اعترافات یک زوج بی‌رحم به زورگیری از راننده تاکسی اینترنتی

  پنجشنبه، 25 اسفند 1401 ID  کد خبر 333848
اعترافات یک زوج بی‌رحم  به زورگیری از راننده تاکسی اینترنتی
ساعدنیوز: راننده یکی از شرکت‌های تاکسی اینترنتی وحشتزده با پلیس تماس گرفت و ماجرای تکان‌دهنده‌ای را بازگو کرد.

به گزارش پایگاه خبری-تحلیلی ساعدنیوز به نقل از همشهری آنلاین، شب بیست و یکم آبان گذشته، راننده یکی از شرکت های تاکسی اینترنتی، در تماس با پلیس، در حالی که هنوز از ترس صدایش می لرزید، از زن و شوهر جوانی سخن گفت که به عنوان مسافر سوار خودروی وی شده اند، اما در مسیر با تهدید به اسیدپاشی و با یک قبضه تبر ترسناک، خودروی او را زورگیری کرده اند.

در پی این تماس، ماموران انتظامی وارد عمل شدند و چند روز بعد، زوج زورگیر کریستالی را دستگیر کردند. پرونده این زوج جوان پس از طی مراحل دادرسی، به شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی ارسال شد؛ چرا که اقدامات وحشتناک آن ها موجی از نگرانی را در بین رانندگان به راه انداخته بود.

طبق گزارش پلیس، این زوج خطرناک سابقه دار قبلا نیز دو دستگاه خودروی تیبا و پراید را با همین شیوه زورگیری کرده بودند. طولی نکشید که زوج جوان با اتهام آدم ربایی و مشارکت در سرقت مسلحانه شبانه، پای میز محاکمه نشستند تا به سوالات تخصصی قضات با تجربه شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی پاسخ دهند و از خود دفاع کنند.

در آغاز جلسه دادگاه ابتدا شاکی پرونده که راننده ای 37 ساله بود به تشریح ماجرای زورگیری پرداخت و در حالی که هنوز هم از دیدن مرد تبر به دست و زنی که بطری اسید در دست داشت، وحشت زده به اطراف می نگریست، درباره آن شب ترسناک گفت: سفری رفت و برگشت از طریق شرکت اینترنتی به من واگذار شد که باید مسافرانی را از توس 97 به شهرک کشف می بردم و آن ها را بازمی گرداندم، اما هنوز به مقصد نرسیده بودیم که مسافرانم پیاده نشدند و با تهدید تبر و اسید مرا به بیابان های انتهای توس 97 بردند و با چند ضربه تبر نه تنها مرا مجروح کردند، بلکه ضربه هایی نیز به خودروی من کوبیدند و من از ترس خودروی سمند را رها کردم و حتی به پشت سرم نیز نگاه نکردم. فقط در بیابان می گریختم؛ چرا که آن ها تبر به دست در تعقیب من بودند.

سپس «مجتبی» (متهم) با دستور رئیس دادگاه مقابل میز عدالت ایستاد و به سوالات فنی مقام قضایی پاسخ داد.

حقیقت ماجرا را بیان کنید.

آن شب خیلی بی پول و خمار بودم. همسرم به تاکسی اینترنتی زنگ زد و ما سوار خودرو شدیم. وقتی به بیراهه رسیدیم من راننده را ترساندم و آن بنده خدا هم فرار کرد و رفت. بعد از آن با شماره ای که هنگام درخواست خودرو تماس گرفته بود، زنگ زدم که من اشتباه کرده ام و از او خواستم، بیاید خودروی خود را پس بگیرد چون خودرو هم نقص فنی داشت. داخل خودرو مبلغی وجه نقد و یک سکه طلای پارسیان و کارت بانکی بود که آن ها را برداشته بودیم.

تبر متعلق به چه کسی بود؟

مال خودم است.

بطری اسید هم دست شما بود؟

اسید نبود، آب رخت‌چرک ها بود که بعد از شست وشوی لباس همسرم داخل بطری ریخت.

مطمئن هستید؟

بله!

خودت درون بطری ریختی؟

نه همسرم پر کرد.

چه رنگی بود؟

آب کف لباس چرک بود.

