به گزارش سایت خبری ساعد نیوز، برخورد با افراد خودشیفته کار آسانی نیست. ذهن آنها چنان محدود است که به سختی متوجه دنیایی فراتر از دنیای خودشان می شوند. دنیای درون شان هم، دنیای کوچکی است که ارتباطی با دنیای بیرون ندارد. عوامل و شرایط گوناگونی باعث شکل گیری انواع مختلف شخصیت های خودشیفته می شود.
عواقب ازدواج با افراد خودشیفته :
فشار برای کمال یا انجام کارهای “صحیح” در ازدواج با افراد خوشیفته ، می تواند منجر به احساس افسردگی ، سردرگمی ، اعتماد به نفس پایین ، اضطراب ، ترس از اشتباه کردن ، انرژی کم ، و یا سرخوردگی و غیره شود . شرکایی که اعتماد به نفس خود را بر اساس نظرات شخص دیگر پایه گذاری می کنند ، خود را در یک گزاره بسیار آسیب پذیر قرار می دهند ، اما هنگامی که شما با یک شخص خودشیفته ازدواج کرده اید ، این ویران کننده است . هنگامی که شریک زندگی خود به نظر خوب می رسد ، احساس امنیت بیشتری می کنید . اما این احساس ، حس نیاز و وابستگی شما به همسرتان است . و دلیل آن کمبود اعتماد به نفش شما در ازدواج با افراد خودشیفته است . شریک narcissistic تلاش می کند تا شریک زندگی خود را از طریق انتقاد مداوم ، مطالبات غیرممکن ، خودداری از محبت و عشق ، توهین و غیره تحت فشار قرار دهد .
ازدواج در بهترین شرایط ممکن است چالش برانگیز باشد و اگر یکی از شرکا با یک وضعیت سلامت روان درگیر باشد ، پیچیدگی زندگی شما در کنار هم ، افزایش می یابد .
هر کسی تقریباً دارای ویژگی خودشیفتگی است . خودشیفتگی طیف وسیعی از شدت دارد . ازدواج با افراد خودشیفته ، یک وضعیت جدی است . “رافی بیلک ، مددکار بالینی دارای مجوز در مرکز درمانی بالتیمور ، توضیح می دهد : «معدودی از افراد می توانند با شخصی که دارای این مشکل است ، زندگی کنند . بنابراین ، قبل از تصمیم گیری در مورد آن چه باید بكنید ، بسیار مهم است كه شما در مورد اینكه همسرتان خودشیفته است یا خیر ، مطمئن شوید . اولین قدم این است که پیش از ازدواج به یک مشاوره ازدواج مراجعه کنید . و اگر بعد از ازدواج متوجه نشانه های خودشیفتگی در همسر خود شده اید ، حتما و در اولین قدم به یک مشاوره زوجین مراجعه کنید .
در ازدواج با افراد خودشیفته ، چه باید کرد ؟
مرزها را مشخص کنید .
- در ازدواج با افراد خودشیفته ، افراد مبتلا به NPD یا خودشیفتگی ، به شدت نیاز به کنترل دارند ، و گرایش دارند رفتار خود را توجیه کنند . هر چقدر هم که هزینه بر و مضر برای دیگران باشد . یادگیری تعیین مرزها در ازدواج با افراد خودشیفته ، مهم است . زیرا ممکن است مذاکره منصفانه و مؤثر نباشد . اگر با این اشخاص مشاجره كنید ، به آن ها این امکان را می دهید كه آن قدر بهانه بیاورند تا نظرشان را ثابت كنند . به سادگی به آن ها بگویید که چه مرزهایی دارند و حق عبور از مرزهای شما را ندارند . افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته ، دوست دارند درگیر شوند ، و اگر این کار را متوقف کنید ، این رفتار آن ها را مختل می کند و این اختلال بیشتر خود را نشان می دهد .
مشاجره با فرد خودشیفته را رها کنید .
در حین درگیری ، زمان برای آرام شدن داشته باشید و در حالی که به تلاش همسرتان برای بازگرداندن شما به درگیری ، پاسخ نمی دهید ، به آن ها بگویید در صورت آماده شدن با او ، صبحت خواهید کرد . در ازدواج با افراد خودشیفته ، باید تعادل را مجدداً برقرار كنید و هرگز توانایی خود را برای كنترل اوضاع به خطر نیاندازید . یک درمانگر واجد شرایط نیز کمک بگیرید .
