شعر و متن در مورد هوای ابری و بارانی نگاه شاعرانه به آسمان زیبا با هوای ابری است. در این بخش مجموعه اشعار و متن در مورد هوای ابری را آماده کرده ایم که بسیار عاشقانه و زیبا هستند. شعر هوای ابری دلتنگی و شعر هوای ابری زیبا از این نمونه هستند. بعضی از شاعران هم در سرودن شعر ابری از تشبیهات مانند هوای ابری دلم استفاده می کنند. در ادامه سایت ساعد نیوز مجموعه اشعار هوای ابری را می خوانید.
زیباترین متن شعر های ادبی در مورد هوای ابری
ای فصل با باران ما برریز بر یاران ما
چون اشک غمخواران ما در هجر دلداران ما
ای چشم ابر این اشک ها می ریز همچون مشک ها
زیرا که داری رشک ها بر ماه رخساران ما
این ابر را گریان نگر وان باغ را خندان نگر
کز لابه و گریه پدر رستند بیماران ما
ابر گران چون داد حق از بهر لب خشکان ما
رطل گران هم حق دهد بهر سبکساران ما
بر خاک و دشت بی نوا گوهرفشان کرد آسمان
زین بی نوایی می کشند از عشق طراران ما
این ابر چون یعقوب من وان گل چو یوسف در چمن
بشکفته روی یوسفان از اشک افشاران ما
یک قطره اش گوهر شود یک قطره اش عبهر شود
وز مال و نعمت پر شود کف های کف خاران ما…
مولانا
مثل تمام مترسک ها!!!
آدم برفی ها!!!
لانه های خالی لک لک ها!!!
من پاسبان شهری بی صدا هستم
اینجا همه چیز آرام است!!!
حتی کلاغ ها هم قارقار نمی کنند
جغدها هم
خبری از آهنگ دل انگیز بلبل ها نیست
دلم مثل طوطی جفت مرده
گوشه قفس سینه ام کز کرده
دلم برای دلم می سوزد
خالی از هر شور و شعر و شوق!!!!
شاید تقصیر هواست
این روزها ، هوا سرد و دلگیر است
ابری ، بی خورشید و بی باران!!!!!
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
بوسه هایم ابری می شوند
و پشت سرت
آسمان، آسمان فرو می ریزند
و مثل پرستویی
کنار پنجره اتاقت می خوابند و
سراغت را می گیرند
هر جا که بوی تو باشد
همان جا فرو می ریزند
بوسه هایم نیز مثل خودم
نه مادر دارند، نه وطن
و نه کسی که غمخوارشان باشد
بوسه هایم تکه ابری بی مرزند
و گردباد سبز عشق
که یک سر سراغ تو را می گیرند
اگر شبی زمستانی و یخبندان
صدایی از پشت در خانه ات شنیدی
بدان بوسه های من است
که دارد در خانه ات را می کوبد
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
یاد تو هرشب در این دل باز مهمان می شود
در هوای ابری دل عشق باران می شود
هرکجا باشم چو آنجا نیست احساسی ز تو
کبریای این جهان یکباره زندان می شود
عاقلان ار معرفت یابند چیزی داده اند
آری هر عاقل برای عشق نادان می شود
یوسفا چون تو به جان آیی چه غوغایی شود
از قدم هایت چه زندان ها گلستان می شود
عشق تو روحی دگر را می دمد در جان من
بذر تو آید اگر، این خاک بستان می شود
من که می دانم تو می آیی تو شمس پشت ابر
چهره ی گریان دل ها باز خندان می شود
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
باران به بساط اول این سال ببارید
ابر این همه تأخیر که کرد از پی آن کرد
تا در نظرت باد صبا عذر بخواهد
هر جور که بر طرف چمن باد خزان کرد
گل مژده بازآمدنت در چمن انداخت
سلطان صبا پر زر مصریش دهان کرد
از دامن که تا به در شهر بساطی
از سبزه بگسترد و بر او لاله فشان کرد
شاید که زمین حله بپوشد که چو سعدی
پیرانه سرش دولت روی تو جوان کرد
سعدی
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوا ابری شده چون دلش گرفته
میخواد گریه کنه اما چه جوری
هوا ابری شده چون میخواد بارون بباره
هوا رو خنک کنه
هوا ابری شده همچون سرد شده
با گرمای دستان هم مهربون باشیم
