معرفی رمان شرلوک هولمز خالی نبند اثر ابراهیم رها

  دوشنبه، 08 شهریور 1400   زمان مطالعه 3 دقیقه
معرفی رمان شرلوک هولمز خالی نبند اثر ابراهیم رها
در مقدمه کتاب شرلوک هولمز خالی نبند می خوانیم:احتمالاً شما و سایر اعضای جامعه ی بشری اطلاع دارید که شرلوک هولمز یک کاراگاه دست ساز بشر بوده (البته باقی کاراگاه ها هم ساخت بشر هستند به هر حال) و کلی داستان در موردش نوشته شده و به زبان های زنده و مرده ی دنیا ترجمه شده است.

درباره کتاب شرلوک هولمز خالی نبند

کتاب شرلوک هلمز خالی نبند! هم طنز سیاسی هست و هم نیست! شرلوک هولمز را که می شناسید. حالاتصور کنید او بیاید وسط اوضاع اجتماعی سیاسی، و بخواهد به جای اینکه راز قتل فلان کس را پیدا کند برای یک آدم بیکار، در این اوضاع و احوال، کار پیدا کند! یا دوباره تصور کنید «قیصر» به هولمز مراجعه کند تا خان دایی را به او بسپرد و هولمز هم قول بدهد دکتر واتسن برای خان دایی شکسپیر خواهد خواند تا خان دایی هم برایش شاهنامه بخواند!

خلاصه کتاب شرلوک هولمز خالی نبند

این کتاب کمی با با شرلوک هولمز و جان واتسن و کارهاشون شوخی میکند و پای طلاق نیکول کیدمن و تام کروز و تام و جری تا بحث های فمنیستی و کاریابی و … را به دفتر شرلوک هولمز میکشاند

درباره نویسنده شرلوک هولمز خالی نبند

علی میرمیرانی نویسندهٔ ایرانی، متولد بیستم آبان ماه ۱۳۵۰ است. او با پنج اسم قلم زده، با سه اسم جایزه برده و با دو اسم کتاب می نویسد. هر کدام از این اسامی نثری مجزا، قلم، دیدگاه و اهداف مجزایی دارند. شاخص ترین نام مستعار او «ابراهیم رها» است که پس از 22 سال به واسطهٔ فضای مجازی مجبور به رونمایی از آن شد.علی میرمیرانی در حوزه های داستان نویسی، طنزنویسی، فیلمنامه نویسی، مطبوعات و برنامه سازی تلویزیونی سابقهٔ درخشانی دارد.با نام «علی میرمیرانی» دو اثر صوتی نیز منتشر شده است؛ "به لهجه ی سپیدار" که نوشتهٔ خود اوست و "داش آکل" صادق هدایت که هر دو اثر با استقبال بسیار گرمی رو به رو شده اند.

علی میرمیرانی

قسمتی از کتاب شرلوک هولمز خالی نبند

هولمز از جا بلند میشود و بارانی اش را می پوشد.
هولمز: شما یک لحظه صبر کنید من بروم بیرون و تحقیقا کنم بیام.
به سمت در می رود. سرش را از لای در خارج میکند، چند ثانیه ای نگاه می اندازد و بر می گردد. بارانی اش را از تن در می آورد و روی صندلی می نشیند!
هولمز: تحقیقات انجام شد، تام کروز شما با این زنه، اسمش چیه، آها پنه لوپه کروز ارتباط داره. خجالت هم نمیکشه. من ادله ی کافی و محکمه پسندی دارم. اونو به خاک سیاه می شونیم. از طرف اون به من حین تحقیقات پیشنهاد رشوه شد که همه رو رد کردم.

مرد : آقای شرلوک هولمز دستم به دامنت!
واتسن: ما مردمان انگلستان دامن نمی پوشیم.این عادت ناپسند مردم اسکاتلنده!
مرد: حالا هرچی پاتونه، به من کمک کنین واقعا موندم چه کنم.

تام: (بغض می کند) من در خیلی از قسمت ها تکه تکه می شم. خیلی وقت ها به خاطر کار های جری می رم زیر اره برقی و به دو قسمت تقسی می شم، اما همه به این اتفاقات غم انگیز و دل خراش میخندند! گاهی جری کارهایی می کنه که من منفجر می شم و همه جام جزغاله میشه اما باز هم مردم، مخصوصاً شما انگلیسی ها، به ماجرا می خندین! این همه خشونت و سنگ دلی و این همه خنده؟!
هولمز؛ البته ما انگلیسی ها عادتمونه. اما تو می گی چی کارش کنم تام؟ وقتی دنیا داره به این ماجرا می خنده یعنی همه عادت کردن یکی تکه تکه بشه و بقیه بخندن.

واتسن: اوه نه هولمز، تو رسماً داری وارد یک دعوای فمنیستی می شی. من دوستانه بهت توصیه می کنم این کار رو نکنی.
هولمز: من هم دوست ندارم این حرف ها رو بزنم، چرا تو توصیه می کنی که وارد این بحث نشم؟
واتسن: چون اصلاً دوست ندارم توی یادداشت هام در کارنامه مردی که همیشه پیروز بوده یک پرونده شکست ثبت کنم!

شناسنامه کتاب شرلوک هولمز خالی نبند


دیدگاه ها

  دیدگاه ها
پربازدیدترین ویدئوهای روز   
آخرین ویدیو ها