روی آن آب ها کف هم بود؟

مقداری کف داشت.

چرا همسرت آن آب های کثیف را درون بطری ریخت؟

برای آن که راننده را بترسانیم.

پس نقشه زورگیری را از قبل طراحی کرده بودید؟

بله! قبل از آن که با تاکسی اینترنتی تماس بگیریم این نقشه را کشیدیم!

چه کسی طراح این نقشه بود؟

همسرم آن را برنامه ریزی کرد.

انگیزه شما چه بود؟

خمار بودم، پول مواد نداشتم!

یعنی پول خرید مواد غذایی را داشتید؟

نه! شکمم سیر نبود.

یعنی گرسنه بودید و به خاطر تامین پول مواد این زورگیری را انجام دادید؟

بله! مواد از همه چیز مهم تر است حتی از شکم!

به چه منظوری به خیابان توس 33 رفتید؟

جزئی از نقشه بود. می خواستم راننده تصور کند که این جا منزل اقوام و آشنایان ماست تا پلیس نتواند ما را دستگیر کند!

وقتی به توس 97بازگشتید چرا به راننده گفتید «حرکت کن»!؟

چون قصد داشتیم او را به بیابان های خلوت ببریم و با ترساندن وی، خودرواش را سرقت کنیم!

چرا تبر حمل می کردی؟

برای ترساندن راننده آن را برداشتم. تبر را یک هفته قبل از یک معتاد گرفته بودم.

از کجا سوار خودرو شدید؟

از توس 97

ولی شما در جاده گاز زورگیری کرده اید؟

بله! من از راننده خواستم به جاده گاز برود و از آن جا تا مکانی که خودرو را گرفتیم حدود 15 دقیقه مسیر را طی کرد.

جاده گاز کجاست؟

آخر توس 97

با تبر به شاکی ضربه ای زدید؟

بله! یک ضربه با پشت تبر زدم و یک ضربه دیگر هم به کنسول خودرو زدم.

بطری حاوی آب یا اسید دست شما بود؟

نه! دست همسرم بود.

چه لوازمی را از داخل خودرو سرقت کردید؟

200 هزار تومان درون خودرو بود.60 هزار تومان هم از کارت عابر بانک برداشت کردیم. سکه پارسیان را هم به مبلغ 150 هزار تومان فروختیم. لاستیک زاپاس را هم برای ضمانت تعمیر خودرو به مکانیکی دادیم.

رمز کارت را چگونه به دست آوردید؟

داخل مدارک رمز آن وجود داشت. رمز کارت دیگر را هم که 200 هزار تومان برداشت کردیم شاکی خودش داد.

مواد مخدر درون خودرو متعلق به کیست؟

مال من است.

چه مبلغی پول نقد درون خودرو بود؟

70 هزار تومان بود که من برداشتم!

آخرین دفاعت چیست؟

من آدم ربایی نکردم. فقط راننده را ترساندم که او هم پیاده فرار کرد. بعد هم زنگ زدم که بیا خودروات را بگیر!

در ادامه جلسه دادگاه، راضیه متهم دیگر پرونده نیز به سوالات قضات زبده شعبه ششم دادگاه کیفری یک خراسان رضوی چنین پاسخ داد.

با مجتبی (متهم) چه نسبتی دارید؟

همسرم است.

شما با تاکسی اینترنتی تماس گرفتید؟

بله! با تلفن همراه همسرم زنگ زدم و به مقصد شاهنامه و توس 33 و بعد هم توس 97 که محل سکونت مادرشوهرم است، خودرو تقاضا کردم.

ماجرا را بازگو کنید.

من و همسرم در صندلی عقب نشستیم وقتی دوباره به توس 97 بازگشتیم. همسرم به راننده گفت به آخر جاده توس برود. چون آن جا خلوت و جاده خاکی بود، ولی ناگهان تبر را از زیر پیراهنش بیرون آورد و به راننده گفت: پول بده! راننده هم ترسید و با رها کردن خودرواش گریخت.

بطری حاوی اسید دست شما بود؟

بله! اما آب بود، راننده فکر کرد که اسید است حتی مقداری هم روی دستم ریخت که راننده هم دید! ولی چون همسرم گفت بطری اسید است، او ترسید!

