از جمله « رفتن دلیل نمی خواهد، ماندن دلیل می خواهد » است. متاسفانه مهدی کرم پور نتوانسته " صبوحی " را بیشتر از یک مونولوگ ( با رفتارهای عجیب و غریب ) به مخاطب معرفی کند و همین مورد هم در ادامه باعث عدم درک تماشاگر از وضعیت شیرین و صبوحی می شود.از طرف دیگر ، شخصیت امیر با بازی بهرام رادان، وضعیت رفتاری مشخصی ندارد و هربار به سمتی سوق پیدا می کند! اینکه نازلی به یکباره وارد زندگی او شود و در ادامه یک تلفن کذایی به امیر زده شده تا از رابطه شیرین و صبوحی بگوید و وی هم با استناد به همین مسئله، رابطه اش را با نازلی جدی کند، اصلاً قابل قبول نیست. امیر سالهاست که با شیرین ازدواج کرده و رابطه عاشقانه آنها که در دقایق ابتدایی فیلم به تصویر کشیده می شود، حالا با یک تلنگر ساده ( که حتی درست بودنش هم معلوم نیست ) به یکباره فرو می پاشد و در ادامه هم این اتفاقات عجیب و غریب ادامه پیدا می کند.در نقطه مقابل امیر، نازلی قرار دارد که مهدی کرم پور در پرداخت آن فستیوال موارد سیاسی راه انداخته و هرمورد حساسیت برانگیزی که پس از انقلاب اسلامی در ایران رخ داده را به او و سابقه اش مرتبط ساخته است! اینطور که کرم پور به تماشاگر اعلام می کند، رابطه نازلی و امیر براساس اتفاقات سال 1378 و خروج نازلی از ایران نیمه کاره ماند و حالا هم که نازلی دوباره پس از سالها بازگشته، شوهرش را در جریان اتفاقات سال 88 دستگیر کرده اند! این پرداخت شخصیت اغراق آمیز درباره نازلی ابداً برای مخاطب قابل قبول نیست و یک دوجین خاطره تعریف کردن امیر و نازلی هم کمکی به این وضعیت نمی کند. متاسفانه مثلث عشقی میان امیر ، شیرین و نازلی در « پل چوبی » به واسطه پرداخت بد هرکدام از این شخصیت ها ، هاج و واج مانده و مهدی کرم پور هم نتوانسته رابطه جذابی میان آنها برقرار کرده باشد.در این میان یک داستان حاشیه ای هم روایت می شود که مربوط به خواهر امیر و دوستش مانی است که آن هم به سیاست گره خورده است و در نهایت هم هیچ ابتدا و انتهایی برایش در نظر گرفته نمی شود. متاسفانه کرم پور داستانهای فرعی زیادی در « پل چوبی » روایت کرده و به دلیل عدم تسلط بر اکثر آنها، این داستانها به حال خود رها شده و توفیقی بدست نمی آورند. ظاهرا کرم پور سعی داشته تا هرچه مورد سیاسی در ذهنش داشته را از طریق شخصیت های داستانش برای مخاطب به تصویر بکشد، بی آنکه اصلا ارتباطی میان این دیالوگ ها و شخصیت های داستان وجود داشته باشد.در « کازابلانکا » اصولاً تمامی شخصیت های داستان ویژگی سیاسی را از ابتدا با خود به همراه داشتند و اشارات سیاسی هم با هنرمندی کامل در بطن شخصیت ها قرار گرفته بود که در ادامه همه آنها به یکدیگر مرتبط می شدند. اما داستان شخصیت های فیلم « پل چوبی » هیچ ارتباط منطقی به سیاست و اتفاقات سالهای 78 و 88 ندارد و متاسفانه تاکید کرم پور به استفاده از تم سیاسی بصورت کاملاً پر رنگ، باعث شده تا « پل چوبی » نه یک درام قوی باشد و نه یک فیلم سیاسی قدرتمند.در بخشی از فیلم گریزی به شاملو زده می شود و شخصیت حاضر هم که که نازلی نام دارد و انتقادات اجتماعی جناب شاملو با شعر " نازلی " هم که سر جایش قرار دارد! این مورد حداقل روی کاغذ می بایستی بسیار جذاب می بود اما در اجرا توفیقی بدست نمی آورد.در فیلم متاسفانه یکی دوتایی هم اشتباه مشاهده می شود که وجودش در اثری در این سطح قابل قبول نیست. اینکه امیر ( احتمالاً برگرفته از ریک در « کازابلانکا » ) قهرمانانه سندی تهیه می کند تا خبرنگار هلندی آزاد شود، کمی خارج از منطق به نظر می رسد چراکه سفارت هلند پیش از هرکسی ، مسئله مربوط به شهروندانش را بررسی می کند و اصلاً نیازی به این کارها نیست! ما این احتمال را می دهیم که جناب کرم پور از این موضوع خبر نداشته!