آیا باید ازدواج خود را ترک کنید ؟
اگر تصمیم گرفتید وقت آن است که ازدواج خود را ترک کنید ، مهم است که با احتیاط عمل کنید . اگر قصد ترک ازدواج با افراد خودشیفته را دارید ، اولین کاری که انجام می دهید باید این باشد که در مناطقی از زندگی خود ، جایی که همسر خودشیفته شما ، جای می گیرد ، نگاه کنید . آیا شما وابسته مالی هستید؟ آیا به عنوان یک سیستم پشتیبانی نیاز به اتصال مجدد با خانواده و دوستان تان دارید ؟ آیا شما نیاز به مراقبت بهتر از خود دارید تا بتوانید انرژی لازم را برای ترک ازدواج داشته باشید ؟ نگاهی به جایی که همسر خودشیفته شما در زندگی شما اشغال کرده است ، کمک می کند تا آن را با افراد و فعالیت های سالم ، سالم تر کنید .
مهم نیست که چه روشی را برای تصمیم گیری در نظر بگیرید ، پیمایش هر نوع رابطه با شخصی که مبتلا به NPD است ، نیاز به حمایت از جامعه و مراقبت از خود دارد . و اگر همسر خودشیفته شما به هر طریقی به دنبال سوءاستفاده است ، ممکن است وقت آن باشد که ارزیابی کنید ماندن یا نبودن در ازدواج انتخاب سالم برای شماست .
راهنمایی برای بقای ازدواج با افراد خودشیفته :
عدم همدلی عاطفی در ازدواج با افراد خودشیفته ، بدان معنی است که خودشیفتگان وقتی به شما آسیب می رسانند ، احساس بدی نمی کنند . آن ها حتی ممکن است متوجه واکنش شما نشوند . اگر کاری را انجام دهید ، بعید است که آن ها از شما ، حمایت کنند . اگر شکایت کنید ، آن ها مسئولیت خود را انکار خواهند کرد یا شما را سرزنش می کنند .
خودشیفتگان متمرکز بر تقویت عزت نفس هستند .
هدف اصلی در زندگی بیشتر افراد مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته (یا سازگاری ها ) تقویت عزت نفس است . خودشیفتگی را می توان به عنوان یک اختلال تنظیم عزت نفس مفهومی دانست که در آن خودشیفتگان دائماً در مورد وضعیت خود ناامن هستند . آن ها ممکن است برای شما بسیار با اعتماد به نفس به نظر برسند ، اما همیشه در مورد ارزش خود در زیر نمای مطمئن اعتماد به نفس ، دچار شک و احساس ترس هستند .
در اصل ، این بدان معنی است که تقویت عزت نفس در نهایت از آن چه که ممکن است باشد ، برای آن ها مهمتر است . در ازدواج با افراد خودشیفته ، هنگامی که عزت نفس آن ها کم می شود ، فقط دو انتخاب دارید :
به یک افسردگی مبتنی بر شرم و تنفر از خود بروید ، زیرا ارزش ها و اعتماد به نفس شما توسط همسر خود شیفته تان ، تخریب شده است .
تظاهر کنید و به صورت مداوم اصرار کنید که آن ها خاص ، بی نقص و قدرتمند هستند . در حالی که دیگران را نسبت به آن ها پایین تر ارزیابی می کنید و آن ها را در موضع بالاتر حتی از خودتان ، قرار می دهید تا اعتماد به نفس و عذت نفس کاذبی که همسرتان به دنبال آن است را به او بدهید .
طبعاً ، دومی را انتخاب می کنند . بی شک اولین گزینه نیز می تواند پیامد دومین گزینه باشد . زیرا شما با تمجید دروغین و تایید بیش از اندازه در ازدواج با افراد خودشیفته آن ها را در موضعی قرار می دهید که حتی نسبت به شما نیز احساس برتری دارند . در نتیجه به تخریب شما ادامه می دهند و شما دچار افسردگی خواهید شد . در ازدواج با افراد خودشیفته ، به عنوان نزدیکترین فرد به آن ها ، آن ها به احتمال زیاد شما را بی ارزش می کنند تا دوباره احساس اهمیت بیشتری نسبت به خود داشته باشند . برای مثال وقتی همسر خودشیفته شما چاق می شود ، ممکن است از وزن و اندام شما ایراد بگیرد تا نسبت به چاق بودن خود ، احساس بهتری داشته باشد .
خودشیفتگان فاقد همدلی عاطفی هستند .
عدم همدلی عاطفی در ازدواج با افراد خودشیفته ، بدان معنی است که خودشیفتگان وقتی به شما آسیب می رسانند ، احساس بدی نمی کنند . آن ها حتی ممکن است متوجه واکنش شما نشوند . اگر کاری را انجام دهید ، بعید است که آن ها از شما ، حمایت کنند . اگر شکایت کنید ، آن ها مسئولیت خود را انکار خواهند کرد یا شما را سرزنش می کنند .
این بدان معنی است که بسیار محتمل است که در طول رابطه ، آن ها مرتباً به طور اتفاقی و یا به طور هدفمند ، به احساسات شما آسیب برسانند . شما باید برای این امر آماده باشید زیرا این یک بخش اجتناب ناپذیر است .
خودشیفتگان فاقد توانایی دیدن واقع بینانه خود و سایر افراد هستند .
