درباره کتاب
چاه به چاه،یکی از رمان های نه چندان معروف رضا براهنی است که پیش از این در سال 54 خورشیدی در مجلات فارسی زبان به چاپ رسیده بود.کتاب شرح روایت حمید،یکی از مسئولین سپاه دانش و زندانی کنونی سازمان امنیت از زبان خودش است.
آغاز رمان آشنا شدن حمید با دکتر است.وی جز زندانی های سیاسی است که با رژیم شاه مخالف بود.در طول رمان حرف های مهمی از زبان دکتر میخوانیم و حرف ها حمید را به فکر فرو میبرد و هم چنین خواننده را هم به تعقل دعوت مینماید.
مطالعه این رمان به یک پازل شباهت دارد و میتوانید به دیگر کتابهای براهنی وصل شوید قسمت هایی از رمان به شرح شکنجه شدن زندانیها میپردازد و هم چنین این رمان وضع زندانیها را وصف میکند و وضع زندان و شکنجه های ماموران ساواک را شرح میدهد.در این رمان منسجم بودن به نحوی که از آن انتظار میرود دیده نمیشود.
برای مثال خواندن کتاب آواز کشتگان غافلگیر میشویم ولی در این رمان خبری از غافلگیری نیست.
بلکه با یک رمان ساده و بدون پیچیدگی روبرو هستیم و میتوان رمان را یک سری صحبت های جذاب از زبان قهرمان رمان تلقی کرد.در قسمتی از رمان نویسنده شکنجه کشیدن ناخن توسط مامورهای ساواک را با جزئیات توصیف میکند و نحوه توصیف او مهارتش را در این امر نشان میدهد.از آغاز کتاب جذب تصویر های رمان و عبارتهای زیبای کتاب میشوید و از خواندنشان لذت میبرید و این مورد وجود شخصیتهایی را که در رمان شناخته شده نیستند و تا انتهای کتاب هم متوجه نمیشوید که هستند جبران میکند.قطعا از مطالعه این رمان لذت میبرید.
خلاصه داستان
داستان از زبان یک زندانی است. یک زندانی شمالی که در سپاه دانش کار می کرده و برای کمک خرجی خانواده اش یک تپانچه قدیمی یادگار دوران میرزا کوچک خان را به یک نفر می فروشد ولی از شانس بدش با این تفنگ تروری صورت می گیرد و اکنون او لو رفته و در زندان و در دستان بازجوهاست .
در زندان با زندان سیاسی سرشناسی معروف به دکتر هم اتاق است و دکتر مدری است که حرف های بزرگی می زند ...
درباره نویسنده
رضا براهنی در سال ۱۳۱۴، در تبریز به دنیا آمد. در ۲۲ سالگی از دانشگاه تبریز لیسانس زبان و ادبیات انگلیسی گرفت سپس به ترکیه رفت و پس از دریافت درجه دکتری در رشته ی خود به ایران بازگشت و در دانشگاه به تدریس مشغول شد. رضا براهنی هم چنین چند دوره کارگاه نقد، شعر و قصه نویسی برگزار کرد که باعث شکل گیری یک جریان ادبی در دهه ی هفتاد شمسی شدند. در سال ۱۳۵۱ خورشیدی به آمریکا رفت و شروع به تدریس کرد. در سال ۱۳۵۳ خورشیدی، بار دیگر به آمریکا رفت در سال ۱۳۵۶ جایزه ی بهترین روزنامه نگار حقوق انسانی را گرفت.
قسمتی از کتاب
اگر فردا دختر یا پسر آدم بزرگ شد و فهمید که پدرش رئیس زندان بوده، یا از آن سرهنگهای شهربانی و ارتش بوده که تا حال حداقل پنجاه نفر را به دست خودش شلاق زده، یا پنج شش نفر را در یک محاکمه ی قلابی به اعدام محکوم کرده، چه می گوید؟ آیا خجالت نمی کشد از اینکه پدرش یک قاتل، یک شلاق زن حرفه ای یا یک جلاد بوده؟ نمی دانم چکار بکنم. (کتاب چاه به چاه – صفحه ۷۶)
مادر می گوید: «پدرت می گوید که گاهی از دور، در پشت اولین ردیف درختهای جنگل، چند تا سایه را به چشم خود دیده است.» و بعد می گوید: «چشم این مرد دو متر آن ورتر را نمی بیند، چطور ممکن است پنجاه متر آن ورتر سایه های توی جنگل را ببیند؟» من می گویم: «مادر، شاید خواب می بیند، یا شاید کابوس دیده. یا شاید گذشته به یادش می آید!» مادر می گوید: «نه! نه! می دانم جریان چیست. منتظر عزرائیل است. دیگر رفتنش حتمی است. خواب کسانی را می بیند که پیش از او رفته اند. خیلی ها پیش از مرگ خواب دوستان و عزیزان مرده شان را می بینند. یا حتی در بیداری صداشان را می شنوند. یا احساس می کنند که صورتهاشان را می بینند. دیگر رفتنش حتمی است.» (کتاب چاه به چاه – صفحه ۸۲)
شناسنامه کتاب
نویسنده: رضا براهنی
انتشارات:نگاه
تعداد صفحات: 111
معرفی رمان بیرون در اثر محمود دولت آبادی










