هوا ابری شده چون میخواد برف ببیاره
بریم تو خیابونا برف بازی کنیم
هوا ابری شده خورشید پیدا نیست
به خاطر این که میخواد گریه کنه
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
روزی ست خوش و هوا نه گرم است و نه سرد
ابر از رخ گلزار همی شوید گرد
بلبل به زبان حال خود با گل زرد
فریاد همی کند که می باید خورد
خیام
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
به دنبال تو می گردم
با انگشتانم در میان ابرها جستجو می کنم
در میان بال های پرندگان و برگ ها
و تنها منظره رنگ پریده میدان شهر پیداست
هالینا پوشویاتوسکا
مترجم: ضیاء قاسمی
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوا…هوای ابریست…
دلم را میگویم…
سرم را که رو به آسمان میکنم..خوشحالم
زیرا..
آسمان هم با من هم درد است…
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
دلم احساس غم داره ، واسۀ بودنِ باتو همه دنیا رو کم داره ، دراین انبوه ویرونی دراین غُربت ، پريشونی هوای این دل ابریم شاید يه خورده بارونیم حالا بُغضی داره دائم چشات وقتی که غم داره شبه ، مهتاب وکم داره تنت یه کفتر خسته اس لبِ بومی رو کم داره همش این پا واُون پا کرده دل عُمری واسه گفتن حالا دیگه فقط فردا رو ، کم داره !؟
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
امشب
هوا پس است
رعد و برقی است در من
دلیل این همه بارش بی گدار را فهمیدم
تُشَک من ابریست
هوای دل من هم….
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
دلم امشب هوای ابر دارد
نمی بارد ،کمی هم صبر دارد
چرا با بخت ما بازی؟!که بی شک
قضا دستی به دست ِ جبر دارد
نمی آید به چنگم آن وحشی
پری چشم است و پای ِ ببر دارد
چرا او دَر نمی آید به کیشم
دلیلش آنکه کیش ِ گبر دارد
بگو سالار نیستی در هوایش
که پایانت نشان از قبر دارد.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
در سمت توام
دلم باران، دستم باران
دهانم باران، چشمم باران
روزم را با بندگی تو پاگشا می کنم
هر اذانی که می وزد
پنجره ها باز می شوند
یاد تو کوران می کند …
هر اسم تو را که صدا می زنم
ماه در دهانم هزار تکه می شود…
کاش من همه بودم
کاش من همه بودم
با همه دهان ها تو را صدا می زدم…
کفش های ماه را به پا کرده ام
دوباره عازم توام…
تا بوی زلف یار در آبادی من است
هر لب که خنده ای کند از شادی من است
زندگی با توست
زندگی همین حالاست
( محمد صالح علاء)
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
نکند حقیقت است؟ نه! به گمانم اینکه آری؛
به سرت هوای من نیست! تو هوای تازه داری
نرسیده بود به افطار و به جرعه ای شکستی
که نه راه کافری بود و نه طرز روزه داری
منم آسمان پنهان شده در هوای ابری
و تو آن پرنده ای که خبر از دلم نداری
نه توان رفتنم هست نه برای ماندنم جا
نکند تو هم به زانو سرِ بی کسی گذاری
نه سکوتم از خوشی بود نه علامت رضایت
که گذشته حال و روزم ز هوای گریه زاری
و خداکند بچسبد به دلت هوای تازه
نرسد هوای روزی که به حال من دچاری
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
تا گل از ابر آب حیوان یافت
گرد خود صد هزار دستان یافت
زره ابر گشت پیکان باز
جوشن آب زخم پیکان یافت
گل خندان چو برفکند نقاب
ابر را زار زار گریان یافت
هنوز منتــــــــظر دیدن رخ یــــــــار است
سپــــید بودن بخت من٬از قــــــــدوم تو بود
اگر چـه از غم رویت٬دلــــــم عزادار است
به هر کجا که بدیدم٬ شــکوه نــــــام تو بود
برای تو به لب آوردنم چه دشـــــوار است!
