معرفی رمان گلف روی باروت اثر آیدا مرادی آهنی

  چهارشنبه، 25 فروردین 1400   زمان مطالعه 2 دقیقه
معرفی رمان گلف روی باروت اثر آیدا مرادی آهنی
گلف روی باروت دومین کتاب آیدا مرادی آهنی بعد از مجموعه داستان پونز روی دم گربه، رمانی با داستانی معمایی است درباره زنی جوان که بعد از ملاقات با حامی نواح پور، درگیر یک سری بازیهای خطرناک می‌شود و درست زمانی که تصمیم می‌گیرد این مرد و اتفاقات پیرامونش را فراموش کند، آشنایی با پدر حامی، او را وارد مسیر جدیدی می‌کند.

درباره کتاب

«گلف روی باروت» رمانی پلات محور است که در 134هزار کلمه نوشته شده. شخصیت اصلی داستان به دنبال رویایی با مسأله ای که در گذشته منجر به شکست او شده، درگیر مسائلی در زمان حال می شود و این مسائل برای او ماجراهایی را رقم می زنند که به تدریج و در طول سفر به چند کشور مختلف به معماهای بزرگی تبدیل می شوند. در پی حل زنجیر معماها در این چند کشور و کشف ارتباط بین کاراکترهای این زنجیره، شخصیت اصلی در طول سفر و بازی پرخطری که واردش می شود، به پاسخ ها و در نهایت مهم ترین کشف زندگی اش می رسد.

خلاصه داستان

«گُلف روی باروت» رمانی پِلات محور است که در 134هزار کلمه نوشته شده. شخصیت اصلی داستان به دنبال رؤیایی با مسأله ای که در گذشته منجر به شکست او شده، درگیر مسائلی در زمان حال می شود و این مسائل برای او ماجراهایی را رقم می زنند که به تدریج و در طول سفر به چند کشور مختلف به معماهای بزرگی تبدیل می شوند. در پی حل زنجیر معماها در این چند کشور و کشف ارتباط بین کاراکترهای این زنجیره، شخصیت اصلی در طول سفر و بازی پرخطری که واردش می شود، به پاسخ ها و در نهایت مهم ترین کشف زندگی اش می رسد.

دختری جوان، مرفه و به ظاهر بی دغدغه، گرفتار معمایی از قتل، رشوه، اختلاس و فساد می شود و آنچه در پایان بندی داستان می گذرد، خواننده را انگشت به دهان می کند.

درباره نویسنده

آیدا مرادی آهنی متولد سال 1362 تهران،داستان نویس است. اولین رمان او به اسم «گلف روی باروت» از طرف نشر نگاه نخستین بار در نمایشگاه کتاب سال 1392 به بازار آمده است، «پونز روی دم گربه» اثر دیگر این نویسنده جوان است.

قسمتی از کتاب

هشت صبح از بالای بیست و یک طبقه، تهران شبیه مقوای شانه تخم مرغی ست که کودکی ناشی برای کاردستی یا روزنامه دیواری روی آن نقاشی کرده باشد. (گلف روی باروت – صفحه ۱۴)

مثل هر محله بومی و قدیمی شبیه پیانویی ست که ساختمان های کوچک و بلند دو طرفش مثل کلید ها هر کدام نت مخصوص به خودشان را دارند. (گلف روی باروت – صفحه ۲۰۳)

نور چراغ فانوسی که بالای در قهوه خانه، از لای دسته های پیچ امین الدوله آویزان است، مثل نگین گوشواره ای است که از لای چند دسته مو بیرون زده باشد. (گلف روی باروت – صفحه ۳۴۹)

بیرون ماشین، برگ ها مثل زنی که بسته باشند به دم یک اسب، روی زمین دنبال باد کشیده می شوند. (گلف روی باروت – صفحه ۴۷۲)

شناسنامه کتاب

نویسنده: آیدا مرادی آهنی

ناشر: نگاه

تعداد صفحات: 543


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها