معرفی کتاب شغل مورد علاقه اثر آلن دوباتن

  چهارشنبه، 31 شهریور 1400   زمان مطالعه 8 دقیقه
معرفی کتاب شغل مورد علاقه اثر آلن دوباتن
کتاب شغل مورد علاقه اثر آلن دوباتن، نویسنده و فیلسوف سوئیسی است که دوره دکترای فلسفه در دانشگاه هاروارد را رها کرد تا کتاب‌های فلسفی قابل فهمی به زبان ساده بنویسد. آلن دوباتن در ایران بسیار معروف است و شمار زیادی از کتاب‌های او ترجمه و حتی به چاپ‌های بالا رسیده است.

درباره کتاب شغل مورد علاقه

کتاب آلن دوباتن کمک می کند از خواب و رویا فاصله بگیریم و با دیدی واقع گرایانه به اطراف نگاه کنیم. درست است که دیدن یک فضانورد که در آن بالا مشغول انجام کارهای خارق العاده است جذابیت زیادی دارد اما این شغل برای اکثریت ما اصلاً امکان پذیر نیست. هر فردی باید بر اساس شناخت و ویژگی های شخصی خودش به انتخاب شغل بپردازد. ضمن اینکه شناخت شغل هم موضوع مهمی است و نباید آن را نادیده بگیریم. به عنوان مثال در فصل سوم نویسنده از رضایت شغلی صحبت می کن که فاکتور بسیار مهمی است. در این فصل، آلن دوباتن از جنبه های لذت بخش کار کردن – مانند لذت استقلال، لذت خلاقیت، لذت فهمیدن و… – صحبت می کند.همچنین در کتاب شغل مورد علاقه آلن دوباتن ما را از یک سری رویاها و فانتزی ها که پیرامون شغل داشتن وجود دارد آگاه می کند تا با ذهنی شفاف تر تصمیم بگیریم. سخنرانی های انگیزشی که باعث می شوند فکر کنیم نجات دنیا وظیفه ماست، دام های ذهنی مانند کمال گرایی، استرس درونی و موارد دگیر از جمله موضوعاتی است که بررسی می شود.اما شاید جالب ترین و دل گرم کننده ترین فصل کتاب، فصل آخر آن باشد. جایی که نویسنده به ما می گوید «خونسرد» باشیم و کمی از انتظارات خودمان کم کنیم. اتفاقات دنیای بیرون آنچنان گسترده و بعضاً خارج از کنترل ما هستند که ممکن است حتی نتوانیم شغلی به دست بیاوریم. در این فصل ما با آلن دوباتن در مقام یک فیلسوف روبه رو می شویم که حقیقت دنیای بیرون را به ما نشان می دهد، که احتمالا آن را دوست نداشته باشیم! اما به هر حال بهتر است این حرف ها را بخواینم تا کمی تسلی پیدا کنیم.در کتاب تمرینات زیادی هم گنجانده شده تا در مسیر پیدا کردن شغل مورد علاقه کمک حال شما باشد. خود کتاب هم به آن شکل نیست که سریع آن را بخوانید تا تمام شود. پیشنهاد می کنیم هر هفته یک بخش از آن را بخوانید و تمرینات همان بخش را نیز انجام دهید. تحلیل و بررسی کنید ببینید کدام قسمت ها و گفته های کتاب ممکن است تاثیر بیشتری بر زندگی شما داشته باشد و یا به عبارت بهتر کدام بخش می تواند چراغ راه شما باشد.به طور کلی هدف کتاب شغل مورد علاقه این است که «درک بهتری از این مسئله بیابیم که چگونه سر کار شادمان باشیم» و ما خواندن این کتاب را در درجه اول به کسانی که هنوز وارد دانشگاه نشده اند و یا شغلی ندارند پیشنهاد می کنیم. در درجه دوم پیشنهاد می کنیم پدر و مادرها آن را بخوانند.