چه غـــم که تو گذری و روی که مـــی دانم:
تمــــــام دلهره ها از جـــــفای دلدار اســـت
قدم قدم به تمـــاشــــا بیا که خـــواهی دید:
بخاطرت همه جانــــم به پای این دار است
نمــاز عشق که خواندی ٬سلام کن که دلم
هنوز منــــــتظر دیدن رخ یار است…….
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
دیگر به زوال خویش فکر می کنم
وقتی تو نیستی…
لبریز درد های فراوان شدم
وقتی تو نیستی….
آغوش نیست که بر آن خستگی سالهای هجرم
را بریزم….
دور از چشم های غزل های ناب خویش
در این فضای تازه ی تازه
تنهایی هایم را ریخته ام …
با شعر نو بی وزن بی آهنگ
با ترس و دلهره احساس های خودم را که زیر پای عابران عمدا له می شوند .فریاد می کنم..
در این هوای ابری و طوفانی تو نیستی
با چشم هایم عکس می گیرم- نه اشک نمی ریزم-
از این همه سردرگمی هایی که سهم ماست!!!!
تو نیستی جای تو هم خالی است
خاموش می مانم
یک ریز شعرهای تازه می خوانم
افسرده و تنها
دنبال یک آغوش می گردم
آرام می گیرم
اما تو اینجا نیستی
من گریه هایم را در خلوت و تنهایی شبهای خود دارم
من زیر بالش اشک هایم را قایم می کنم هر دم!!!!
تقدیم به زیباترین مهتاب زندگی ام که خیلی زود رفت و رواز کرد همراه با ستاره ای که با خود برد…
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هر زمان ابر از هوا نزلی دگر می افکند
هر نفس باغ از صبا زیبی دگر می آورد
ابر تر دامن برای خشک مغزان چمن
از بهشت عدن مروارید تر می آورد
هر کجا در زیر خاک تیره گنجی روشن است
دست ابرش پای کوبان باز بر می آورد
طعم شیر و شکر آید از لب طفلان باغ
زانکه آب از ابر شیر چون شکر می آورد
عطار نیشابوری
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
چون نگهبانی که در کف مشعلی دارد
می خرامد شب در میان شهر خواب آلود
خانه ها با روشنایی های رویایی
یک به یک در گیر و دار بوسه بدرود
ناودانها ناله ها سر داده در
ظلمت
در خروش از ضربه های دلکش باران
می خزد بر سنگفرش کوچه های دور
نور محوی از پی فانوس شبگردان
دست زیبایی دری میگشاید نرم
میدود در کوچه برق چشم تبداری
کوچه خاموشست و در ظلمت نمی پیچد
بانگ پای رهرو از پشت دیواری
باد از ره میرسد عریان و عطر آلود
خیس
باران میکشد تن بر تن دهلیز
در سکوت خانه می پیچد نفس هاشان
ناله های شوقشان ارزان و وهم انگیز
چشمها در ظلمت شب خیره بر راهست
جوی می نالد که آیا کیست دلدارش؟
شاخه ها نجوا کنان در گوش یکدیگر
ای دریغا… در کنارش نیست دلدارش
کوچه خاموشست و در ظلمت نمی پیچد
بانگ پای رهروی از پشت دیواری
می خزد در آسمان خاطری غمگین
نرم نرمک ابر دود آلود پنداری
بر که میخندد فسون چشمش ای افسوس؟
وز کدامین لب لبانش بوسه میجوید؟
پنجه اش در حلقه موی که میلغزد؟
با که در خلوت به مستی قصه میگوید؟
تیرگی ها را به دنبال چه میکاوم
پس چرا
در انتظارش باز بیدارم؟
در دل مردان کدامین مهر جاوید است؟
نه… دگر هرگز نمی آید به دیدارم
پیکری گم میشود در ظلمت دهلیز
باد در را با صدایی خشک میبندد
مرده ای گویی درون حفره ی گوری
بر امیدی سست و بی بنیاد میخندد
(فروغ فرخزاد)
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
مــــــرا بگــذار و بگـــذر نازنـیـــــــــــنم
هــــــوای حوصـــــله بـسیـــار ابریـــست
مـــــیان شـــاخــه ســــاران درنــــد شــت
کــــنار بــرکـــه ی غمخانه قبــــــــریست
نه قبـــــــری کــــــــــه نـــــوای غــم نوازد
نه قبـــــــری که دلـــــــــی دلگیـــــــرسازد
نه آن قبــــــــــری درونش جـــــسم باشـــد
نه قبــــــــــــری که برویــــــش اســم باشد
بیـــــا بنگــــر که این قــــبر”غریب” است
غــــریبی که همه عـــمر در فــــریب است
همــــه عـــمـــــر را فــــریب یار خوردیم
فــــــریب قـصه اش هـــــر بار خـــوردیم
دل پـــاک مـــــــرا ناپــــاک کــــــــــردی
گــــــرفــــتی روحـــــمو در خاک کــردی
درون قـــــبر،نه جســــمم بلکـه روح است
به ســــینه غــصه و غـــم همچو کوه است
بیـــــــا فــــرهاد گــــــونه تــیــــــشه بردار
تو کــــــــوه غصــــــه را از ریشـــه بردار
دل زار مـــــــرا پـــــر پـــــر نمـــــــودی
مــــــگـــــر پـــــایان قصـــــه خود نبودی؟
مــــــگر زندانــــــــــــی روحــــم نکــردی
مــــــگر پشـــــتوانه چون کـوهـم نکــردی
مــــــرا سنـــگیــــن مــــثال کـــوه خواندی
مــــــرا ســـــکــان دار نــــــوح خــــواندی
بیــــــا چـــون کشـــــتی ام بر گــل نشسته
بیـــا از کـــــوه غصـــــه دل شکــــــــسته
بیـــــــا فـــــــرزند مــــن غمخوار من باش
تو فـــــرزند “غـــریب”م بودی ای کـــاش
حسین اسکندری “غریب”
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
ابر است و اعتدال هوای خزانی است
ساقی بیا که وقت می ارغوانی است
در زیر ابر ساغر خورشید شد نهان
روز قدح کشیدن و عیش نهانی است
ساقی بیا و جام می مشکبو بیار
این دم که باد صبح به عنبر فشانی است
وحشی بافقی
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
ای ابرهای دل گرفته چو من رها شوید
باریده بر این عاشق و از ابری جدا شوید
باریده بر این عاشق و قلبش را نفس دهید
باریده بر این عشق و به ریه هایش هوا شوید
دگر باره شد از تاراج بهمن
تهی از سبزه و گل راغ و گلشن
پریرویان ز طرف مرغزاران
همه یکباره بر چیدند دامن
خزان کرد آنچنان آشوب بر پای
که هنگام جدل شمشیر قارن
ز بس گردید هر دم تیره ابری
حجاب چهره خورشیدی روشن
هوا مسموم شد چون نیش کژدم
جهان تاریک شد چون چاه بیژن
به باغ افتاد عالم سوز برقی
به یک دم باغبان را سوخت خرمن
پروین اعتصامی
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
دوباره هوای دلم ا بری شده است….
