درباره کتاب
کتاب به سبکی پر، به سنگینی آه نوشته ی مهدی خطیبی، از طریق روایت زندگی یک خانواده متوسط به موضوعات جاری در جامعه مانند شک، تجاوز، مشکلات انسان امروزی و ... می پردازد.
رمان به سبکی پر، به سنگینی آه روزمره ی زندگی خانواده ای در یکی از محله های جنوب تهران را به تصویر می کشد. این کتاب حکایت دردآور و تلخی از جامعه ای است که افکارش با دنیای امروزی بسیار متفاوت می باشد؛ زنانی که به آن ها یاد داده اند تحت هر شرایطی باید بسوزند و بسازند و هیچ اعتراضی نکنند. آن ها حق عاشق شدن و انتخاب ندارند، زمانی که از زندگی با همسرشان به ستوه می آیند هم نباید حتی فکر طلاق از ذهنشان عبور کند!
وقتی این کتاب را می خوانید زندگی پدربزرگ ها و مادربزرگ هایتان تداعی خواهد شد، باورهای غلطی که به نسل های بعدی انتقال دادند و همین مسئله منجر شد که کشورمان از لحاظ فرهنگی اجتماعی دچار چالش های زیادی شود. البته تا به حال شاهد تغییراتی نیز بوده ایم اما هنوز راهی طولانی برای از بین بردن تمامی این باورهای اشتباه در پیش است.
آیا تنها زنان باید سنگینی این آه را به دوش بکشند ولی آن را مانند یک پر سبک نشان دهند؟ پس مردان جامعه ما چه نقشی دارند؟ آیا تنها آن ها مظهر قدرت هستند؟
در این کتاب نویسنده تلاش نموده در شخصیت پردازی مردها متعادل باشد و خوب و بد را در کنار یکدیگر قرار دهد. او پدری مهربان را به تصویر می کشد که دخترانش به او تکیه کرده اند تا بتوانند کمی غم هایشان را در آغوش پدر تسکین بخشند.
در این رمان علاوه بر مرد سالاری، تفکرات اشتباه و سنتی زنان را هم مشاهده می کنید و همین افکار امکان دارد تا زنان را منفعل نشان دهند. شما با خواندن این داستان خسته نمی شوید زیرا نویسنده با زبان کوچه بازاری که پر از کنایه و استعاره است به درون شخصیت ها نفوذ می کند طوری که دیگر نمی توانید لحظه ای کتاب را زمین بگذارید.
خلاصه داستان
به سبکی پر به سنگینی آه روایتی ست از زبان چند شخصیت، و همچنین آن تغییر راویان در هر فصل، داستان را پرکشش کرده می باشد.
داستان در نه فصل روایت شده می باشد که تاحدودی تقدم و همچنین تأخر زمانی دارد. مثلاً ابتدای داستان، زندگی یک فرد یا شخص از زبان یکی از راوی ها نقل می می شود که دوباره در فصل پایانی با او روبه رو می شویم. داستان اگرچه تلخ می باشد، ولی باید توجه داشت بوی خوبی دارد؛ بوی عطر مادر، دست های پدر و همچنین امید، بوی یک زندگی ساده که به رغم همۀ معظلات و مسائل و مشکلات، کوشش می می شود با چیزهای ساده، پررنگ نشان داده می شود.
از بهترین قسمت و بخش های داستان، فصل پنج می باشد. فاطمه که بار سنگین زندگی با شوهری را تحمل می کند که به اسکیزوفرنی حاد مبتلاست، بردباری به خرج می دهد؛ و همچنین چه زیبا در مقدمهٔ داستان که بریده ای از کتاب بار هستی اثر میلان کوندرا می باشد، اوضاع زنانی بازگو می می شود که اسطورۀ مقاومت و همچنین ایثارند و همچنین فرهنگ غلط کشور، بی دلیل و همچنین اشتباه، به آنها چنین گذشتی را آموزش داده و همچنین آنها هم به نسل های دیگر:
«زن در اشتیاق تحمل فشار پیکر مردانه می باشد. پس سنگین ترین بار درعین حال، نشانهٔ شدیدترین فعالیت زندگی هم هست. بار هرچه سنگین تر باشد زندگی ما به زمین نزدیک تر، واقعی تر و همچنین حقیقی تر می باشد.»
همچنین و علاوه بر زنانی که برابر معظلات و مسائل و مشکلات زندگی سر فرود آورده اند، با شخصیتی به نام «عاطفه» روبه رو می شویم که نمی خواهد زندگی و همچنین بعدی اش مثل فاطمه یا افسانه، خواهرانش، تباه می شود. آن شخصیت اشتیاقی به مدرنیته و همچنین تغییر در جامعه ای دارد که شاید مرتبط به سال شمسی های چهل، پنجاه یا شصت می باشد. نویسنده آن تضاد رفتاری چند نسل را به خوبی دیدن کردن و نمایش داده می باشد.
درباره نویسنده
مهدی خطیبی (متولد دهم مهر ماه، سال ۱۳۵۵) نویسنده، شاعر و ویراستار است.مهدی خطیبی دانش آموخته حقوق قضايي است . تا کنون هفت کتاب تاليفی و چهل و شش کتاب به ويراسته و مقدمه ی او منتشر شده است .گذشته از آن که شاعر و منتقد است در زمينه ويرايش و تصحيح متون نيز فعاليت دارد .
قسمتی از کتاب
«خودت بارهای بار گفتی آدم باید بین مردم باشه. اگه بین مردم نباشه که آدم نیست. گفتی معاشرت کن با هرکسی که نیت بدی نداره. منم همین کارها رو کردم. همیشه به هر سه تامون گفتین اول آدم باشین بعد زن، مادر، خواهر یا دوست. بابام همیشه می گه…»
مکث کرد. با صدایی بغض آلود ادامه داد «آدم یعنی غرور و گذشت، یعنی دوست داشتن دیگران. من هیچ وقت نه پام لغزیده و نه دست ودلم لرزیده. دوست دارم درسم رو بخونم، ته تغاری شیطونتون باقی بمونم. اصلاً دوست ندارم از اینجا برم.»انسان ها در هر سنی عطری دارند. مردها فقط می توانند عطر زن ها را در رختخواب احساس کنند، اما نمی توانند عطر دخترانگی، عطر شکفتن یک زن، عطر مادرشدن را بفهمند…
شناسنامه کتاب
نویسنده: مهدی خطیبی
ناشر: قطره
تعداد صفحات: 101
معرفی رمان گلف روی باروت اثر آیدا مرادی آهنی










