خلاصه کتاب شغل مورد علاقه

اثر حاضر یکی از آثار مجموعه ی مدرسه ی زندگی است که با هدف تصحیح مفروضات آسیب زایی که افراد ناخودآگاهانه دچارش هستند گرد آوری شده است. این مجموعه شما را مجهز به ایده هایی می کند که بهتر بتوانید آن دسته از خواسته های ستایش برانگیز اما در واقع بسیار دشوار خود را که در حیات عاطفی و شغلی خویش در دل دارید را تحقق ببخشید.

درباره نویسنده کتاب شغل مورد علاقه

آلن دوباتن، زاده ی 20 دسامبر 1969، نویسنده ی سوییسی/انگلیسی است.دوباتن در زوریخ به دنیا آمد. پدرش که در مصر به دنیا آمده بود، به سوییس مهاجرت کرد و از موسسان یک شرکت سرمایه گذاری شد و بعد از آن، ثروت هنگفتی به دست آورد. او یک خواهر دارد و دوازده سال اول زندگی اش را در سوییس گذرانده است.دوباتن برای تحصیل، به مدرسه ای شبانه روزی در آکسفورد فرستاده شد و زبان انگلیسی را آموخت. او در رشته های تاریخ و فلسفه تحصیل کرد و مقطع دکتری را در رشته ی فلسفه ی فرانسه در دانشگاه هاروارد آغاز کرد اما به خاطر نوشتن کتاب برای مخاطب عام، آن را رها کرد. آلن دوباتن، کتاب های فوق العاده محبوب و تأثیرگذاری درباره ی موضوعاتی بنیادین چون عشق و تأثیر فلسفه بر زندگی نوشته است.

آلن دوباتن

درباره کتاب شغل مورد علاقه

محمد هادی حاجی بیگلو مترجم متولد 1365 است. عمده فعالیت وی ترجمه ی آثاری در حوزه ی فلسفه است. در بیست و ششمین جشنواره ی کتاب سال دانشجویی در بخش فلسفه از محمدهادی حاجی بیگلو مترجم کتاب «یوهانس کلیماکووس» تجلیل شد.ترجمه ی،"هوش عاطفی در محیط کار اثر آلن دوباتن"، "شغل مورد علاقه اثر آلن دوباتن"،"خودشناسی اثر آلن دوباتن" و "یوهانس کلیماکوس (یا در همه چیز باید شک کرد) اثر سورن کیرکگور" از آثار اوست.

قسمتی از کتاب شغل مورد علاقه

مدت هاست که معلوم شده است لازمۀ بسیاری از مشاغل رضایت بخش این است که طیف خاصی از مهارت ها و ایده های تخصصی در اختیار داشته باشیم. چه بسا لازم باشد بتوانید با دمبل های کوچک تردستی کنید یا در یک جلسه مهم با مشتریان بین المللی به یکی از زبان های شرقی مذاکره انجام دهید.

کاملاً منطقی و حتی نشانه سلامت است که استعدادهای خویش را نشناسیم و ندانیم آن ها را چگونه به کار بگیریم. طبیعت انسان آن قدر پیچیده، توانایی های هر فرد آن قدر غامض و به سختی قابل تعریف دقیق و اقتضائات زمانه آن قدر بی ثبات است که کشف بهترین همخوانی بین یک فرد و یک شغل، با اینکه چالشی خطیر و البته بسیار مشروع است، مستلزم میزان بالایی از فکر، کاوش و کمک دانایان است و چه بسا سال ها ذهن ما را به خود مشغول کند. از این رو کاملا منطقی و قابل درک است که ندانیم باید سراغ چه کاری برویم. و در واقع اینکه متوجه شویم جواب این پرسش را نمی دانیم یکی از نشانه های مهم بلوغ است، به جای اینکه با این فکر آزارنده بر خودمان رنج های بسیار تحمیل کنیم که قاعدتاً باید جواب این سوال را بدانیم.

وقتی به جایی برسیم که علائق خود را بهتر بشناسیم، یکی از چیزهایی که ممکن است پیش آید این است که تصورات اولیه مان را در مورد شغلِ مورد علاق مان مورد بازنگری قرار دهیم و گاهی اوقات برخی از آن ها را حذف کنیم. همین طور وقتی تجربیات و تصاویر ذهنی مان را تحلیل کردیم آن گاه خواهیم توانست خواسته های حقیقی مان را صورت بندی کنیم. روشن و واضح کردنِ محرک ها می تواند ما را به مسیرهای جدید و بهتری هدایت کند.