.اسمان چشمانم بارانی شده است.
جور دیگر میبینم ..غصه ها رنگی شده اند..
عشق لباسش کنده..وخیانت چه لباسی بر تن کرده…
ادمها چه پوشالی شده اند…
بوی کاهگل باران خورده ،بوی یاس،بوی اطلس سپید،…
پاورچین پیچک های باغ….دیگر نمی اید زباغ….
اینجا در خیابان بوی دود ….عصر اهن ویاس کبود….
.چه شیک میخندند ادمها…کجاست سهراب ؟جویبار لحظه ها جاری…
لحظه ای نیست که باشد جاری….. همه شان تو خالی …
.عشقها پوشالی …..کس نمی پرسد خانه دوست کجاست؟
تو که گفتی : کاری نکنیم که به قانون زمین بربخورد…
سهراب دیر گاهیست که اینجا همه چی بی قانون است….
عشق زیر پای دلار لگدکوب است..
.ادرس خانه دوست ادرس وب شده است…چه بگویم اخر…
اما اینجا زیر گنبد کبود..توی این شهر شلوغ…
.پلک شب که میخوابد….. چشم یک زنی اینجا تا ستاره میبارد…
…هرشب وهر شب بی بهانه میخواند ….
مرغ احساسش میبرد او را در هوای بارانی..
میبرد تایاس …اطلسی ها و.یک بغل احساس …
.بوی شب بوها
شبنم گلها..فارغ از دنیا …
مینویسد او ..من یک انسانم.پر زاحساسم…
گر چه میگریم بی بهانه من هستم…
شب
به احساس من یک ترانه میخواند
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
از ابر اندرآمد به هنگام نم
جهان شد به کردار باغ ارم
فردوسی
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
رخت برگیر ازین خراب که هست
بام سوراخ و ابر طوفان بار
سنایی
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هر کجا هستم٬باشم
آسمان مال من است
پنجره٬ فکر٬ هوا ٬عشق
زمین مال من است
چشمها را باید شست
جور دیگر باید دید
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
کاش باران بودم
و غم پنجره را میشستم
و به هر کس که پس پنجره غمگین مانده
از سر عشق ندا میدادم
پاک کن پنجره از دلتنگی
که هوا دلخواه هست
گوش کن باران را
که پیامی دارد
دست از غم بردار
زندگی کوتاه هست
باز کن پنجره را
روز نو در راه هست
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
باران که شدی مپرس این خانه ی کیست
سقف حرم و مسجد و میخانه یکی ست
باران که شدی پیاله ها را نشمار
جام و قدح و کاسه و پیمانه یکی ست
“مولوی”
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
دیشب که باران آمد ؛ می خواستم سراغت را بگیرم
اما خوب می دانستم ؛ اینبار هم که پیدایت کنم ؛ باز زیر چتر دیگرانی . . .
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوای ابری به زیبایی ذوب می شود
و درخشان ترین لبخندها از دل اشک های آن متولد می شوند
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوای ابری، زمین را با باران طراوت می بخشد
همانند تو که جوانی را به روح و قلب من بازگردانده ای
عشق من!
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
زیباترین روزهای آفتابی نیز در مقابل آسمان ابری رنگ می بازند
زیباترین غروب ها در دل یک آسمان ابری رخ می دهند
ابرها بارور عشقی زیبا شده اند و پیام آور عشق آسمان به زمین هستند
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
عشق نیز مانند باران
حس خوب می بخشد
حس یک دل و یک رنگ بودن به زلالی یک قطره باران …
این حس زیبا
هزاران بار تقدیم تو باد
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
متن زیبا درباره آسمان ابری
روز بارانی پاییزی بدون یک فنجان قهوه داغ طعم دل انگیزش را از دست می دهد
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
تمام کاری که در یک روز بارانی عاشقانه باید انجام دهی:
کنار عشقت باشی
قهوه درست کنی
قهوه بنوشی
و باز هم قهوه بیشتر درست کنی ….
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوای ابری روحم را نوازش می کند
و باران آن را شست و شو می دهد
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
همه می گویند روزهای ابری و بارانی را باید
در خیابان ها کنار عشقت قدم بزنی
اما برای من که تنها هستم
روز ابری بارانی
یعنی در خانه ماندن
با یک فنجان قهوه داغ
و یک کتاب خوب!
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
یک روز بدون تو
مانند جستجوی خورشید
در یک روز ابری بارانی است
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هر کس می گوید خورشید خوشبختی می آورد
بی شک رقص زیر باران را
نوشیدن یک فنجان قهوه پشت پنجره باران زده را
قدم زدن در یک روز ابری زیبا با عشقش را
تجربه نکرده است!
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
من عاشق هوای ابری و بارانی
رعد و برق و غرش آسمان
طوفان و رگبار باران
باد و های و هوی آن
و حس خوب پس از این همه هیاهو هستم
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
در هوای ابری و بارش باران پاییزی به دنبال عشق بگرد
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
یه آسمون ابری برات حال و احوال این روزای منو تداعی میکنه. همونقدر دلگیر، همونقدر غمگین.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
حال و هوای دلم ابریست. میترسم بارش باران چشمانم آغاز شود و کم کم بوی عطر حضورت از بین برود.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
دلم قدم زدن در هوای ابری و بارانی در کنار یار را می خواهد. دلم میخواهد در میان بارانی که می بارد، غرق در عشق شویم و عاشقی مان را به رخ دنیا بکشیم.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوا که ابری می شود، ناخودآگاه دلم میگیرد. گویا دلم عادت کرده به گرفتن. چون حال و هوای خودش هم ابری شده.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
فکرش رو بکن. وقتی تو باشی و من و یه هوای ابری و کلی قدم زدنای عاشقانه. چه اتفاق خوبی از این بزرگتر؟
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
وقتی هوا ابری میشه و بارون میاد، بدو بدو میرم تو حیاط و منتظرم که قطرات باران بوی تو رو به من یادآوری کنن. بوی پاکی، بوی عشق.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوای ابری، هوای عاشقاست. این هوا زندگی اونا رو خیلی خوب توصیف میکنه. کافیه فقط یکم بهش توجه کنی. هوای گرفته، پر از بارون، زمینی خیس. تو دنیای عاشقا هم یه دل گرفته، چشمای پر از اشک و گونه های خیس. چه شباهت قشنگی.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
شاید هوا هم بعضی وقتا از نامردی بعضیا دلش میگیره که اینجوری ابری میشه و بارون میباره.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوای ابری رو دوست دارم چون احساساتمو خیلی خوب نشون میده. دلم که بگیره، نگاه نمیکنم که کجام و چه وقتی از روزه، شروع به گریه کردن میکنم.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
هوای ابری تا اونجاش خوبه که از بارونش سیل آب به وجود نیاد. گریه های تو هم تا اونجاش خوبه که حوصله کسی ازشون سر نیاد.
یادش بخیر. قدیما با رفتن هر کسی از زندگیم، حال و هوام ابری و بارونی میشد. دلم میخواست برای نبود اون آدما گریه کنم. اما حالا یاد گرفتم که هر کی از زندگیم میره بیرون، شیر آب رو قطع کنم که کسی پشت سرش آب نریزه تا دیگه هیچوقت برنگرده.
⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️⛅️
امیدوارم همیشه حالتان مثل آفناب خندان باشد. شما میتوانید این مطالب را در انواع فضاهای مجازی به عنوان کپشن یا بیوگرافی استفاده نماییدو با دوستان خودتان به اشتراک بگذارید. برای مشاهده ی مطالب پر محتوای دیگر به بخش سر گرمی (اس ام اس) ساعد نیوز مراجعه نمایید.