یکی از مواردی هم که سالهاست در سینمای ایران به آن توجه می شود، عدم برخورد زن و مرد بصورت فیزیکی به یکدیگر است و فیلمسازان هم اغلب داستان را به نحوی پیش می برند که علناً چنین مواردی مطرح نباشد. اما مشکل اینجاست که مهدی کرم پور در بعضی از سکانس های فیلم تاکید داشته تا این برخورد ها هرچند بصورت عجیب و غریب به تصویر کشیده شوند. به عنوان مثل در صحنه خداحافظی میان امیر و شیرین در فرودگاه ، این دو یکدیگر را در آغوش گرفته تا خداحافظی شان را اعلام کنند و مهدی کرم پور هم برای دور زدن ممیزی ، سریعاً دوربینش را به پشت ستونی منتقل می کند تا بازیگران ما در پشت ستون کارشان را انجام دهند و ما هم نظاره گر ستونی باشیم که قرار هست زن و مردی در پس آن یکدیگر را در آغوش بکشند! به نظرم بهتر هست که چنین مواردی اصلا به تصویر کشیده نشوند تا اینکه بخواهد به این شکل به مخاطب ارائه شود.با اینحال « پل چوبی » نکته مثبتی هم دارد که از جمله آنها می توان به موسیقی زیبای کارن همایونفر اشاره کرد که جذاب و شنیدنی است و یک سر و گردن از خود فیلم بالاتر است. این قطعات مخصوصاً در هنگامی که امیر در حال غر زدن است و دیالوگ های عاشقانه میان شخصیت های داستان رد و بدل می شود، کاربرد اساسی دارد و حس و حال خوبی به تماشاگر منتقل می کند.درباره بازیگران فیلم هم باید گفت که هیچکدام از آنها در حد و اندازه های نامشان حاضر نشده اند. بهرام رادان یکی از بازی های بد خودش را در این فیلم انجام داده، مهناز افشار هم دست کمی از او ندارد، هدیه تهرانی حضور کوتاهی دارد اما دیالوگ های سیاسی اش سوهان اعصاب است و مهران مدیری هم که با مثال های عجیب و غریب اش در مورد " شیر " اصولاً توانایی ارتباط برقرار کردن با مخاطبش را ندارد. در این بین شاید تنها فرهاد اصلانی در نقش سرهنگ باشد که استاندارد و قابل قبول هست؛ هرچند که شخصیت پردازی او دقیقاً در نقطه مقابل بازی خوبش قرار دارد.« پل چوبی » واقعا عبارت مناسبی برای این فیلم است. این « پل چوبی » به حدی لغزان و غیرقابل اعتماد هست که هرکسی توان گذشتن از آن را ندارد. اگر بخواهیم از این پل رد شویم احتمال سقوط بسیار فراوان است و اگر هم موفق به رد شدن از این پل با مشقت زیاد شدیم، در نهایت هم قسم می شویم که هرگز بار دیگر سراغ این « پل چوبی » نرویم!« پل چوبی » یکی از آن 6 فیلم معروف تحریمی حوزه هنری و البته آخرین آنها هم بود که در نهایت به اکران در آمد. بحث سرقت فیلمنامه « پل چوبی » از فردی به نام کوروش رحتمی ، یکی از دنباله دارترین حاشیه ها در مورد « پل چوبی » بود که هنوز هم سرانجامی نرسیده.قضیه از این قرار هست که فردی به نام کوروش رحمتی مدعی شده که مهدی کرم پور و خسرو نقیبی ، فیلمنامه « پل چوبی » را براساس فیلمنامه ای که او سالها پیش به نگارش در آورده بود، ساخته اند و تنها جنسیت شخصیت ها و یکی دو تغییر کوچک در آن ایجاد کرده اند!مهدی کرم پور در یک مصاحبه گفته بود : بارها با مردم فیلم پل چوبی را دیدم و 85 درصد از مخاطبان از این اثر رضایت دارند!اخیراً عده ای اوباش ، مهدی کرم پور ، کارگردان « پل چوبی » را در خیابان مورد ضرب و شتم قرار دادند و متواری شدند. هنوز مشخص نیست این افراد چه کسانی بودند و دلایل اینکارشان چه بوده.
کارگردان فیلم پل چوبی
مهدی کرم پور متولد شهر تهران است و کارش را با ساخت فیلم کوتاه داستانی و مستند آغاز کرد و پس از چند سال به ساخت فیلم بلند روی آورد. « جایی دیگر » ، « چه کسی امیر را کشت » و یک اپیزود از فیلم « طهران سیم آخر » تنها ساخته های سینمایی مهدی کرم پور محسوب می شوند. « پل » چوبی بطور رسمی سومین فیلم بند سینمایی مهدی کرم پور است.
بازیگران فیلم پل چوبی
بهرام رادان، مهناز افشار، مهران مدیری، آتیلا پسیانی، فرهاد اصلانی، برزو ارجمند، هدیه تهرانی و…
ساير عوامل فیلم پل چوبی
تهیه کننده: علی سرتیپ، یمهدی داوری/کارگردان: مهدی کرم پور/نویسنده: مهدی کرم پور، خسرو نقیبی/یمدیر فیلم برداری: تورج منصوری/آهنگ ساز: کارن همایون فر/سرپرست تدوین: بهرام دهقانی
مشخصات فیلم پل چوبی
- ژانر : اجتماعی
- زبان : فارسی
- امتیاز IMDb: امتیاز 5.6 از 10