خودشیفتگان فاقد “روابط کامل با شی” هستند : “روابط کامل با شی” توانایی دیدن همزمان هم خصوصیات خوب و هم بد فرد را دارد و هم می پذیرد که هر دو وجود دارند . این ظرفیت به طور معمول در دوران کودکی از طریق کپی کردن از والدین و مهمتر از همه ، از طریق مشاهده واقع بینانه و پذیرفته شده و دوست داشتن برای شخصی که شما توسط والدین خود دارید ، علی رغم نواقص شما ایجاد می شود . اگر فرد مبتلا به NPD به اندازه کافی انگیزه داشته و روان درمانی مناسبی داشته باشد ، می توان این ظرفیت را بعداً به دست آورد .
در ازدواج با افراد خودشیفته ، بدون “روابط کامل با شی” ، خودشیفتگان میان دو دیدگاه افراطی نسبت به خود و افراد دیگر جابجا می شوند :
- خاص ، کامل ، قادر مطلق ، و دارای حق (همه چیز خوب)
- زباله های بی ارزش ، عیب و نقص (همه چیز بد)
معنی این برای شما ، همسر آن ها ، این است که آن ها نمی توانند شما را به روشی واقع بینانه و با ثبات ببینند . شما نیز “خاص” یا “بی ارزش” هستید . خودشیفتگان بسته به نوع احساس آن ها در لحظه ، می توانند به سرعت بین این دو دیدگاه جایگزین نسبت به شما ، جابه جا شوند .
این ربطی به شما ندارد . در اوایل رابطه ، احتمالاً آن ها شما را بی نقص ، بی عیب و خاص (همه چیز خوب) می دانند . سپس ، از آن جا که آن ها شما را می شناسند و عیوب و نواقصی را که همه ما داریم و تفاوت هایی که می توانید با همسر خود داشته باشید را می بینند ، به احتمال زیاد به صورت اغراق آمیز شما را پر از عیب و نقص (همه بد) بدانند .
خوشبختی موقتی است .
این فقدان “روابط کامل با شی” در طول رابطه بر اساس لحظه به لحظه ، نقش دارد . ازدواج با افراد خود شیفته ، شما را در معرض اختلال غیرمنتظره بودن آسیب پذیری ، قرار می دهد . زیرا خودشیفتگان بسیار حساس هستند و قادر نیستند وقتی احساس خشم ، صدمه ، ترس یا ناامیدی می کنند ، تصویری پایدار و مثبت از شما را در ذهن خود حفظ کنند .
در اصل ، ازدواج با افراد خودشیفته ، بدان معنی است که لحظه ای که همسر خودشیفته شما احساس منفی می کند ، ارتباط مثبت بین شما را مختل می کند و همه چیز مثبت از پنجره خارج می شود . کل تاریخ مثبت شما با همسرتان و هر آن چه که تا به حال برای او انجام داده اید ، اکنون کاملاً از آگاهی آنها خارج است . همسر شما در لحظه عاشقانه شما را دوست دارد و زمانی که دچار احساسات منفی می شود ، چه دلیل آن شما باشید و چه نباشید ، در لحظه ای می تواند از شما متنفر شود .
به یاد داشته باشید :
اگر آن ها نتوانند همزمان شما را از نظر داشتن صفات و رفتارهای دوست داشتنی و همچنین خصوصیات و مشکلاتی که همه انسان ها می توانند آن ها را داشته باشند ، دوست بدارند ، و شما را به عنوان یک فرد کامل بپذیرند ، فقط می توانند بین دوست داشتن و نفرت از شما عقب و جلو شوند . این سوئیچ کاملاً به این بستگی دارد که کدام جنبه شما یا کدام یک از رفتارهای شما ، پسندیده اوست و کدام رفتارها را دوست ندارد و بیشتر در مواجهه با صفات خوب شما قرار می گیرد یا بلعکس .
اگر قرار است با یک فرد خودشیفته در ارتباط باشید ، باید خود را برای موقعیت هایی آزاردهنده آماده کنید . آن ها اجتناب ناپذیر هستند . از آن جا که شما و همسر خودشیفته شما دو نفر مختلف هستید که دارای حساسیت های بسیار متفاوتی هستند ، برخی از اظهار نظرها یا رفتاری که به نظر شما درست است ، ممکن است ناگهان زمینه ساز ناامنی اصلی همسر خودشیفته شما شود . اکنون احساسات خوب از بین می روند و او از شما متنفر می شود و با عصبانیت شما را تخریب می کند . این می تواند برای هر کس عادی ، کاملاً شوک باشد . در ازدواج با افراد خودشیفته ، ده دقیقه پیش همه چیز خوب بود ، اما اکنون شما در وسط یک مبارزه نامطلوب قرار دارید که از خود در برابر بسیاری از اتهامات ناعادلانه دفاع می کنید .