چرا راننده را به انتهای توس 97 بردید؟

چون می خواستیم پول هایش را بگیریم!

پس چرا ابتدا به منطقه کشف رفتید؟

چون می خواستیم راننده را گمراه کنیم! آن جا منزل یکی از دوستانم بود و من 120 هزار تومان از او طلب داشتم که منزل نبود!

شماره تلفن دوستتان را دارید؟

نه! نمی دانم.

چرا با همسرت رفتی؟

به خاطر این که اجازه نمی دهد تنهایی جایی بروم.

چرا بطری آب را با خودتان برداشتید؟

من باردار هستم و احتمال داشت تشنه شوم!

شوهر شما ضرباتی با تبر به شاکی زد؟

چند ضربه به کنسول زد، ولی چون با هم درگیر بودند من ندیدم!

بعد از فرار راننده چه کسی پشت فرمان خودرو نشست؟

من رانندگی کردم!

گواهینامه رانندگی دارید؟

نه!

تا کجا رفتید؟

تا اواسط توس 97 که منزل مادرشوهرم آن جاست. خودمان هم در آن محل ساکن هستیم!

شما بعد از زورگیری با شاکی تماس گرفتید؟

بله! به او گفتم 5 میلیون تومان بده، بیا خودرو را در جایی رها می کنیم آن را ببر! ولی قبول نکرد، چون مدعی بود پول ندارد! ولی رمز کارتش را داد و ما هم 200 هزار تومان برداشت کردیم.

با این پول ها چه کردید؟

هیچی مواد مخدر خریدیم! البته همسرم وقتی برای خرید کریستال رفته بود مقداری هم خوراکی خرید!

سکه پارسیان را چه کردید؟

به طلافروشی به مبلغ 145 هزار تومان فروختیم که همسرم کریستال خرید.

با پایان یافتن آخرین جلسه محاکمه، به زودی حکم دادگاه درباره این زوج کریستالی بی رحم صادر می شود!


  دیدگاه ها
پربحث های هفته   
همسر رهبر معظم انقلاب بعد از خریدن مبل دست دوم توسط رهبری: تا الان زندگی ‌ما طلبگی بوده، الان هم مبل در خانه نیاورید! (383 نظر) تزئین میز عزای سعید راد با شمع و گل و خرما و عکس های یادگاری در خانه مجللشان/ خدا رحمتشون کنه+عکس (278 نظر) روایتی از عصبانیت رهبر معظم انقلاب از عوض کردن فرش کهنه و نخ نمای خانه شان: اشتباه کردید که عوض نمودید بروید همان زیلوها را بیاورید (140 نظر) رهبر معظم انقلاب: ما درخانه تنها یک فرش دستباف داریم که جهیزیه همسرم بوده بقیه خانه موکت است/ ساده زیستی ایشان مثال زدنی است (131 نظر) عروسِ رهبر معظم انقلاب: بچه ام اسباب بازی ندارد، در اتاق آقا یک میز هست و 6 تا صندلی پلاستیکی و یک تلفن که به دیوار وصل است+عکس (119 نظر) خلاقیت خنده دار مغازه دار اردبیلی برای کشاندن مشتری به مغازه حماسه آفرید/ مغز نیس که معدن طلاست😂👌+عکس (100 نظر) ابتکار جالب یک مرد خلاق در دادن انواع لقب به مسعود پزشکیان حماسه آفرید+ویدئو/ هنر نزد ایرانیان است و بس... (67 نظر) نگاهی به اعلامیه ترحیم مادر جوان حمید گودرزی که دیشب خبر فوتش را آقای بازیگر اعلام کرد +عکس/ روحش شاد (65 نظر) خلاقیت خنده دار هندوانه فروش سمنانی برای جذب مشتری حماسه آفرید/ مغز نیست که معدن طلای خالصه😂+عکس (63 نظر) خلاقیت خنده دار مغازه دار شیرازی برای کشاندن مشتری به مغازه حماسه آفرید/ مغز نیست که معدن طلاست😂👌+عکس (51 نظر) تصویری از خانه ابدی برادر زاده نرگس محمدی / روحش شاد و یادش گرامی (43 نظر) نگاهی به جشن تولد عاشقانه 45 سالگی الهام چرخنده بازیگر سریال آوای باران و باکس گل شیک روی میز/ مبارکا باشه+عکس (38 نظر) استوری تبریک خاص سرلشگر باقری به مناسبت روز چپ دست‌ها به رهبر معظم انقلاب+عکس (36 نظر) نگاهی به خونه زندگی مجلل و شاه نشین مهران مدیری به سبک پادشاه عربستان/ خونه نگو کاخ بگو قصر بگو+عکس😍👌 (33 نظر) تصویری از خانه ابدی سعید راد، میرزا رضا سریال گیلدخت /روحش شاد و یادش گرامی (31 نظر)
تیتر امروز   
فال روزانه امروز جمعه 5 مرداد 1403
فال ابجد روزانه جمعه 5 مرداد 1403
حمله گازانبری ندا چملانیان همسر دانیال اسماعیلی فر به سروش رفیعی با اسم رمز یه سری آدماااا/ نظرتون در موردش چیه؟ +سند
فال شمع روزانه امروز جمعه 5 مرداد 1403
فال قهوه با نشان روز جمعه 5 مرداد ماه 1403
فال حافظ با تفسیر امروز جمعه 5 مرداد 1403 + فیلم
فال انبیاء روزانه جمعه 5 مرداد 1403
خلاقیت رسانه ای سمی باشگاه استقلال خوزستان با لو رفتن یک پست اینستاگرامی فیک درباره بازیکن معروف ساحل عاجی جنجالی شد/ مغز نیست که طلا است +عکس
ناگفته‌های سخنگوی وقت وزارت بهداشت از دستگاه کرونایاب مستعان
(تصاویر) اولین پسر جهان که با بلندترین مو روی همه دخترا رو کم کرد!/ موی 1.5 متری که رکوردار گینس شد
هدف نهایی زندگی شما با توجه به ماه تولدتان چیست؟
قاب تلخ و غم‌انگیزی از وداع آخر دختر و پسر سعید راد با پیکر پدرشان
(تصاویر)اگه دنبال رژلب های خنک و تابستونی میگردی این 6 مدل رو امتحان کن!/ مخصوص خانم های سخت پسند!
پزشکیان از کجای اقتصاد باید شروع کند؟
(تصاویر) حیاط پر گل و گیاه خانه مادری احسان علیخانی با صندلی‌های فلزی سفید
منتخب روز   
ابتکار جالب یک مرد خلاق در دادن انواع لقب به مسعود پزشکیان حماسه آفرید+ویدئو/ هنر نزد ایرانیان است و بس... (فیلم) سکانس فوق عاشقانه شهاب حسینی و لیلا حاتمی در فیلم "پرسه در ماه" / ما کاملا شبیه همیم طرز نگاهامون دو دو زدن چشامون ...😍 استارت تمرینات سخت علیرضا بیرانوند در تراکتور +فیلم/ آقای دروازه بان آمادگی بدن بالایی دارد! سکانس عاشقانه دل باختن قباد به شهرزاد/ نشود فاش کسی آنچه میان من و توست (فیلم) سکانس فوق العاده احساسی و عاشقانه از شهاب حسینی و معشوقه‌اش در سریال "شهرزاد" / با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچکس به تو مانند نشد😍 (فیلم) خرید دکتر مسعود پزشکیان از یک سوپرمارکت در تهران به همراه نوه‌ها و عروسش با کارت بانکی شخصی / نوه‌ها پدربزرگ را به خرج انداخته‌اند اقدام منحصربفرد و زیبای طلافروش یزدی به احترام دختر سه ساله امام حسین(ع)+عکس/ این جور تصاویر مخصوص ایران ماست والسلام👌 (فیلم) رهبر معظم انقلاب: به من می‌گویند شما گفتید سوءاستفاده جویان را افشا نکنید / ما حق نداریم افراد را به صرف گمان متهم کنیم سکانس خوشحالی قُباد از بارداری شهرزاد/ قُباد: من تا الان نمیدونستم از این دنیا و از این زندگی چی میخوام اما الان....