یکی از چیزهایی که ممکن است هنگام ارزیابی یک شغل برایمان مشکل زا باشد این است که روی یک نوع شغل خاص کلید کنیم، در حالی که به هر دلیلی محرز شده است که گزینه امیدبخش یا واقع بینانه ای نیست. شاید به دست آوردن آن شغل بسیار دشوار باشد؛ ممکن است مستلزم سال هایی طولانی برای کسب آمادگی های لازم باشد؛ یا چه بسا در قلمرو کسب وکاری قرار داشته باشد که دیگر عرصه ای پرمخاطره و بی ثبات گشته و از همین رو چشم انداز بلندمدت چندان خوبی ندارد.

بسیاری از والدین بی سر و صدا رویاهای خویش را به فرزندانشان منتقل می کنند تا آنان به این رویاها جامه عمل بپوشانند و اغلب هم به آنان نمی گویند که چنین باری را بر دوششان نهاده اند. اما پیامی که به فرزندان خویش منتقل می کنند این است که اگر وارد مسیر شغلی موردنظر شوند همیشه آنان را دوست خواهند داشت و تحسینشان خواهند کرد.

موفقیت شاهدی ست بر توانایی های ما، ولی بدون اینکه عمدی در کار باشد صادرکننده حکمی تحقیرآمیز است نسبت به جایگاه اطرافیانمان. همه ما عموماً گرایش داریم دلایل شکست های شغلی مان را در جهان خارج بجوییم: سرخوردگی از سلسله مراتب شغلی و بی ثباتی اقتصاد. اما گاهی اوقات دلایل شکست ما دلایلی تماماً درونی هستند و هیچ ربطی به فقدان مهارت و کاردانیِ ما ندارند؛ بلکه نوعی بازدارندگیِ روانی در کار است که نمی خواهیم از کسانی سبقت بگیریم که ما را پرورش داده اند.

باید نقش مشروع و لازمِ شکست را بپذیریم و به خودمان مجال دهیم که تا مدت ها کارها را ناکامل و سرشار از نقایص انجام دهیم؛ این بهایی است که باید بپردازیم تا روزی از روزها در چندین دهه آتی عمرمان فرصتی بیابیم و کاری را به سرانجام برسانیم که دیگران باز از منظر خودشان موفقیتی خودبه خودی حسابش کنند.

برای گذران زندگی در دنیای مدرن، معمولاً لازم است تا حدی به خود – انتقادگری عادت کنیم. بدین ترتیب اطمینان خواهیم داشت هیچ چیزی وجود ندارد که بدترین دشمنانمان بتوانند به رویمان بیاورند، اما خودمان از قبل تماماً از آن اطلاع نداشته باشیم: ما در هنر تنفر از خویشتن استاد شده ایم.

وقتی شیفته یک مسیر شغلی خاص می شویم نباید صرفاً این پرسش کاملاً شخصی را در نظر بگیریم که چه توانایی ها و نقاط قوتی داریم. مسئله کاملاً متفاوت دیگری نیز در کمین است: اینکه فضای حاکم بر بازار کار در حال حاضر چقدر به سود ماست. تردیدی نیست که ممکن است در طوفان یا گردابی گیر بیفتیم. آنان که در زمان مناسب به رگۀ مناسب برمی خورند چه بسا صرفاً خوش شانس اند؛ گرچه اغلب تمایل ندارند به این واقعیت اذعان کنند، که این کارشان نیز قابل درک است.

منظورم از اینکه می توانیم دوباره عاشق شغلمان شویم این است که بدانیم شیفتگی های یک باره نسبت به مشاغل دیگر ممکن است چقدر اشتباه باشد. بدین ترتیب می پذیریم که هیچ شغلی نمی تواند واجد همه جنبه هایی باشد که می خواهیم، ولی کماکان می تواند درصد بالایی از آن ها را دارا باشد که می توانیم از وجودشان به خود ببالیم و از آنان لذت ببریم.

شناسنامه کتاب شغل مورد علاقه


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها