معرفی رمان خاطرات خانه مردگان اثر داستایفسکی

  پنجشنبه، 07 مرداد 1400   زمان مطالعه 7 دقیقه
معرفی رمان خاطرات خانه مردگان اثر داستایفسکی
کتاب خاطرات خانه مردگان اثر فئودور داستایفسکی، ثمره دوره چهار ساله‌اش در زندان اومسک واقع در سیبری است.همان‌طور که احتمالا می‌دانید، داستایفسکی در سال ۱۸۴۹ به جرم شرکت در توطئه‌ای علیه حکومت دستگیر شد و به همراه دیگر دوستانش به مجازات اعدام محکوم شدند. البته پیشنهاد مجازات اعدام که از سوی دادگاه نظامی بود تایید نشد ولی با این حال، تصمیم بر آن شد

درباره کتاب خاطرات خانه مردگان

بسیاری از منقدین این کتاب را شاهکار داستایوفسکی و بزرگ ترین کتاب وی می دانند و همه منتقدان در عظمت این کتاب اتفاق نظر دارند.این کتاب اندوه کشنده و جانکاه مردی را نشان می دهد، که مجبور به زندگی در دنیای غریب و بیگانه است و از تمام حقوق بشر محروم گشته است، این کتاب داستان مردی در زندان را به تصویر می کشد که در فراق آزادی خویش اشک می ریزد، مردی که دائما با رئیس دائم الخمر و بدخوی زندان در حال کلنجار رفتن است و زندانیان دیگر از او فاصله می گیرند.

خلاصه کتاب خاطرات خانه مردگان

«خاطرات خانه ی مردگان»که شرح دوران زندان و تبعید داستایفسکی است در سال ۱۸۵۵ یعنی در سی و چهارسالگی نوشت، اما رویدادهای آن مربوط به شش سال پیش از آن یعنی سال ۱۸۴۹ به بعد است. داستایفسکی فقط ده سال پس از زندانی شدن توانست به عنوان شهروندی عادی به سن پطرزبورگ برگردد و زندگی اش را مانند فردی آزاد از سربگیرد. در «خاطرات خانه ی مردگان» هرچند بخشی از زندگی نامه اش است، اما نویسنده خود را پشت تصویرهایی که از هم بندی هایش به دست می دهد پنهان کرده و کم تر از خودش و خیلی بیش تر از دیگران حرف می زند. ولی آن چه از این افراد گونه گونِ متعلق به طبقات مختلف جامعه آموخته، درون مایه ی همه ی داستان های بعدی اش است. اگر بخواهیم داستایفسکی را در یک جمله خلاصه کنیم، می توانیم بگوییم خودش کتاب های نانوشته ای بوده که بعد با قلم خودش به صورت نوشته درآمده اند و تا بشریت باقی است، این کتاب ها و اندیشه های درون آن بخش بزرگی از فرهنگ همه ی ملت های جهان خواهند بود.

درباره نویسنده کتاب خاطرات خانه مردگان

فیودور میخایلاویچ داستایِفسکی (زادهٔ ۱۱ نوامبر (مطابق تقویم سبک قدیم: ۳۰ اکتبر) ۱۸۲۱ – درگذشتهٔ ۹ فوریه (مطابق تقویم سبک قدیم: ۲۹ ژانویه) ۱۸۸۱) نویسندهٔ مشهور و تأثیرگذار اهل روسیه بود. ویژگی منحصر به فرد آثار وی روانکاوی و بررسی زوایای روانی شخصیت های داستان است.بسیاری او را بزرگترین نویسنده روان شناختی جهان به حساب می آورند.رمان یادداشت های زیرزمینی او اولین نوشته ادبی اگزیستانسیالیسم جهان است.سوررئالیستها مانیفست خود را بر اساس نوشته های داستایفسکی ارائه کرده اند.فیودار میخایلاویچ فرزند دوم خانواده داستایِفسکی در ۳۰ اکتبر ۱۸۲۱ به دنیا آمد. پدرش پزشک بود و از اوکراین به مسکو مهاجرت کرده بود و مادرش دختر یکی از بازرگانان مسکو بود. در ده سالگی والدینش مزرعه ای کوچک در حومه شهر تولا در نزدیکی مسکو خریدند که از آن به بعد تابستان ها را در این مکان می گذراندند.در ۱۸۳۴ همراه با برادرش به مدرسهٔ شبانه روزی منتقل شدند و سه سال آنجا ماندند. در پانزده سالگی مادرش از دنیا رفت. در همان سال امتحانات ورودی دانشکدهٔ مهندسی نظامی را در سن پترزبورگ با موفقیت پشت سر گذاشت و در ژانویهٔ ۱۸۳۸ وارد دانشکده شد. در تابستان ۱۸۳۹ خبر فوت پدرش به او رسید.
در ۱۸۴۳ با درجهٔ افسری از دانشکدهٔ نظامی فارغ التحصیل شد و شغلی در ادارهٔ مهندسی وزارت جنگ به دست آورد. تا تابستان ۱۸۴۴ سهم ارث پدری اش به خاطر ولخرجی های مختلف به اتمام رسید. اوژنی گرانده اثر بالزاک را ترجمه کرد و در همین سال از ارتش استعفا کرد. در زمستان ۱۸۴۴–۱۸۴۵ رمان کوتاه بیچارگان را نوشت که بدین وسیله وارد محافل نویسندگان رادیکال و ساختارشکن بزرگ در سن پترزبورگ شد و برای خود شهرتی کسب کرد. طی دو سال بعد داستان های همزاد، آقای پروخارچین و زنِ صاحبخانه را نوشت.اکثر داستان های وی همچون شخصیت خودش سرگذشت مردمی ست عصیان زده، بیمار و روان پریش. او ابتدا برای امرار معاش به کار ترجمه پرداخت و آثاری چون اورژنی گرانده اثر بالزاکو دون کارلوس اثر فریدریش شیلر را ترجمه کرد.مترجمان مختلف نام این نویسنده را به اشکال متفاوتی در فارسی نوشته اند: «داستایوفسکی»، «داستایِفسکی» و «داستایِوسکی» که مورد دوم تلفظ صحیح نام اوست. خشایار دیهیمی در ترجمهٔ زندگینامهٔ داستایِفسکی نوشتهٔ ادوارد هلت کار نام او را به شکل «داستایِفسکی» آورده است. نام کوچک او نیز در متون ترجمه شده به اشکال «فیودور» و «فئودور» آمده است. با توجه به تلفظ روسی نام او، «فیودور دوستایِوسکی» صحیح است. در بین عامه فارسی زبانان به داستایوفسکی معروف است.

فئودور میخایلاویچ داستایوفسکی

قسمتی از کتاب خاطرات خانه مردگان

زندان برای آموختن شکیبایی به انسان، مکبت خوبی است. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۵)

زمستان ها ما را خیلی زود به آسایشگاه می بردند. در آسایشگاه، لازم بود دست کم چهار ساعت بمانیم تا تمام زندانیان به خواب بروند. تا آن ساعت، صدای فریادها، خنده ها، و دشنام ها به گوش می رسید! صدای به هم ساییدن زنجیرها، بوی بد و نامطبوع بخارات و دودهای غلیظ، سرهای تراشیده، صورت های داغ شده با آهن سرخ. جامه های ژنده و پاره خجلت آور و افتضاح آمیز بود! آری، انسان زندگانی دشواری دارد. من تصور می کنم بهترین تعریفی که می توان از انسان کرد این است: «انسان عبارت است از موجودی که به همه چیز عادت می کند.» (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۶)

انسان بدون کار، بدون قانون، و بدون تمام چیزهایی که به خاصه متعلق بدوست، دیگر انسان نیست و تباه می شود و دوباره به صورت حیوانی بازمی گردد. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۱۶)

واقعیت هر چیز تصوری در انسان ایجاد می کند که به کلی با تصوری که انسان نزد خود فرض می کند یا می شنود بسیار متفاوت است. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۱۰۲)

روش من عبارت از آن بود که تا سرحد امکان ساده تر رفتار کنم، مستقل باشم، هیچ گونه کوششی برای نزدیک شدن به آنان نکنم و در عین حال، اگر مایل باشند به سویم بیایند، آنان را از خود نرانم، از تهدید و کین توزی آنان نهراسم و چنان رفتار کنم که گویی به آنان کوچک ترین سوءظنی ندارم، بعضی مواقع به آنان نزدیک نشوم و در بعضی اخلاق و عادات آنان شرکت نجویم؛ خلاصه من دنبال دوستی و رفاقت آنان نروم. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۱۲۲)

اگرچه به نظر من غیرممکن می آمد که بتوانم این گونه زندگی کنم، چیزی نگذشت که آن را قبول کردم؛ زیرا خود را در برابر امری اجتناب ناپذیر می دیدم. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۱۲۵)

انسانیت، محبت و همدردی برادرانه با بیماران گاهی موثرتر از داروست. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۲۴۳)

من می خواستم، به طور دقیق، درجات گوناگون محکومیت ها و تمام اختلافاتی را که مجازات ها با یکدیگر دارند و نظراتی را که محکومان در این باره ابراز می کنند بدانم. سعی می کردم وضع روحی کسانی را که به سوی مجازات بدنی می رفتند نزد خود تصور کنم. قبلا گفته ام، بسیار به ندرت افتاق می افتد که یک نفر محکوم بتواند خونسردی خود را در لحظه آغاز مجازات حفظ کند؛ حتی اگر چندین بار نیز تازیانه خورده باشد. در آن لحظه، وی وحشتی کاملا طبیعی و جسمانی، حاد، غیرارادی و ناآگاهانه در خود احساس می کند و این وحشت وی را گیج می سازد. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۲۶۰)

از نخستین روز ورود به زندان، حوادث مانند امری صریح تمام نظرات مرا تایید کرد و با بی رحمیِ تمام روی اعصابم اثر گذاشت.در نخستین تابستان، هیچ کاری غیر از سرگشتگی نداشتم و تقریبا همیشه تنها بودم. وضع روحی ام به من اجازه نمی داد که احساسات زندانیانی که خود را به من می بستند بررسی کنم و حتی تشخیص دهم. با این همه، آنان نیز هرگز با من از روی تساوی و برابری رفتار نمی کردند. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۳۴۲)

فقط یک چیز، یک تمایل سوزان به رستاخیز و تجدید وضع و ادامه دادن به زندگی تغییر شکل یافته، به من همت و جرئت صبر کردن و امیدوار بودن می داد. (خاطرات خانه مردگان – صفحه ۳۷۸)

شناسنامه کتاب خاطرات خانه مردگان

  • نویسنده: فئودور داستایفسکی
  • ترجمه: محمدجعفر محجوب
  • انتشارات: علمی و فرهنگی
  • تعداد صفحات: ۳۹۸
  • نسخه صوتی:دارد
  • نسخه الکترونیکی: دارد

مشخصات کتاب صوتی خاطرات خانه مردگان


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
از سراسر وب   
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها