گاهی افراد به دلایل مختلف احساساتشان را پنهان می کنند. مثلا ممکن است در موقعیتی احساس خوبی نداشته باشند، اما به خاطر رودربایستی تظاهر کنند خوشحال هستند و لذت می برند. تظاهر به احساسات غیرواقعی آفت روابط عاطفی، کاری، خانوادگی و دوستانه است. مثلا شما از رفتار همسرتان در جمع ناراحت و شرمنده هستید، اما وانمود می کنید که همه چیز خوب است تا زمانی که به خانه برسید، جایی که می توانید به تنهایی صحبت کنید. شما نمی خواهید در مقابل دیگران بحث کنید و درگیری را بدتر کنید. سرکوب عاطفی گاه به گاه معمولاً مشکلی ایجاد نمی کند تا زمانی که در نهایت به روش های سالم و سازنده روی آنها کار کنید. با این حال، اگر به یک الگو تبدیل شود و بر توانایی شما در برقراری ارتباط واقعی تأثیر بگذارد، می تواند به یک مشکل تبدیل شود.
منظور از تظاهر به احساسات غیرواقعی چیست؟
یکی از اولین اصول برقراری ارتباط سالم این است که افراد احساساتشان را صادقانه بروز بدهند و آنها را پنهان نکنند. احساسات عملکردی اجتماعی دارند که بین انسان ها درک متقابل ایجاد می کنند و امکان همزیستی و سازگاری را برایمان فراهم می کنند. احساسات زبان مشترک بین ما و حتی سایر موجودات زنده است که بدون نیاز به کلام نشان می دهد در لحظه به چه چیزی نیاز داریم. تظاهر به احساسات غیرواقعی زمانی رخ می دهد که کسی احساسات واقعی اش را بروز نمی دهد و در جبهه ای دروغین قرار می گیرد. افرادی که به این رفتار عادت دارند، معمولا سعی می کنند احساسات منفی مانند خشم یا ناامیدی خود را پنهان کنند تا دچار دردسر نشوند.
یکی از متداول ترین سناریوهای تظاهر احساسات این است که فرد لبخندی تصنعی می زند و سعی می کند لحن صحبتش را تا حد امکان دوستانه نگه دارد و به صحبت با مخاطب ادامه می دهد. گاهی هم این افراد تلاش می کنند آنچه را تظاهر می کنند درونی احساس کنند تا رفتارشان طبیعی تر باشد. در این حالت ایفای نقش آنها عمیق تر می شود و دیگر سطحی و تصنعی نیست، اما نکته مهم این است که فرد همچنان احساسات واقعی اش را بروز نمی دهد و مشغول تظاهر است.
تظاهر به احساسات غیرواقعی چه معایبی دارد؟
محققان دانشگاه ویرجینای غربی در سال ۲۰۲۱ تحقیقاتی در این باره انجام دادند. آنها به این نتیجه رسیدند که تظاهر به احساسات غیرواقعی با برخی از پیامدهای منفی شخصی و کاری ارتباط مستقیم دارد. بر اساس تحقیقات آنها، افرادی که به بروز احساسات جعلی عادت دارند در مقایسه با دیگران:
- کمتر سلامت اند؛
- در رفاه کمتری به سر می برند؛
- عملکرد کاری ضعیف تری دارند؛
- رضایت شغلی کمتری دارند.
این موارد تنها اثرات تظاهر به احساسات غیرواقعی نیستند؛ کارمندانی که به این رفتار عادت کرده اند، آن را در موقعیت های غیرکاری هم انجام می دهند. در نتیجه ممکن است روابط شخصی شان هم تحت تأثیر قرار بگیرد. این مسئله فقط مختص روابط کاری نیست و در روابط والدین و فرزندان هم به شدت دیده می شود. فرزندان به خاطر قدرت بیشتر پدر و مادر یا به خاطر ترسی که از آنها دارند، احساساتشان را بروز نمی دهند و تظاهر می کنند احساسی مشابه والدینشان دارند. آنها نظراتشان را بیان نمی کنند و ترجیح می دهند به جای توبیخ شدن، سکوت کنند.
دلایل تظاهر به احساسات غیرواقعی
یکی از دلایل تظاهر به احساسات غیرواقعی برای جلوگیری نشان دادن ضعف یا جلوگیری از نشان دادن شکست عاطفی در برابر دیگران است. بسیار طبیعی است که بخواهید از افشای آسیب پذیری ها در معرض دیگران خودداری کنید. مردم معمولاً به چند دلیل کلیدی یاد می گیرند که احساسات را سرکوب کنند. در ادامه برخی از دلایل سرکوب و تظاهر به احساسات غیرواقعی بررسی می شود.
1. عدم ابراز ضعف دلیل تظاهر به احساسات غیرواقعی
نشان دادن احساسات می تواند شما را در یک شرایط آسیب پذیر قرار دهد، پس طبیعی است که بخواهید آن را پنهان کنید. ممکن است نگران ابراز برخی از احساسات باشید که دیگران شما را قضاوت کنند و باور کنند که نمی توانید احساسات خود را مدیریت کنید. در نتیجه احساس غم، ترس، ناامیدی و سایر احساسات به اصطلاح منفی خود را پنهان می کنید. شما همچنین ممکن است نگرانی هایی در مورد دیگران داشته باشید که از این احساسات علیه شما استفاده می کنند، به خصوص اگر قبلاً برای شما اتفاق افتاده باشد.
2. جلوگیری از آسیب دیدن
مردم اغلب برای محافظت از روابط خود احساسات خود را پنهان می کنند. وقتی کسی که به او اهمیت می دهید کاری ناراحت کننده انجام می دهد، ممکن است انتخاب کنید که ناراحتی خود را پنهان کنید. گاهی اقدامات آنها شما را آزار می دهد. اما اگر وقتی به آنها احساس خود را می گویید واکنش منفی نشان دهند، ممکن است درگیری دردناک تری را به وجود آید. بنابراین، در عوض، شما انتخاب می کنید که به طور کامل از درگیری اجتناب کنید تا آسیب کمتری متوجه شما شود. این تمایل به اجتناب از درد اغلب ناشی از عدم اعتماد اساسی به خود و دیگران است. اگر مردم در گذشته احساسات شما را زیر سوال برده اند، ممکن است از اعتماد کردن به افراد جدید در مورد احساسات خود بترسید. همچنین ممکن است به توانایی خود برای مدیریت تعارض به روشی مثبت و سازنده ایمان نداشته باشید.
3. تظاهر به احساسات غیرواقعی به دلیل اعتماد به نفس پایین
اگر این پیام را دریافت کنید که نظرات و احساسات شما اهمیتی ندارد، احتمالاً یاد خواهید گرفت که احساسات خود را از سنین پایین پنهان کنید. این اغلب زمانی اتفاق می افتد که والدین و مراقبان شما را به خاطر ابراز احساساتتان قضاوت یا انتقاد می کنند. این قضاوت به احساسات منفی نیز محدود نمی شود. برخی از مراقبان محدود کننده، کودکان را به خاطر هرگونه طغیان، منفی یا مثبت، سرزنش می کنند. در نهایت، ممکن است دیگر در بیان نظرات و احساسات خود حس امنیت نکنید، بنابراین برای جلوگیری از انتقاد کردن بیشتر، آنها را پنهان می کنید. مراقبانی که احساسات خود را پنهان می کنند نیز می توانند این ایده را تقویت کنند که شما باید همین کار را انجام دهید.
نشانه های پنهان کردن احساسات واقعی
با تشخیص اینکه خودتان تا چه اندازه احساسات تان را پنهان می کنید، می توانید متوجه شوید این کار چه نشانه هایی دارد. بررسی کنید هنگامی که در حال تظاهر به احساسات غیرواقعی هستید، چه رفتارهایی می کنید تا اگر طرف مقابل رفتاری مشابه نشان داد، بتوانید این موضوع را به راحتی تشخیص دهید. در ادامه، ۵ نشانه مهم را توضیح داده ایم که به شما نشان می دهند مخاطبتان در حال تظاهر به احساسات جعلی است و احتمالا در باطن احساس دیگری دارد. این نشانه ها معکوس هم عمل می کنند؛ یعنی اگر فردی این رفتارها را از خود نشان ندهد، متوجه می شوید که فرد احساساتش را صادقانه ابراز می کند.
۱. هماهنگ نبودن احساسات طرف مقابل با موقعیت
پیش از هرچیز دقت کنید که در چه موقعیتی قرار دارید و احساسات طبیعی در چنین موقعیتی چه باید باشد. مثلا ممکن است در جلسه ای کاری مشغول صحبت درباره برخی از مسائل کلیشه ای و کسل کننده باشید و خودتان هم این را بدانید. با این حال وقتی به مخاطب نگاه می کنید، متوجه می شوید که او لبخند می زند و طوری به شما گوش می دهد که انگار در حال شنیدن داستانی جذاب است! در چنین موقعیتی به این فکر کنید که شاید آنچه می بینید احساسات واقعی طرف مقابل نباشد. او فقط قصد دارد رضایت شما را جلب کند و به همین دلیل احساساتش را بروز نمی دهد.
۲. رفتار مصنوعی فرد
همه انسان ها بازیگران هالیوود نیستند که بتوانند به خوبی نقش هر احساسی را بازی کنند. به همین دلیل زمانی که مخاطبتان در حال تظاهر به احساسات غیرواقعی است، متوجه می شوید که یک جای کار می لنگد! ممکن است مخاطب در بروز احساسات غیرواقعی بیش از حد اغراق کند یا کاملا مشخص باشد که در حال تظاهرکردن است. مثلا شما چیزی می گویید که چندان خنده دار نیست، ولی طرف مقابل برای جلب توجه شما چند دقیقه بلندبلند می خندد! در این صورت مشخص است که فرد واقعا دلش نمی خواسته به یک شوخی ساده تا این اندازه بخندد و فقط برای حفظ ظاهر این کار را انجام داده است.
۳. اضطراب فرد
منظور از اضطراب این نیست که دست یا صدای مخاطبتان از استرس بلرزد! گاهی اوقات ممکن است در حین صحبت، نشانه های کوچکی از استرس را در طرف مقابل ببینید. مثلا ممکن است رشته کلام از دستش در برود، دست هایش سرد شوند، بی قرار باشد و به طور کلی هنگام صحبت با شما، آرام نباشد. البته استرس در مکالمه می تواند علت های مختلفی داشته باشد و تظاهر به احساسات غیرواقعی یکی از آنهاست. هر وقت در موقعیتی قرار داشتید که مخاطبتان با نشان دادن احساسات واقعی اش راحت نبود، می توانید با آرام کردن او و کاهش استرسش به او کمک کنید آنچه را که باید صادقانه بروز بدهد.
۴. منفعت فرد در پنهان کردن احساساتش
گاهی اوقات افراد فقط به این خاطر به احساساتی غیرواقعی تظاهر می کنند که می خواهند منفعتی به دست آورند. مثلا ممکن است امتیازی از مافوق خود بگیرند یا سرمایه ای اجتماعی به دست آورند. گاهی اوقات هم افراد فقط به این دلیل احساسات واقعی شان را نشان نمی دهند که از واکنش طرف مقابل می ترسند. این علامت معمولا در افرادی دیده می شود که در حال تعامل با مقامات بالاتر از خود هستند. آنها سعی می کنند واکنشی نشان دهند که باب میل طرف مقابل باشد تا بتوانند رضایت فرد قدرتمندتر را جلب کنند.
۵. منزوی شدن فرد و فاصله گرفتنش از شما
گاهی ممکن است مخاطبان تنها به این خاطر احساساتشان را پنهان کنند که شما از آنها انتظاراتی ناعادلانه دارید. مثلا پدری را تصور کنید که می خواهد فرزندش پزشک شود و اگر فرزند بگوید علاقه ای به این رشته ندارد، او را توبیخ می کند. در نهایت فرزند به جایی می رسد که احساسات واقعی اش درباره رشته پزشکی را نشان نمی دهد و حتی ممکن است در این رشته تحصیل کند!
مقابله با تظاهر به احساسات غیرواقعی
یادگیری اینکه احساسات خود را آشکارا به اشتراک بگذارید ممکن است زمان و تلاش لازم را داشته باشد. این استراتژی ها می توانند به شما کمک کنند تا با احساسات خود راحت تر شوید و بر میل به سرکوب آنها غلبه کنید.
