درباره کتاب شهر یک نفره
آنچه در این کتاب، مرکزیت دارد، استانبول است.عکس ها روایتگرانی تصویری استانبول اند و شعرها استانبول را در قالب کلمه نمایش می دهند. ما در کتاب شهر یک نفره استانبول را از زبان شاعرانی همچون الیف شافاک، یاشار کمال، ناظم حکمت، آزمیر آصف، جمال ثریا، اورهان ولی و… مقابل دیدگان مان می آوریم و با همان عشقی که اینان به شهرشان داشته اند، روی سنگ فرش های اصلی ترین خیابانش عاشقانه های ناگفته مان را قدم می زنیم.
در مقدمه کتاب شهر یک نفره آمده است:
استانبول، پایتخت شعر خاورمیانه است. شعری که بغض خاموش بغداد و دمشق و بخاراست. استانبول، شهر مردان سیگاربه لب و تسبیح به دستی است با ابروهای به بالا تاب خورده و موهای اتوکشیده و براق که وقتی بارانی شان را روی شانه هایشان می اندازند، در قهوه خانه های قدیمی کنار خیابان به خواب می روند و معشوقه های منتظرشان را فراموش می کنند.
خلاصه کتاب شهر یک نفره
در این کتاب که نام «شهر یک نفره» روی عنوان آن به چشم می خورد، عکس های مصطفی سون (عکاس معروف تُرک) و روزبه روزبهانی روایتگران این شهر عاشقانه هستند. در کنار قاب های مستطیلی دوربین این دو عکاس، شعرها نیز همچون نماینده ای متعهد و کاربلد از کلمه ها تابلویی می سازند که مرکزیت اصلی آن استانبول است و نگاه خیره ی هر مشتاقی را به خودش جلب می کند. دراصل نگاه عکاس از لنز دوربینش و نگاه شاعر از منظر عواطف شاعرانه اش دست به دست هم دادند، تا روایتی متفاوت از شهری همچون استانبول ارائه کنند.
درباره نویسنده کتاب شهر یک نفره
«سيامك تقي زاده» در سال 1363 در شهرستان مياندوآب به دنيا آمد و در حال حاضر دانشجوی دکترای بیوتکنولوژی کشاورزی در دانشگاه اژه ازمیر در کشور ترکیه است. او علاوه بر سرودن شعر، حدود دو سال است که به صورت حرفه اي ترجمه ادبي انجام می دهد و ترجمه گزیده ای از اشعار منتخب شاعران ترکیه را در دست انتشار دارد.
کتاب شهر یک نفره برای چه کسانی است؟
این کتاب نه تنها برای تمام کسانی است که روزی به قصد سفر به این شهر چمدان جمع کرده اند، بلکه برای آن هایی نیز هست که هنوز پیاده روها، کافه ها، پیرمردهای سیگاربه لب و زن هایی را که مشغول پهن کردن لباس هستند، ندیده اند.در پشت جلد کتاب شهر یک نفره آمده است: «بازگو کردنش اندکی غریب خواهد بود، اینکه پس از من، دردهایم را چه کسی بر تن خواهد کرد و چه کسی از خدا خواهد پرسید، وقتی که ترانه ی ما، در این شهر به پایان رسید، این همه ابر، به چه دردی خواهند خورد؟»با کلمه ها و عکس ها بی هیچ چمدان و بلیط رفت وبرگشتی می شود سفر کرد. اگر مشتاق چنین دیداری هستید، برای خودتان فنجانی قهوه آماده کنید، روی صندلی راحتی تان بنشینید و استانبول را با چشمانی بسته قدم بزنید.
قسمتی از کتاب شهر یک نفره
رفتنت مرگ امیدواری هایم بود
روزهایی که کاشته بودی
یکی یکی درونم مُرده بودند
اندوهگین و سرگردان
در افق های هر عصر
آفتاب عمر من با تو گذر کرد
پشت سرت استانبول را یتیم گذاشتی
مردی را ویران و پریشان گذاشتی…
– یاشار آغوزجان
بعضی انسان ها
به عده ای دیگر از انسان ها
انسان های دیگری را یادآور می شوند
آن ها که به یاد آورده اند: غمگین اند
آن ها که یادآور شده اند، بی خبر.
آن هایی هم که در یاد آمده اند
به احتمال زیاد در شهری دور
هیچ چیز را به یاد نمی آورند.
– یاشار کمال
یک شهر باش
مثال استانبول
و بگو
تا روزی که گلویم خشک شود
تو را دوست خواهم داشت
– الیف شافاک
شناسنامه کتاب شهر یک نفره
- انتخاب و ترجمه شعر: سیامک تقی زاده
- انتخاب عکس: مصطفی سون – روزبه روزبهانی
- انتشارات: چشمه
- تعداد صفحات: ۱۱۳
- نسخه صوتی:ندارد
- نسخه الکترونیکی: دارد