1. تمرین ذهن آگاهی
ذهن آگاهی به آگاهی شما از لحظه حال و توانایی تجربه کردن چیزها در زمان وقوع اشاره دارد.ذهن آگاهی عاطفی به معنای تصدیق و پذیرش احساسات به هنگام ظهور است، حتی اگر تصمیم بگیرید که بلافاصله آنها را ابراز نکنید. ممکن است فکر کنید، "وای، من در حال حاضر واقعا عصبانی هستم. با این حال، من نمی خواهم دعوا را شروع کنم، بنابراین یک لحظه قبل از اینکه بخواهم توضیح دهم که چرا اینقدر ناراحت هستم، وقت بگذارم.» نشستن با احساسات به شما این امکان را می دهد که آنها را به طور کامل تجربه و درک کنید. این درک عمیق تر می تواند درک نقش شما در موقعیت و کشف راه حل های بالقوه را آسان تر کند.
2. اشتراک گذاری احساسات
احساسات شما بخشی از تجربه زندگی شما هستند. نادیده گرفتن آنها در نهایت می تواند هویت و احساس خود را نابود کند و شما را از دستیابی به اهداف شخصی باز دارد.راه هایی برای به اشتراک گذاشتن احساسات، حتی احساسات منفی، بدون گستاخی وجود دارد. این به تمرین ارتباط عاطفی در ابتدا با باز شدن با عزیزان و دیگرانی که به آنها اعتماد دارید کمک می کند. مثال: رئیس شما درخواست شما برای افزایش حقوق را رد می کند. اگر به جای تعطیل کردن، با آرامش توضیح دهید که چرا سزاوار آن هستید؟
ابراز ناامیدی خود با احترام می تواند آنها را تشویق کند تا در تصمیم خود تجدید نظر کنند. وانمود کردن به شما این پیام را می دهد که شرایط را همانطور که هست می پذیرید.اما از آنجایی که واقعاً آن را نمی پذیرید، با احساس ناامیدی و رنجش کنار می روید. این احساسات ممکن است در نهایت بر عملکرد کاری شما تأثیر بگذارد و احتمال افزایش حقوق در آینده را حتی بیشتر بکند.
3. صحبت با یک دوست درباره پنهان کردن احساسات
اگر فرصتی برای ابراز احساسات خود ندارید، خوب صحبت کردن در مورد آنها می تواند کمک کند، به خصوص اگر نمی توانید شرایط را تغییر دهید.بگویید که در حال مبارزه با همکارتان هستید که به طور مداوم اظهارات برجسته ای می کند و کارهای کوچکی انجام می دهد تا شما را آزار دهد. شما مؤدبانه از آنها خواسته اید که متوقف شوند و رئیس خود را از وضعیت آگاه کرده اید، اما این رفتار همچنان ادامه دارد. در محل کار، آرام می مانید و سعی می کنید عصبانیت خود را نشان ندهید. در خانه، شما به شریک دلسوز خود هوا می دهید. دانستن اینکه می توانید بعداً ناراحتیتان را به اشتراک بگذارید، به شما کمک می کند تا بدون زحمت زیاد، روز را پشت سر بگذارید. نگه داشتن یک دفتر خاطرات می تواند به شما کمک کند تا در هنگام بروز احساسات بیان کنید. روزنامه نگاری ممکن است تأثیری مشابه صحبت کردن با فردی که می تواند ناراحتی شما را تأیید کند نداشته باشد، اما همچنان می تواند به شما در پردازش احساسات دشوار کمک کند.
گاهی اوقات پنهان کردن احساسات بسیار طبیعی است. حتی ممکن است بهترین گزینه در موقعیت های پرتنش یا عمومی به نظر برسد.اما وقتی احساسات خود را پنهان می کنید زیرا می ترسید دیگران چه واکنشی نشان دهند، در نهایت تجربه خود را انکار می کنید. این ممکن است راه خوبی برای جلوگیری از تعارض و درد عاطفی به نظر برسد، اما معمولاً در پایان دوباره شما را گاز می گیرد. یادگیری بیان واقعی احساسات همیشه آسان نیست، اما یک درمانگر می تواند کمک کند. ابزارهایی که در درمان یاد می گیرید می توانند به شما کمک کنند تا با شفافیت بیشتری ارتباط برقرار کنید، بدون اینکه اجازه دهید ترس از عواقب بالقوه شما را باز دارد.